Bests
8 stories
Say Something~L.S [Completed] by gisustylinson
gisustylinson
  • WpView
    Reads 127,420
  • WpVote
    Votes 17,838
  • WpPart
    Parts 40
"یه چیزی بگو...دارم ازت دست میکشم... من فردِ خاصِ زندگیت میشم، اگر تو ازم بخوای... هر جایی بری من دنبالت خواهم اومد... یه چیزی بگو... دارم ازت ناامید میشم..." say something I'm giving up on you... Translator : @blueheartedme_
Playboy L.S (Persian Translation) by Iam_writing_here
Iam_writing_here
  • WpView
    Reads 325,856
  • WpVote
    Votes 35,705
  • WpPart
    Parts 47
من اسیرش شده م ؛ اون زیادی تو حرفه ش خوبه.. هری استایلز ⬅ پلی بوی فن فیکشن لری استایلینسون به همراه کمی زیام✌ داستان در پیج اینستاگرام larry_ff_translate هم آپ میشه Best rank : #2 in fanfiction
Always You [L.S] ~ By Miss X by larry_diary
larry_diary
  • WpView
    Reads 3,305,431
  • WpVote
    Votes 303,280
  • WpPart
    Parts 140
هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار بود.هری این قسم نانوشته رو امضا کرده بود. صدای لویی پشت سرش خاموش میشه.زمزمه ی خفه ی هری توی باد گم میشه. هری:متاسفم لویی.متاسفم...
Rental Father  L.S by story_1d_larry
story_1d_larry
  • WpView
    Reads 156,086
  • WpVote
    Votes 16,070
  • WpPart
    Parts 50
پول....پول....پول....همه چیز بر مبنای پول . شهرت، درمان، خوشبختی، آسایش، امنیت، رفتار، قضاوت، محبت، غم، شادی، کمک، صبر، عجله، چشم پوشی، خطا، درست، غلط..........و حتی........تحصیلات. پس میتونم این دو خطو توی نصف خط خلاصش کنم. زندگی بر مبنای پول.....آره اینم یه نوع زندگیه....زندگیهه که برای بدست آوردن پایش ( پول ) دست به کارایی میزنی که حتی خودتم فکرشو نمیتونی بکنی.
Legionnaire(L.S) [Completed] by mahsaf79
mahsaf79
  • WpView
    Reads 386,488
  • WpVote
    Votes 50,975
  • WpPart
    Parts 64
" دوتا زندگی واسم ساختی : زندگی فوتبالی ، زندگی پر از عشق"
Our Destiny (L.S) by Fff_Writer
Fff_Writer
  • WpView
    Reads 1,170,415
  • WpVote
    Votes 128,321
  • WpPart
    Parts 134
"من اسمش رو گذاشتم.... . . . سرنوشتِ ما..."
End Game (L.S) by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 631,356
  • WpVote
    Votes 88,756
  • WpPart
    Parts 77
[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....
Baby Heaven's In Your Eyes [L/S: Persian Translation] by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 97,163
  • WpVote
    Votes 10,346
  • WpPart
    Parts 25
[OnGoing] بیشتر از این نمیتونست تفاوتی بینشون باشه. لویی تاملینسون ۱۷ ساله که آخرین سال دبیرستانش رو تو معتبر ترین مدرسه غیرانتفاعی دانکستر میگذروند.اگه تنها یک چیز باشه که اونو به شدت آزار میده,قطعا مدرسه ی سطح پایینِ دولتیِ خیابون روبرویی هست. هری استایلز ۱۹ ساله,کسی که درحال گذروندن آخرین سال دبیرستانش تو مدرسه دولتی دانکستر هست.اون هیچوقت سره کلاساش حاضر نمیشه و اگرم به خودش این زحمتو بده,یا مسته یا های,بعضی وقتا هم جفتش.پوست بدنش پر از تتوعه و اگه تنها یک چیز باشه که اون ازش خیلی متنفره,اونم بچه های پر افاده و سوسول مدرسه غیر دولتیِ خیابون روبروییه. یا جور دیگش اینه,جایی که هری پسر بد و به فاک رفته با کلی مشکل تو زندگیش,لویی پسر پولدار فوق العاده و خوشبخت,که مدرسه هاشون دقیقا روبروی همدیگن.اونا تو یه پارتی باهم آشنا میشن و شاید این آخرین و تنها چیزیه که بهش احتیاج دارن.