زری‌جانان💚💛
18 stories
kraken   《 By: Sarah.Styles ~  [ Z.S ] 》 by Sarah_ZJM
Sarah_ZJM
  • WpView
    Reads 11,145
  • WpVote
    Votes 1,838
  • WpPart
    Parts 37
کراکِن! اصلا کراکن چی بود؟ یه وسیله؟ یه شخص؟ نمیدونم، هرچی که بود زندگیمو تغییر داد، خاطرات خوب و بدی و برام رغم زد و از همه‌مهم تر هم اونو بهم رسوند هم از من گرفتش!
Just a little bit of your heart [Z.S] by Yas_stylik
Yas_stylik
  • WpView
    Reads 14,535
  • WpVote
    Votes 2,210
  • WpPart
    Parts 26
(Persian Translation) زین مالیك یه راك استار خیلی مشهوره. اون صدای یه فرشته رو داره که هر آدمی براش ضعف میکنه.زندگیش از وقتی که رویاشو داشته عالی بوده--رویای به اشتراک گذاشتن اشتیاقش برای موسیقی. هری استایلز صاحب و نانوای معروف نانوایی Dare Sweet توی محله‌س.هری با خواهر بزرگترش جما که داره حقوق میخونه، زندگی ساده ای داره.زندگی هری بی نقصه ولی یکم پیچیده میشه وقتی با زین مالیك آشنا میشه. زین و هری خیلی غیرمنتظره باهم آشنا میشن و خیلی غیرمنتظره عاشق هم میشن.حالا چه اتفاقی قراره بیوفته وقتی که زین نمیتونه علاقش به هری رو با دنیا به اشتراک بزاره، چون اون به عنوان گی کام اوت نکرده؟
vice versa [zarry] by ellannosaurus
ellannosaurus
  • WpView
    Reads 6,956
  • WpVote
    Votes 1,311
  • WpPart
    Parts 21
❌بوک در حال ادیته. لطفا فعلا از خوندنش امتناع کنید تا وقتی که این پیام رو بردارم... ممنون❌ از بین میلیارد ها پایان متفاوت، ما چیزی رو انتخاب کردیم که باعث از بین رفتنمون شد. پایان برای ما میتونست شیرین باشه، میتونست شاد باشه، میتونست پر از لحظات ناب و دوست داشتنی باشه..... ولی... یه تغییر کوچیک و لحظه ای، میتونه باعث بوجود اومدن یه پایان کاملا متفاوت بشه... و پایان برای ما... همون پایانی شد که احتمالش فقط یک در میلیارد بود... و تموم پایان های دیگه بی معنی شدن... شاید اگه من شیطان نبودم.... شاید اگه تو فرشته نبودی... شاید اگه اون کتاب وجود نداشت.... و هزار شاید دیگه... همه چیز میتونست متفاوت باشه... ولی نشد... و شروعش... از کجا شروع شد؟ ما درباره ی پایان حرف زدیم، ولی شروع جایی بود که اشتباه کرده بودیم. شروع ما اشتباه بود. حسی که بوجود اومد و عوضمون کرد، از پایه غلط بود... شاید من باید یک شیطان میموندم... و تو یک فرشته.... شاید نباید با سرنوشت میجنگیدیم... شاید باید رد میشدیم ازش. از حسی که باعث شروع پایانمون شد... ولی از بین تموم شاید ها، اگر ها و اما ها، من پشیمون نیستم... داشتن این پایان، برای ما تلخ بود. ولی راه رسیدن بهش، شیرین شد وقتی تو همراهیم کردی. وقتی برای اولین بار چیزی رو تجربه کردم که هیچوقت نمیتونستم حتی تصور
A highway to never [Z.S] by shaulana
shaulana
  • WpView
    Reads 28,146
  • WpVote
    Votes 3,633
  • WpPart
    Parts 32
دنیا رو سه چیز کنترل میکنه:سکس،اسلحه و مواد مخدر
•SOUR DIESEL• by hos9a_reyhani
hos9a_reyhani
  • WpView
    Reads 11,248
  • WpVote
    Votes 2,337
  • WpPart
    Parts 42
و دوباره همون چشم‌ها، چشم‌هایی که مثل سور‌دیزل بودند. همونقدر اعتیادآور، خطرناک و نفرین شده. " عزیزم! تماشا کن، ببین چجوری دنیات رو از چیزی که هست تاریک‌تر می‌کنم. با چشم دلت نگاه کن، چون من اون سوردیزل‌های زیبا‌ رو از حدقه درآوردم. ببین، ببین چقدر زیبا روی دستم میرقصن! چرا تحسینم نمی‌کنی؟ اون لب‌های سرخت رو باز کن و تحسینم کن که چطوری چشم‌هات رو به زیبایی تمام، مثل سور‌دیزل دود میکنم. زیباست نه؟ " -HOSNA^__^ 💛ZARRY STYLIK💚
Shsh!  by Nrgs_A
Nrgs_A
  • WpView
    Reads 55,916
  • WpVote
    Votes 7,411
  • WpPart
    Parts 48
هری فهمید اگر میخواد زنده بمونه باید بین لبای زین نفس بکشه! شکار معصومیت یک پرنس زیبا واقعا ستودنی بود! دست زین پایین رفت و هری لبشو محکم گاز گرفت ؛ کمربند اون حوله ی مزاحم رو از جاش کند.. دست مرد لای رونش حرکت کرد. حس میکرد ملافه های زیرش الانه که آتیش بگیرن! طولی نکشید که وجود ناگهانی زین رو تو خودش حس کرد! چنگ دردناکی به ملافه ها زد و پایین تنش از درد کمی بالا اومد! برای اینکه وارد پسر شه عمیق تر فشار اورد و جیغ هری ندا از موفق شدنش رو داد! لذتی اشتباهانه از پلکای خیسش تا بند بند انگشتاش رو به سر رفتن بود! قرار بود بعد از این چی بشه؟ صدای سرد مرد به پوست صافش شلاق زد " با طلوع آفتاب ویلا رو ترک میکنی! " نه...نه اون نمیتونست انقدر بی رحم باشه...
About My Heart [Zarry] by Elwstylik
Elwstylik
  • WpView
    Reads 8,165
  • WpVote
    Votes 1,106
  • WpPart
    Parts 13
+برام مهم نیست چی کار کردی زین.برام فرقی نداره. چون تو نه میخوای و نه میتونی به من آسیب بزنی.باشه؟ ولی میتونی بهم ارامش بدی. میتونی خوشحالم کنی. میتونی یادم بیاری مفهومِ شادی و زندگی کردن چی بودن. اگر خودت نمیخوای من دیگه اصراری ندارم ولی اگر بخاطر من بری هیچ وقت نمیبخشمت. چون تو بخاطر ترسِ خودت رفتی نه من. اگر واسه من میخوای کاری بکنی...بمون. -میمونم هزا کوچولوم ~زری استایلیک~
relax  (ترجمه ) by elinah111
elinah111
  • WpView
    Reads 112,475
  • WpVote
    Votes 10,086
  • WpPart
    Parts 44
عاشق دشمن شدن بخشی از برنامه نبود این قرار نیست پایان خوشی داشته باشه
mind of mine [zarry] by ellannosaurus
ellannosaurus
  • WpView
    Reads 8,704
  • WpVote
    Votes 1,459
  • WpPart
    Parts 13
+ اولین باری که اینجارو دیدم انقدر محوش شده بودم که تا مدت ها هر روز به عشق دیدنه این منظره ساعت ها قبل از غروب اینجا منتظر میشستم...به نظرم قشنگ ترین چیزیه که دیدم... از دیدنه اون صحنه سیر نمیشدم.بالاخره بعد از چند دقیقه که دیگه هوا تاریک شده بود و خورشید کامل غروب کرده بود،برگشتم سمتش... - ولی من چیزه زیبا تری هم دیدم با تعجب نگاهم کرد.به چشماش نگاه میکردم و سعی میکردم رنگشو تو اون تاریکی به یاد بیارم... + چی؟!چه چیزی میتونه قشنگ تر از این باشه؟! چند لحظه سکوت کردم... - این صحنه زیبا ترین چیزی نیست که دیدم،چون از بین میره...چون فقط چند دقیقه توی روز میتونی داشته باشیش...چون شیش ماهه سال،این صحنه رو به خاطر بارون یا برف و ابر از دست میدی.....پس این زیبا ترین نیست...ولی چشمای تو زیبا ترین ترکیبه رنگیه که من تا حالا دیدم...رگه های سبز یشمی ای که از بین یاقوته چشمات رد شده....همراهه اون رگه های سبز-ابی ای که دور تا دوره مردمکتو احاطه کردن.........اینا زیبا ترین چیزایین که من دیدم هری.... ******* وقتی بیدار شی و خودتو تو بدن کس دیگه پیدا کنی چیکار میکنی؟ مطمئنا یه دلیل خاص داره،نه؟ وگرنه چرا باید روحت با روح کس دیگه جا به جا بشه؟! ولی اون دلیل چیه؟؟؟ zarry stylik au Book 4 [ completed ]