در حــ🔄ــال آپـــ... 🤐
42 stories
My Sun by sarahkeem
sarahkeem
  • WpView
    Reads 101
  • WpVote
    Votes 16
  • WpPart
    Parts 5
چهاردهم دسامبر، روزی که جهان برای لحظاتی به سکوتی عجیب فرو رفت، خورشید نور خود را از دست داد و در همان لحظه، پسری از جنس نور متولد شد. وجود او نه تنها با خورشید پیوندی عمیق داشت، بلکه رازهایی را در خود نهان می‌کرد که قدرت تغییر سرنوشت جهان را داشت. آیا او ناجی خواهد بود، یا آغازگر تاریکی؟ سرنوشت جهان به این بستگی داشت که پسر از جنس نور چه راهی را انتخاب کند؟ روزای آپ: جمعه ساعت ۱۰
Alora by sabaajp
sabaajp
  • WpView
    Reads 86,180
  • WpVote
    Votes 15,434
  • WpPart
    Parts 34
آلورا ژانر: فانتزی، امگاورس، ازدواج اجباری، رومنس، اسمات🔞 کاپلها: چانبک، هونهان ************************************************ خلاصه: ازدواجی که میتونست دو خانواده رو به هم پیوند بده اونقدر براشون مهم بود که تحت هیچ شرایطی نمیخواستن عقب بکشن. به همین خاطر زمانی که دختر بتای آقای بیون یک روز قبل از مراسم ازدواجی که از پیش براش تعیین شده بود فرار کرد، بیون بکهیون، پسر بیچاره و امگای اون خانواده مجبور شد به جای خواهرش در جایگاه قرار بگیره و با تن دادن به ازدواج با پسر عجیب و مرموز آلفای خانواده‌ی پارک، خانواده‌ی خودش رو از رسوایی و خطر ورشکستگی نجات بده. بکهیون امگای بیست ساله و خوش اخلاقی که ماه های آخر کارآموزیش رو در یکی از کمپانی های تفریحی بزرگ کره میگذروند هیچ زمان فکرش رو نمیکرد که فقط چند روز قبل از دبیو به عنوان آیدل نسل جدید کیپاپ مجبور شه پا به زندگی مردی بذاره که باعث نابودی رویاهاش شده بود. مردی که حالا اون رو به عنوان یک هیولا میدید. هیولایی به اسم پارک چانیول... ******************* 🌸 𝕨𝕣𝕚𝕥𝕖𝕣'𝕤 𝕔𝕙𝕒𝕟𝕟𝕖𝕝 :@𝚜𝚊𝚋𝚜𝚊𝚋_𝚒𝚗𝚏𝚎𝚛𝚗𝚊𝚕🌸
𝐆𝐧𝐚𝐭𝐬𝐲𝐚 by RomaSh2
RomaSh2
  • WpView
    Reads 393
  • WpVote
    Votes 97
  • WpPart
    Parts 10
وقتی یه قاتل عاشق بشه، چه اتفاقی میفته؟ این نه داستانِ یه عشق عادیه، نه یه نفرتِ معمول. این یه وسواس خطرناکه، یه اعتیادِ بی‌رحم..! Fic: Gnatsya Couple: Hunhan Genre: Criminal, Gore, Romance, Erotic By: @fanfanduck (telegram) @Hunhanfan *گناتسیا: واژه‌ی روسی به معنای تعقیب. *ژانر گور: خشونت صریح و بی پرده. آپ روز‌های جمعه‌ست این اولین داستان منه امیدوارم ازش لذت ببرید😭♥️
Blue like your tattoo | HH ver by Hani_XG
Hani_XG
  • WpView
    Reads 5,153
  • WpVote
    Votes 1,291
  • WpPart
    Parts 61
"فکر کنم اشتباه شده، من برای آقای لی وقت گرفته بودم!" سهون لبخندی زد: "آه بله، آقای لی امروز نتونستند بیان، از من خواستند که کارتون رو امروز راه بندازم. من پیش ایشون آموزش دیدم، هیچ نگران نباشید. من در حد یک استاد حرفهای کار میکنم" سهون بعد تموم شدن حرفش با لبخند چشمکی زد. ولی لوهان چطور میتونست در برابر این پسر جوون که یک چشمکش باعث میشد گونههاش رنگ بگیرند، پایین تنهش رو تماما لخت کنه و یه تتوی پروانه بزرگ برای باسنش بگیره؟ 🔶️🔸️فیک بازگردانی شده از کاپل مامان بابای گاتسون که نویسندش خودمم :) 🔸️🔶️ روزهای آپ: جمعه✅
Come For Me🤍 by exo_Bl_fiction
exo_Bl_fiction
  • WpView
    Reads 35,909
  • WpVote
    Votes 5,233
  • WpPart
    Parts 42
✅️completed ❄️Name : Come For Me " برای من بیا " 🌙Gener : Romance.Fluf.Comedy.Smut🔞 . FamilyProblems.Drama 💍Couples : ChanBaek , HunHan 🍂خلاصه : چانیول مرد ۳۸ ساله ای که استاد دانشگاه هانگوک بود به همراه پسر ۱۷ سالش ، میشد گفت تنهایی زندگی میکردن .چانیول و همسرش آیرین مدتی طولانی بود که از هم جدا شده بودن ، هر چند از اول علاقه چشمگیری بهم نداشتن اما چانیول لااقل توقع داشت این رابطه توافقی , بخاطر سهون ادامه پیدا کنه اما مثل این که اون خیلی زود از این زندگی بی عشق خسته شده و ترکشون کرده بود . و حالا بعد از چند سال چانیول دل به یک فاحشه باخته بود . چطور باید بهش ثابت میکرد عشقش فراتر از تملک جسمه ؟! آیا راهی بود تا اون رو کنار خودش داشته باشه؟! جدا از همه این ها پسر دردونه اش چطور با علاقه پدرش به یک فاحشه که قرار بود جایگاه پدر رو براش تصاحب کنه ، کنار میومد؟! 💌تکه ای از متن : +میخوام با من بیای خونم و باهام زندگی کنی ! _زندگی ؟!! خندم ننداز ‌. اونطوری فقط میتونی بی وقفه پارم کنی بی اون که ذره ای برات مهم باشه ! +میخوام باورم کنی و باهام بیای ‌‌‌‌.... _بیام که روزی سه وعده بفاکم بدی؟! عمرااااا ... +میخوام بهم جواب بدی ! _و اگه منفی باشه ؟ +هر شب VIP میگیرم و تا صبح به هم ذول میزنیم ! _مطمئنی کار دیگه ای نمیکنی؟ +راست میگی میتونم مقاله هام رو این جا
جنون عشق  by Yasi_100
Yasi_100
  • WpView
    Reads 7,055
  • WpVote
    Votes 902
  • WpPart
    Parts 20
❦ ᶜᴼᵁᴾᴸᴱ:yizhan, ChanBaek, Hunhan ❦ ᴳᴱᴺᴰᴱᴿ: Smut/BDSM/ANGST/DARK/KINK ❦ ᵂᴿᴵᵀᴱᴿ: yasi عشق خطرناک و جنون‌آوری که یک رئیس شرکت رو گرفتار خودش می‌کنه، حالا اون حاضر برای نگهداشتن عشقش از هر روشی استفاده کنه! حتی اگه به زندانی کردن جواهرش توی یک قفسه از جنس طلا ختم شه... قسمتی از فیک: با همون خشمی که هر لحظه بیشتر توی وجودش ریشه می‌زد، رو به تن لرزون همسرش فریاد زد:" سریع لخت شو ژان، تا بیشتر از این عصبی نشدم." نمی‌خواست نافرمانی کنه، ولی بدنش از اون دستور نمی‌گرفت. از ترس بیشتر توی خودش جمع شد. این معطل کردن‌ها باعث شد، ییبو بیشتر فوران کنه و با قدم‌های محکم و سریع خودش رو به جسم مچاله شده‌ی ژان برسونه و خودش دست به کار شه...⛓️🔞 وضعیت: درحال آپ/ روزهای: شنبه، دوشنبه، چهارشنبه
🗡️Beyond the Mirror🗡️ by Fatiii_frj
Fatiii_frj
  • WpView
    Reads 108
  • WpVote
    Votes 15
  • WpPart
    Parts 21
🪄Geners๑ ↲فانتزی ~ رمنس ~ معمایی ↳🪄Couples๑ ↲هونهان، کایسو، سولی 🪞 توی زمانِ بی زمانی ها... گوشه ای از جهان بی انتهای هستی... توی دور ترین یا شاید نزدیک ترین نقطه ای که به ذهن هر کس خطور کنه... توی نقطه ای ناشناخته، جایی میان کهکشانِ سِرساینس، توی دنیایی خارج از هر قاعده و قانونی، اتفاقی رخ میده... اتفاق جدیدی که هیچوقت تا قبل از اون توی تاریخ رقم نخورده بود... اتفاقی که با خودش هزاران هزار داستانِ جدید میاره... شور و حال میده به همه ی خاکستری های بی جانِ اطرافش و به جاش رنگین کمونی هفت رنگ نقاشی میکشه... اتفاقی که میشه سر آغاز... سر آغاز همه ی افسانه ها... « - زندگیِ ما خیلی قبل تر از هر خاطره ای، یکپارچه بود... یک سیاره ی واحد داشتیم و یک زندگیِ یک رنگ! جایی که افسانه ی گیاهان آغاز میشه، همین جمله است!!! همه چیز از همون موقع شروع شد... از همون موقعی که دنیای بی نقص ما تو اوج قدرت خودش بود و فکر میکردیم دیگه هیچ چیزی‌ نمیتونه تکونش بده! ولی اون اتفاق... » ➖♾➖ - من، فرزندِ مرگ و نجات دهنده ی زندگی، طلسم نور رو بیدار میکنم تا قدرتِ پادشاهانِ مقدس بهم چیره بشه... قسم پیمانِ الهه ها، حضورِ محکمِ مرگ و جدالِ زندگی، تاریکیِ پیروز و روشنایی متجاوز، پادشاهِ تاریکیِ زندگی دست سازِ الهه ها، عشق ر
🎖My Lord by Fatiii_frj
Fatiii_frj
  • WpView
    Reads 135
  • WpVote
    Votes 32
  • WpPart
    Parts 18
🍷Geners๑ رمنس ~ معمایی ~ دارم ~ تاریخی 🍷Couples๑ هونهان 🕯- در قرنِ 17 میلادی، در زمانِ پادشاهیِ لوئیِ چهاردهم، ماجرای تازه و عجیبی بین تمام رویدادهای تاریخ اتفاق افتاد... لردِ محبوب مردم که اعتبار ویژه ای هم در دربار سلطنتی به واسطه ی خانواده مهاجرش داشت، در حالیکه خودش را از سیاست جدا نگه داشته بود، زندگی آرامش دستخوش تغییرات بزرگی شد. تغییراتی که دِین بزرگی به گردنش گذاشت و بهای جانش را داشت... کسی که بی نقص بودن هاش، زبانزد خاص و عام بود، برای محافظت از راز بزرگش، زندگیِ دوگانه ای در طولِ شبانه روز، در پیش گرفت... در مقابل، سرباز فراری ای که خانواده و معشوقه اش را رها کرده، در گوشه ای برای زنده ماندن مخفی شده بود، به رازِ لرد پی میبرد... رازی که سربازِ جاسوسِ ملکه آن برای ادامه ی زندگیش از آن به عنوانِ دست آویز استفاده میکند! در نهایت بقای زندگیِ هر دوی آنها به معامله ای نانوشته ختم میشود... ➖♾➖ - قولی که به من دادی، هیچوقت فراموش نکن! « - آه... جنابِ لرد! کی فکرش رو میکرد شما هم به چنین سرنوشتی دچار بشین! اصالتِ شما برای این موجودات جنس دیگری داره... البته که به خوبی پای قولتون موندین ولی دوستِ من، داستانِ ما اینجا به پایان میرسه!!! متأسفم که باید شما رو رها کنم... » + من رهات نمیکنم!!!
ACADEMIA by RORO_Wu
RORO_Wu
  • WpView
    Reads 1,613
  • WpVote
    Votes 247
  • WpPart
    Parts 16
Couple: HunHan, ChanBaek Genre: fantasy, action, smut اوه سهون. دکتر نامبر وان بیمارستان آکادمیا. اون برای ثابت کردن میزان عوضی بودنش از هیچکاری دریغ نمیکنه؛ حتی فروختن عزیرترین کس خودش.