CHANBAEK
97 stories
Daddy Long Legs by E_Lilac_xo
E_Lilac_xo
  • WpView
    Reads 1,081
  • WpVote
    Votes 235
  • WpPart
    Parts 2
خیلی کوچک بود که اون مرد رو دید. پاهای کشیده و شونه های پهن. اون مرد، بابا لنگ درازش شد.
▪︎▪︎H̸a̸l̸l̸u̸c̸i̸n̸a̸t̸i̸o̸n̸&̸N̸i̸g̸h̸t̸m̸a̸r̸e̸▪︎▪︎ by JayaShi_StoryTeller
JayaShi_StoryTeller
  • WpView
    Reads 817
  • WpVote
    Votes 216
  • WpPart
    Parts 5
"واقعیت تنها نوعی توهم است،توهمی بسیار یک دنده" ▪︎ژانر: روانشناسی/برشی از زندگی/انگست ▪︎▪︎شخصیت‌ها: پارک چانیول/بیون بکهیون ▪︎▪︎▪︎نویسنده: Jaya ▪︎▪︎▪︎▪︎چند شاتی ▪︎Genre: Psychological/Slice of life/Angst ▪︎▪︎Characters: Park Chanyeol/Byun Baekhyun ▪︎▪︎▪︎Writer: Jaya ▪︎▪︎▪︎▪︎Multi-shots 🔸️#1 in psychology 🔸️#1 In بک 16/2/2024
Dear Mr Stranger! ( ChanBaek )  by polargreen
polargreen
  • WpView
    Reads 23,388
  • WpVote
    Votes 6,962
  • WpPart
    Parts 10
Completed! بیون بکهیون بعد از اعتراف به گرایش‌ش، توسط مادرش از خونه بیرون می‌شه و به ناچار، یک شب رو با غریبه ای که تا به حال ندیده، توی مهمون‌خونه‌ی بین راهی میگذرونه. ممکنه مسیرِ زندگی‌ش فقط با همین اتفاق تغییر کنه؟ 💕 💖 توی این داستان خبری از کشمکش و عواطف پیچیده‌ی انسانی نیست و فقط چندشاتیِ شیرینی برای وقت گذروندن و خوب شدنِ حالِ شماست! 💖 Mini fiction: Dear Mr stranger! / آقای غریبه‌ی عزیزم Genre: Romance, Slice of life, Smut, Fluff Couple: ChanBaek
i want to be yours by hoshi810
hoshi810
  • WpView
    Reads 26,821
  • WpVote
    Votes 5,270
  • WpPart
    Parts 15
اوه بکهیون... آلفایی مغرورِ که مدیریت و هوشش بین همه زبونزده! یه کسی که همه به عنوان یه معتاد به کار می‌بیننش که تنها کسی که خنده رو لباش میاره برادرشه... اما دراصل پشت این نقاب سرد و غیرقابل نفوذ یه جسم تاریک و خسته است که به یک عشق ممنوعه مبتلا شده... عشقی که نزدیک به اندازه رگ گردن و دور به اندازه ستاره هاست... عشقی از جنس پارک چانیولی که از هیچی اندازه همسر آلفاش اوه بکهیون متنفر نیست... ~~~~ کاپل: چانبک ژانر: رومنس، امگاورس، انگست، زندگی روزمره وضعیت: کامل شده
𝓐𝓴𝓪𝓲 𝓲𝓽𝓸 by golabaton
golabaton
  • WpView
    Reads 143,838
  • WpVote
    Votes 1,440
  • WpPart
    Parts 4
🦋عنوان: نخ قرمز سرنوشت 🦋ژانر: فانتزی، سوپرنچرال( تلفیقی از دنیای امگاورس، ومپایری، هایبردی)، انگست، رمنس، اسمات، کمی خشن 🦋کاپل ها: چانبک.....کای و سهون....کایهون یا سکای بودنش در طول داستان مشخص میشه... 🦋خلاصه: مثل تمام اُمگاهای پروانه‌ای با یه طرح نصفه ققنوس روی کمرش به دنیا اومد...طبق رسم هالونیا قرار بود به محض تولدش از بین خفاشی‌های سرزمینش "جفت حقیقیش" به آغوش بکشتش و آواز عاشقانه‌ای براش بخونه...اما بر عکس تمام پروانه‌ها هیچ آلفایی بزرگتری وجود نداشت که نشانش مکمل و نصفه دیگه "ققنوسش" باشه... اولین اُمگای پروانه‌ای بود که جفتی نداشت..‌.این شروع یه نحسی بود یا یه خوشبختی.... تکمیل شد...
Lost In Paris {COMPLETED} by evie_TM
evie_TM
  • WpView
    Reads 47,205
  • WpVote
    Votes 10,900
  • WpPart
    Parts 58
چانیول یه وکیل خوش قلب و مهربونه که از پس پروندههای زیادی بر اومده. اون در واقع هیچوقت فکرشو نمیکرد تو پاریس، عاشق مردی بشه که فقط یه گارسون تو رستوران سِپتیم پاریسه و دختری داره که به جز براورده کردن آرزوهاش، به چیز دیگهای توجه نمیکنه. ~~~~~~~~~~~~~~~~ - یول؟ - بله عزیزم؟ - من پدر مزخرفیم. من باید قهرمان بِل می شدم ولی حالا اینجام و به تو نیاز پیدا کردم. - بکهیون، تو قوی هستی. تو به من نیاز نداری. تو بیدلیل لبخند میزنی، با فلوتزنهای ریوالی میرقصی و حرفهایی میزنی که من رو فقط بیشتر به وجودت وابسته میکنه. تو هر روز بل رو بغل میکنی، بهش میخندی و تمام تلاشت رو میکنی تا آرزوهاش رو براورده کنی. تو یه قهرمانی. قهرمان زندگی دخترت. میدونی، مردم عاشق قهرمانهان. پس به من هم حق بده که عاشقت باشم. Fiction Name: Lost in Paris Genre: Romantic, Drama, Slice of life, R Couple: Chanbaek~ Status: Complete✅ Start [21th Agust, 2021] Ending [31th Dec, 2021] Word Count: 310,000 By Evie Frye~
ɪ'ᴍ ɴᴏᴛ ᴀ ᴘɪᴇᴄᴇ ᴏꜰ ᴄᴀᴋᴇ by maniafic
maniafic
  • WpView
    Reads 13,700
  • WpVote
    Votes 2,902
  • WpPart
    Parts 17
توی خونه ی اقای پارک همه خوشحالن. کبودی ها روی تن بک لبخند میزنن. ته مونده سیگار لا به لای کیک عصرانه و تصویر چانیول داخل اینه. اون هم خوشحال بود. با چشم های سرخ و گود افتاده از کم خوابی و لبخندی که چند قطره اشک روش چکیده. ____________ . . اون به زیبایی و لطافت یک زن بود با اندامی مردانه. قلبش میتپید، با چهره ای مرده. بوی خون میداد. بوی ترس میداد. بوی زندگی، بوی مرگ. اون همه ی تناقض ها رو در خودش داشت و چان رو میبلعید. به اتش میکشید.. کامل شده چانبک انگست، اسمات، سایکوتیک
Tiny Lucifer by lilyblue92
lilyblue92
  • WpView
    Reads 70,884
  • WpVote
    Votes 20,306
  • WpPart
    Parts 39
بیون بکهیون مالک فروشگاه بی جی بیون، پدر مجرد بیست و چهار سالهای که همراه با پسرش و بهترین دوستش یه زندگی موفق و ایده ال داره، ناگهان با یه بحران بزرگ روبه رو میشه. بحرانی به اسم پارک چانیول که مدعی شده، بیون جیونگ پسر بیولوژیکی اونه.... ******* دنیای موازی سایه عشق شما اینجا با شخصیتهای اشنا روبه رو میشید ولی این دو داستان هیچ ربطی به هم ندارن. ژانر: فلاف، ددی کینک، رمنس، اسمات، روزمره کاپل: چانبک، سکای
ODIN by polaris_maka
polaris_maka
  • WpView
    Reads 8,145
  • WpVote
    Votes 1,587
  • WpPart
    Parts 44
«ادین»، داستان دو آدم تنهاست. دو نفری که یکیشون با وجود اطرافیانش، تنهایی درونش رسوخ کرده و در طرف مقابل کسی که خودشو از بقیه دور می‌کنه و به تنهایی که عاشقشه پناه می‌بره اگه این دو نفر هم رو ببینن چه اتفاقی میفته؟ آیا می‌تونن تنهایی‌هاییشون رو با حس جدیدی جایگزین کنن یا ممکنه تنهاتر از قبل بشن؟ O.O O.O O.O O.O O.O O.O O.O O.O O.O O. -نمی‌دونم دلیل لبخندم دیدن لبخند درخشانت بود یا دسته گلای قشنگی که شدن اولین هدیه‌های دوست داشتنی که بدون هیچ قصد و قرضی، هدیه گرفتم ولی تو شدی معجزه‌ای که باعث شد یادم بیاد دوست داشتنیم... -«ادین» نمی‌دونم به چه معنی و زبانی هستی ولی با اینکه خوشحالی و لحظات خوبی رو بهم تقدیم کردی با فکر بهت حس متناقض دوری و نزدیکی و تنها بودن بهم میدی. O.O O.O O.O O.O O.O O.O O.O O.O O.O O. کاپل: بکیول/چانبک، بومجو، سکای ژانر: رومنس/ درام/ انگست/ کمدی(کلکلی) #ODIN Ranking BaekYeol: #2 Ranking exofic: #3 Ranking joohyuk: #1 Ranking Beomgyu: #3 Ranking Baekhyun: #1 Ranking exofic: #5 Ranking Sekai: #1 پی نوشت: بومجو کاپلیه که خودم خلقش کردم. بوم (بومگیو TXT) و جو (نام جو هیوک) می‌باشد.
+22 more
⋅⋄⋅ᣟsLᴀVᴇᣟ⋅⋄⋅ by Melisamomo
Melisamomo
  • WpView
    Reads 11,732
  • WpVote
    Votes 1,420
  • WpPart
    Parts 23
ᴄᴏᴜᴘʟᴇs: ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋᣟ ᴋʀɪsʜᴏᣟ ᴋᴀɪsᴏᴏᣟ ɢᴇɴʀᴇ: ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀsᴇᣟ sᴍᴜᴛᣟ ᴀɴɢsᴛᣟ ᴍᴘʀᴇɢᣟ ғᴀɴᴛᴀsʏᣟ ғɪᴠᴇsᴏᴍᴇ|ᴋʜ ʷʳⁱᵗᵉʳ ִֶָ ᴀᴊᴜᴍᴍᴀ ᴡɪɴᰔᩚ ______ "از بدو تولد، تو گوشش خونده بودن که امگاها ضعیفن، لایق احترام نیستن، اونا فقط برای رفع نیازمندی‌های آلفاها و تولیدمثل بوجود اومدن. اما اون حرف‌ها، فقط سرابی بود که چانیول تو اوج تشنگی، توی بیابون بزرگ زندگیش میدید. اون‌ها سراب بودن، چرا؟ چون یکی از آلفاهای قدرتمندی که همه ازش حرف می‌زدن، حالا برده‌ی یک امگا بود. - تاحالا طعم اسلیک رو چشیدی؟ شنیدم آلفاها طعمش رو دوست دارن." _____ "تنها گناه‌ش این بود که با نماد یه اژدها روی بدنش بدنیا اومد. نمادی که متعلق به خاندان بزرگ و نامدار وو بود. خاندانی با چهار وارث، که هر کدومشون دنیایی متفاوت از دیگری بودن و جونمیون مجبور بود هر لحظه از عمرش رو تو یکی از اون دنیاها بگذرونه. - مرگ انتخاب قشنگی بنظر می‌رسه. - برده‌ها حق انتخاب ندارن." _____ "جونگین فقط یکم تنوع می‌خواست تا زندگیش از یکنواختی بیرون بیاد؛ نه یه امگای عصا قورت داده. - نمی‌تونم یه بچه رو بعنوان جفت قبول کنم."