larry💚💙
5 storie
S.F.P di maybeeeWishIdk
S.F.P
maybeeeWishIdk
  • LETTURE 89,461
  • Voti 19,234
  • Parti 44
❗داستان "ساکر فور پین" از این به بعد در این اکانت آپ میشه❗ [L.S][Z.M] - دو حالت وجود داره، یا آدما نمیتونن‌‌ همو بشناسن، خسته میشن و میرن؛ یا میتونن بشناسن، میترسن و میرن... + یه حالت دیگه هم هست! اینکه بشناسن، بترسن... ولی نتونن برن... °𝓨𝓸𝓾 𝓫𝓾𝓻𝓷𝓮𝓭 𝓶𝓮 𝓫𝓾𝓽 𝔂𝓸𝓾 𝓶𝓪𝓭𝓮 𝓶𝓮 𝓯𝓮𝓮𝓵 °
Sin (persian translation) di larry_fanfic_iran
Sin (persian translation)
larry_fanfic_iran
  • LETTURE 365,900
  • Voti 51,708
  • Parti 58
گى بودن گناهه. تتو كردن گناهه. سكس داشتن قبل از ازدواج گناهه. بودن با لويى گناهه، هرى اينو ميدونه. اون ميدونه بودن با اون مرد مخالف هر چيزيه كه اون باور داره. اما حتى اگر اون مذهبيه ولی هنوزم كنجكاوه. *** *this book is translate by page and its not allowed to copy*
Autism di saba2079
Autism
saba2079
  • LETTURE 215,705
  • Voti 36,427
  • Parti 54
اون فقط اوتیسم داره.....
Always You [L.S] ~ By Miss X di larry_diary
Always You [L.S] ~ By Miss X
larry_diary
  • LETTURE 3,275,040
  • Voti 302,672
  • Parti 140
هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار بود.هری این قسم نانوشته رو امضا کرده بود. صدای لویی پشت سرش خاموش میشه.زمزمه ی خفه ی هری توی باد گم میشه. هری:متاسفم لویی.متاسفم...
End Game (L.S) di harold_iran
End Game (L.S)
harold_iran
  • LETTURE 621,593
  • Voti 88,408
  • Parti 77
[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....