H top
157 stories
The Trip [L.S] by flavian28
flavian28
  • WpView
    Reads 16,928
  • WpVote
    Votes 4,349
  • WpPart
    Parts 29
هری به عنوان آخرین مقصدِ سفرش، قصد داشت به آریزونا بره. اما پسری که با ماشینِ داغونش کنار جاده براش نگه داشت، زندگیشو عوض کرد...و البته همه ی شلوارهاشو هم به فنا داد! :) ⚠️پیشنهاد میکنم همه ی چپترهارو یکجا نخونید. 1 in #louisandharry 2 in #1directionfanfic 3 in #larry
sweets (l.s persian translation) [Completed] by ff_translation
ff_translation
  • WpView
    Reads 47,612
  • WpVote
    Votes 6,987
  • WpPart
    Parts 13
میتونم یکمی از اون بوسه های ترش ات داشته باشم ؟
Captive | Complete by 1DFanFic_iran
1DFanFic_iran
  • WpView
    Reads 102,932
  • WpVote
    Votes 9,965
  • WpPart
    Parts 41
[ C O M P L E T E D ] " تو قلب من رو اسير كردى ، ولى حتى خودت هم نميدونى " (Harry Styles AU) [Persian Translation] © All Rights Reserved 2013 - 2015 Qveendom Translated By : @messybune #6 in Persian FanFiction
Fading || L.S | Complete by 1DFanFic_iran
1DFanFic_iran
  • WpView
    Reads 15,821
  • WpVote
    Votes 2,182
  • WpPart
    Parts 17
لویی درباره ی زیبایی میدونه ، ترکیب رنگ ها و جنس های مختلف که حس ظرافت رو درون آدم ها بوجود میاره. اون این ترکیب رو هر روز تو لباسی که طراحی میکنه وقتی که داره تو دانشگاه فشن درس میخونه به وضوح میبینه ، برش لباس ها ، رنگ پارچه ها ، پیچیدگی طرح ها ، همه ی اینا کنار هم میان تا یه چیز زیبا ساخته شه. وقتی که دانشجوی علوم با پاهای بلند و لبخندی که چال هاش رو به نمایش میزاره قبول کرد که مدل لویی بشه ، لویی فهمید که تازه زیبایی رو پیدا کرده. هری فکر میکنه که لویی فقط به یه نفر نیاز داره تا بهش نشون بده چقدر زیباست. (Larry Stylinson AU) [Persian Translation]
Boss | Complete by 1DFanFic_iran
1DFanFic_iran
  • WpView
    Reads 119,829
  • WpVote
    Votes 8,780
  • WpPart
    Parts 22
[ C O M P L E T E D ] مالوری وایت یک دختر 20 ساله جوان، که تازه کالج رو تموم کرده و زندگی مستقل خودشو شروع کرده. کی میدونست که قراره انقدر سخت باشه؟ اون توی یک آپارتمان کوچک زندگی میکنه و فقط کمی از پولی که از پدر و مادرش گرفته بود براش باقی مونده، از وقتی که کالج رو تموم کرد دنبال کار گشت. وقتی که اون یه کار پیدا کرد، اون رئیس خودخواه و احمقش رو ملاقات کرد ولی شما میتونید هری استایلز صداش کنید . هری استایلز صاحب استایلز & امپایر، مردی با یک مقام ، زن باز. هری استایلز نمی تونه جلوی حس وابسته شدن به منشی جدیدش رو بگیره . اون حتی منشیش رو به یه گوشه اتاق میبره ولی آیا مالوری اینو میخواد؟؟ [Persian Translation] (Harry Styles AU)
Sorcery | Complete by 1DFanFic_iran
1DFanFic_iran
  • WpView
    Reads 55,388
  • WpVote
    Votes 8,289
  • WpPart
    Parts 102
[ C O M P L E T E D ] ميرا ، لويى رو وسط یه جنگل پیدا کرد. و لويى ، ميرا رو به دنیایی وارد کرد که هیچوقت تصورشو نمیکرد.. و زندگیشون هیچوقت مثل قبل نشد. © All Right Reserved @JerrytheGiraffe [Persian Translation] (Louis Tomlinson AU) Translated By : @Weird_lili & @parni1380 #14 in Persian FanFiction
Harry Styles, The Bad Boy  [ⓟⓣ] by pary-hMr
pary-hMr
  • WpView
    Reads 32,915
  • WpVote
    Votes 1,480
  • WpPart
    Parts 31
completed✔ "دختر های خوب عاشق پسر های بد هستن." Persian translation
~Dark Heart~《H.S》 by im0sh1
im0sh1
  • WpView
    Reads 27,976
  • WpVote
    Votes 1,674
  • WpPart
    Parts 25
"الیسا... تو قراره همراه من توی این سیاهی غرق بشی ! پس باید بهش عادت کنی...." اون شیطان ، با لحن تاریکی بهم گفت و باعث شد خالی از زندگی بشم.." ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ _اون هیچ حسی تو قلبش نداشت،هیچی.. یک انسان کاملا بدون احساس، با یک قلب کاملا تاریک ! اما میشد یک حس توی قلب تاریکش پیدا کرد.. و اون حس نفرت بود،نفرتی که از همه چیز و همه کس داشت و باعث میشد نتونه به کسی بدون خشم رفتار کنه؛ قلبی که چندین بار تاریکی خودش رو به رخ خیلیا نشون داده و مثله یک خنجر فرو شده تو قلبه روشنشون⛓ آره اون هری ادوارد استایلز....هری استایلزی که تو قلبش جزء نفرت و کینه و خشم نمیتونی چیزه دیگه ای پیدا کنی! ولی چی میشه اگه یه دختر تنها و بی کس که جزء خودش کسی به فکرش نیست،وارد زندگی استایلز بزرگ بشه و ناخواسته قدماشو توی یک باتلاق بزاره🖇 _استایلز قراره چه صدمه هایی به اون دختر بی گناه و زخم خورده بزنه ؟! اون دختر قراره چه جایگاهی توی زندگی استایلز داشته باشه؟ Dark Heart~ ❌Sexual Contact❌ ~S~
The Story of angels and vampires  by _shwydwx
_shwydwx
  • WpView
    Reads 2,564
  • WpVote
    Votes 385
  • WpPart
    Parts 7
از وقتی که قومی وحشی از بُعدی دیگه به دیگر به زمین اومدن که اسم خودشون رو انسان گذاشتن ،دیگر خوناشان ها جایی برای خود نداشتن ،انسانها از طریق وسایلی که مربوط به بُعد خودشونه اونا رو میکشن یا اینکه با اتیش اون ها رو از بین می بردن،این رو از وقتی فهمیدن که فرشته ها به حالت خلصه میرفتن و وجود درونیشون رو برای حفاظت از خود نشون میدادن(آتش)،که البته تمام فرشته ها به آن مقام بالا نرسیده‌اند. و البته توضیحی در باره روابط ادم ها و فرشته ها،ادمها به فرشته ها ازار نمیرسوندن بلکه احترام هم میزاشتن بخاطر نیازشون.این وسط،فقد خوناشام ها بودن که دشمن بودن. هم دشمن انسان ها هم دشمن فرشتگان.
Broken Repair  (L.S) by fatestylinson
fatestylinson
  • WpView
    Reads 29,334
  • WpVote
    Votes 4,572
  • WpPart
    Parts 25
لویی به همراه دوستش مایکل تو لندن زندگی میکنه. اون خودشه، و خودش کاملا پرسروصدا و پر هیجان ، پررو و بامزس... و به این اشاره کردم که اون گی ه؟ یه عالمه تتو داره و زیاد فحش میده. لویی بخاطر یه رابطه ای که خیلی بد تموم شده، با مشکلاتش سر و کله میزنه. ولی چه اتفاقی میوفته وقتی مایکل با پسرای وان‌دایرکشن دوست میشه، و اونارو به آپارتمانشون میاره؟ Persian Translation The original story belongs to @pretzelsncake