Yizhan(Completed)
92 stories
Cut sleeves king 黄九郎 by ptfm5yizhan
ptfm5yizhan
  • WpView
    Reads 11,869
  • WpVote
    Votes 2,359
  • WpPart
    Parts 9
نام: Cut sleeves king (huang jiu lang) (پادشاه آستین بریده) ژانر: تاریخی، رومنس، اسمات تعداد چپتر: 7 تایپ: bjyx آپ: روزهای زوج آپ اصلی: چنل Yizhanland "وانگ ییبو نگاهش خیره، سر بالا و پر اقتدار به جلو بود. جان چشم هاش رو بست و پذیرای این بازی شد. صدای پچ پچ و نگاه های خیره ی کسانی که از کنارشون رد میشدن، به گوششون میرسید.‌ "آستین بریده حقیقت داره! وانگ واقعاً دلداده وزیرشه، نه ملکه!"
آشپزی با طعم عشق by Lifemariye
Lifemariye
  • WpView
    Reads 5,818
  • WpVote
    Votes 1,587
  • WpPart
    Parts 19
ییبو بازیگری است که برای رهایی از دست رییس کمپانیش حاضر است دست به هر کاری بزند تا به شهرت برسد در این مسیر با قبول نقش یک سرآشپز مجبور می شود تا اصول و فنون آشپزی رو زیر نظر سرآشپزی جوان و معروف به نام شیائو جان فرا بگیرد آیا موفق می شود یا نه؟ ییبو تاپ هپی اند
Anonymous  by Rira77
Rira77
  • WpView
    Reads 4,545
  • WpVote
    Votes 1,529
  • WpPart
    Parts 12
Anonymous تمام شده 📗📕 اونا مامورای آموزش دیده ای بودند که : نباید هیچ هویتی میداشتند! هیچکدوم از اونا اسم و فامیل مشخصی نداشتند! همدیگه رو صرفا براساس یه کد چهار رقمی میشناختند! و نباید از نظر احساسی به همکار خود وابسته میشدند و نباید احساسات رو بر وظیفه ی ملی و وطن پرستانه ی خود ترجیح میدادند! اما حالا نه تنها این قوانین نقض شده بودند که اونا برخلاف عرف جامعه عاشق هم شده بودند! اونا همجنسگرا بودند و افشای این مساله میتونست جونشونو به خطر بندازه !
𝑊𝑖𝑙𝑙 𝑌𝑜𝑢 𝐴𝑙𝑤𝑎𝑦𝑠 𝑆𝑡𝑎𝑦 𝐵𝑦 𝑀𝑦 𝑆𝑖𝑑𝑒? (𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑) by wangyibooxiao
wangyibooxiao
  • WpView
    Reads 30,395
  • WpVote
    Votes 5,400
  • WpPart
    Parts 42
اشکایی که از چشمان ییبو میریخت کاملا بی اختیار بود. بلند شد و رو به روی جان ایستاد. نمیتونست دیگه طاقت بیاره. جان تمام زندگی اون بود، به خاطر جان هم شده باید می جنگید، نباید به این زودیا از زندگی خسته میشد. ییبو گفت: جان از همون موقعی که حامی من بودی، از همون موقع که به خاطر من کتک میخوردی، از هم موقعی که تو تب میسوختم و کنارم بودی، از همون موقع که برنامه غذایی رو میزدی روی یخچال واسم، از همون موقع که به خاطر من دانشگاه نرفتی، از همون موقع که منو از زیر دست و پای اون عوضی نجات دادی، از همون موقع که تکیه گاهم بودی توی هر دردی، از همون موقع که تونستم دوباره نفس بکشم دوستت داشتم و این دوست داشتن تا همین امروز کم نشده... جان تنها دلیلی که باعث میشه من زنده باشم تویی فقط!
15 minutes extra time : پانزده دقیقه وقت اضافه by Supernatural313
Supernatural313
  • WpView
    Reads 1,968
  • WpVote
    Votes 451
  • WpPart
    Parts 12
📌وضعیت: پایان یافته 📚♥️ ⏳شروع: ۲۲ نوامبر ۲۰۲۲ ⌛پایان: ۱۰ ژوئن ۲۰۲۴ ⏰بازنویسی: --- L⚽VE : +درسته که ما پایان قشنگی نداشتیم؛ اما داستان قشنگی داشتیم... و همین برای فراموش نکردنت کافیه... نمیدونم کجایی، چیکار می‌کنی، حالت چه طوره... ولی دوست دارم همیشه برات بهترین باشه.... یادته ما باهم چه قدر برای رویاهامون تلاش می‌کردیم؟ یادته چه قدر راجع به زندگی گپ می‌زدیم؟ حالا سرنوشت اینطوری رقم خورد که از هم جدا باشیم، امیدوارم به رویاهات و آرزو هات برسی:) تولدت مبارک...|۵اوت۲۰۱۹ #S_M_H : خطا... صدای سوت داور و نگاه آلوده به اخم بازیکن ها به سمت شماره هفت، بازیکن خط دفاع وانگ ییبو : ییبو هیچ معلومه چند وقته چت شده؟ رفیق چهارساله‌اش با نگرانی و درحالی که دست بر شانه او گذاشته بود و پرسید نگاه ییبو اما به اطراف! گویا زمین به دور سرش می‌چرخید و همه چیز را به محوی می‌رفت همه چیز به جز مربی جدید! او را چه شده بود جز عشق؟ عشقی که با گذشت چهار سال هنوز در کنج قفسه‌ی سینه‌اش می‌تپید، عشقی که هیچ‌گاه جسارت بیان‌اش را پیدا نکرد آخر او همیشه خط دفاع بازی می‌کرد نه حمله! از دور عاشق شد و پیش از آنکه جسارتی در دل بکارد عشق‌اش را در ازدحام شهر گم کرده بود؛ او از آن جا رفته بود، رفته بود و اما حالا...او اینجا بود! اینقدر نزدیک...
𝐓𝐡𝐢𝐞𝐟 𝐨𝐟 𝐭𝐡𝐞 𝐧𝐢𝐠𝐡𝐭 by ukiyostory
ukiyostory
  • WpView
    Reads 2,208
  • WpVote
    Votes 597
  • WpPart
    Parts 5
─نام فیکشن: ࿐࿔🌙Thief of the night🌙࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: درام، رومنـس، رازآلود ─نویسنده: ONION_PEELER ─مترجم: Hani ─وضعیت:full ─وقتی ژان در رو باز کرد، کتاب خونه خلوت و ساکت بود، نور سالن به اتاق راه پیدا کرده بود. یه جای کار می لنگید. چی روی مبل بود؟ تو نور کم نگاه سریعی به اطراف انداخت و فهمید لوری عزیـزش از روی دیوار به روی مبل منتقـل شده. روبه سایه کرد"تو کی هستی؟ خودت رو نشون بده" یکی از سایه ها تغییر مکان داد و بعد شیائو ژان دیگه تو اتاق تنها نبود. ➥All rights reserved to the original author and we are just translator of this work and permission to translating has already got.
༶ 𝙄'𝙢 𝙩𝙝𝙚 𝙂𝙤𝙣𝙜, 𝙔𝙤𝙪'𝙧𝙚 𝙩𝙝𝙚 𝙎𝙝𝙤𝙪 ༶ by Thefutureislong
Thefutureislong
  • WpView
    Reads 23,632
  • WpVote
    Votes 5,947
  • WpPart
    Parts 38
⇜ کاپل: ییجان ⇜ ژانر: فلاف، کمدی، رمنس، اسمات ⇜ نویسنده: ailovexiaowang@ ⇜ مترجم: 来日方长 ⇜ روزهای آپ: یک‌شنبه‌ها و سه‌شنبه‌ها داخل چنل @YiZhanSyndrome و روز بعدش اینجا ⇜ خلاصه: شیائو جان یه مشاور املاکه که به عنوان یه مرد ۲۶ ساله مجرد زندگی خوب و آرومی داره، حداقل این چیزیه که خودش تصور میکنه و وانگ ییبو یه دانشجوی کالجِ کول‌ـه که فکر میکنه زندگیش خسته کننده شده. چی میشه اگه مسیر زندگی این دو نفر با هم برخورد کنه؟ ییبو میتونه جانو مجاب کنه باهاش قرار بذاره؟ جان میتونه از پس رفتارای فضایی‌طورِ ییبو بربیاد؟ و... کی گونگ (تاپ) خواهد بود...؟! "میدونی چرا برگشتم مشاور جان...؟ خال کیوت زیر لبت خیلی فریبنده است...."
Never You and Me by suzilv
suzilv
  • WpView
    Reads 8,149
  • WpVote
    Votes 1,787
  • WpPart
    Parts 20
Never You and Me من و تو هرگز Genre: Romance, Smut Couple: Yizhan Type: Yibo Top Translator: 7yearswithkyungsoo Editor: Suzilv Cover: Suzilv Status: Ongoing مجوز بازگردانی داستان از مترجم گرفته شده، سپاس بی کران از مترجم مهربون و خوش اخلاق🙏
𝐆𝐫𝐞𝐰 𝐔𝐩 𝐓𝐨 𝐁𝐞 𝐘𝐨𝐮𝐫 𝐇𝐮𝐬𝐛𝐚𝐧𝐝 by ukiyostory
ukiyostory
  • WpView
    Reads 12,964
  • WpVote
    Votes 3,194
  • WpPart
    Parts 15
─نام فیکشن: ࿐࿔💍Grew Up To Be Your Husband 💍࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: کمدی، رومنس، فلاف ─نویسنده : Endless_infinity ─مترجم: Avy🍓🌿 ─وضعیت: Full ─حتی نمیتونید تصور کنید وقتی به یه بچه قول میدین چقدر میتونه مصمم باشه. ➥All rights reserved to the original author and we are just translator of this work and permission to translating has already got.
Revival ‹Finished› by yizhan_castle
yizhan_castle
  • WpView
    Reads 1,367
  • WpVote
    Votes 218
  • WpPart
    Parts 3
𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒 .𝑆𝑚𝑢𝑡 .𝐴𝑐𝑡𝑖𝑜𝑛. 𝑍𝑜𝑚𝑏𝑖𝑒 𝐶𝑢𝑜𝑝𝑙𝑒𝑠: 𝑌𝑖𝑍𝐻𝑎𝑛 𝑆𝑡𝑎𝑡𝑢𝑠: 𝑀𝑢𝑙𝑡𝑖 𝑆𝒉𝑜𝑡 𝑊𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟: 𝐴𝑟𝑚𝑎𝑡𝑖 ✎𝒉𝑎𝑝𝑝𝑦 𝑒𝑛𝑑𝑖𝑛𝑔 "تموم شده است" دلایل زیادی برای اشنایی با ادما توی این دنیا وجود داره.. اما کی فکرش رو میکرد «زامبی» بشه دلیل اشنایی وانگ ییبو و شیائو جان!