Select All
  • FOG1 {ziam} -COMPLETED-
    157K 22.4K 64

    -بپرسم؟ اولین جمله و اولین سوالی که اون ازم پرسید... اون یعنی زین مالیک... کسی که منو سرحد مرگ میترسوند... وکسی که تاسرحد مرگ منو روز به روز دیوونه ی خودش میکرد... و کسی که به عجیب ترین شکل ممکن مهربون بود... کسی که من درواقع همین 24 سال سنی هم که دارم با نگاه کردن به صورت طلاییش جوان میشم... اون درست مثل یک آب بهشتیه...

    Completed  
  • •THE LOST WORLD•
    7.3K 1.3K 23

    هرچیزی در این جهان امکان گم‌شدن دارد، حتی خودش! جهان‌گمشده با جنگ، مرگ، خون، نفرت و کینه توام است. جهانی که در آن خبری از صلح نیست! اما، پیش‌بینی تمام جهان‌گمشده را دگرگون می‌کند. کسی پا به این جهان می‌گذارد که تمام قوانین را نقض می‌کند، یک استثناء. کسی که به ارمغان آورنده‌ی صلح است. وارث جهان‌گمشده. حال، همه با پا خا...

  • سومین نفر(زری استایلیک)
    10K 2.1K 37

    "فکر میکردم راه فراری پیدا کردم، فکر میکردم خونه‌م رو پیدا کردم، اما تو هیچوقت دست از سرم برنمیداری، نه؟"

    Completed  
  • My green clouds around your dark world |z.s|
    12.4K 1.8K 22

    دنیای ما بهم وصل شد.. همون جوری که باید میشد!

    Completed  
  • Shsh!
    54.1K 7.2K 47

    هری فهمید اگر میخواد زنده بمونه باید بین لبای زین نفس بکشه! شکار معصومیت یک پرنس زیبا واقعا ستودنی بود! دست زین پایین رفت و هری لبشو محکم گاز گرفت ؛ کمربند اون حوله ی مزاحم رو از جاش کند.. دست مرد لای رونش حرکت کرد. حس میکرد ملافه های زیرش الانه که آتیش بگیرن! طولی نکشید که وجود ناگهانی زین رو تو خودش حس کرد! چنگ د...