𝖦𝗋𝖺𝗒
5 stories
The Inception Of Nikita | Vkook by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 93,873
  • WpVote
    Votes 15,241
  • WpPart
    Parts 79
┊Summary: همه چیز از جایی شروع شد که اونها برای نجات نسل خودشون از آخرالزمانی که در مسیر وقوع بود، تصمیم به ترک سیاره‌شون گرفتن...و این آغاز و پایان همه چیز بود! ┊Teaser: _ انقدر دروغ نگو آلیا...خون بینیت کم میاد. با شرارت لبخندی زد و به دیوار های سرد اتاق خیره شد: _ من و به این اسم صدا نکن کاپیتان اگرنه به فرعون خوفو میگم به جای غرق کردنت توی رود نیل، گردنت و بزنه! دوباره دستهاش رو بالا آورد و تکه ای از موهای بلندی که باز هم باز شده بودن رو به دست گرفت: _ باشه شاهزاده نیکیتا، ولی چه فرقی داره توی رود نیل غرق بشم یا گردنمو بزنن؟ قراره توی تاریخ بنویسن کیم تهیونگ به خاطر سوگلی فرعون کشته شد... The Inception Of Nikita 🪐💙 genre: Secret Couple: Vkook Sub Couple: Hopemin Writter: Sylvie 🌱 up: Saturday Telegram: @papacita_01
Along the Seine River | Vkook | Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 369,857
  • WpVote
    Votes 52,320
  • WpPart
    Parts 45
┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقه‌ت زیادی بازه! _چی! زبانش را در لپش چرخاند و نگاهش را از پاها تا چشمانم بالا کشید: _ یقه‌ت عزیزم...زیادی بازه! _ جدا تهیونگ؟ حالا که میبینی دیگه عصبی نیستم شروع میکنی به گیر دادن؟ او نیز اخمی کرد و با بردن دستهایش به جیب شلوار سفید رنگش، با لحنی جدی تر گفت: _ میدونی که دوست ندارم توی یه فضای خیلی عمومی و شلوغ مردم نگات کنن. متعجب خندیدم و سرم را به تاسف تکان دادم، لبم را به دندان گرفتم و در حالی که دکمه‌های پیراهنم را میبستم پاسخ دادم: _ تلافیشو سرت در میارم آقای کیم. _ تلاشتو میکنی آقای کیم. Couple: Vkook Sub Couple: Seongsang (Ateez), Hopemin Genre: dram, Romance, Smut, angst Writer: Sylvie Telegram: @Papacita_01
BLUE AND GREY | VKOOK by Vinctaeed
Vinctaeed
  • WpView
    Reads 56,306
  • WpVote
    Votes 7,000
  • WpPart
    Parts 52
🌑 احساسات زیادی بودن که یک شخص رو به سمت یک شروعِ جدید سوق می‌دادن و یا بالعکس، کاری می‌کردن که از اون احساسات واهمه داشته باشه؛ و جئون جونگکوک، هردوی این عواطف رو داشت. قلب مُرده‌ی اون که برای تپیدنِ دوباره، نیاز به قدم گذاشتن در راهِ تازه‌ای داشت، در عین‌حال از تاریکی‌ها و تنهایی در اون مسیرِ سخت می‌ترسید؛ اما چی می‌شد اگه دستی که مرد، توقع نداشت به سمتش دراز بشه، توی اون مسیر طولانی همراهش می‌شد و به دنیای خاکستریش رنگ تازه‌ای می‌بخشید؟ *** "خندیدن و بوسیدن خنده‌هات که چیزی نیست ماهِ من؛ تو نفس بکش تا من اون هوا رو هم ببوسم." *** ژانر: رومنس، انگست، درام، اسمات کاپل اصلی: ویکوک کاپل فرعی: هوپمین نویسنده: Vinctaed
Plumeria | Vkook, Hopemin [Completed]  by sequoia_07
sequoia_07
  • WpView
    Reads 249,249
  • WpVote
    Votes 37,459
  • WpPart
    Parts 46
پلومریا یا فرانگی پانی نام درختچه یا درخت کوچک گلدار همیشه سبز است، زمان شکوفایی این گل طولانی بوده و پر عطر است، از اسانس آن برای تولید عطر و موادی طبی با خواصی آرامش بخش و تسکین‌دهنده استفاده می‌شود. جئون جونگ کوک بعد از مدت ها تلاش موفق میشه نمایشگاه نقاشیش رو راه بندازه که با استقبال خوبی هم مواجه میشه. بعد از پایان نمایشگاه، زمانی که به خونش برمیگرده یه شماره تلفن تو کیفش پیدا میکنه! چی میشه اگر جونگ کوک تصمیم بگیره به اون شماره پیام بده؟ Name: Plumeria 🌼 Couple: Vkook, Hopemin Writer: Sequoia & Sylvie Genre: Romance, Comedy, Smut Editor: Sequoia Telegram Chanel: @Papacita01
City Of Dead [Vkook AU] by Vantegod_
Vantegod_
  • WpView
    Reads 160,764
  • WpVote
    Votes 26,171
  • WpPart
    Parts 13
"اون نيمه تاريكمو ديد و بهم گفت سياه رنگ مورد علاقشه"