Minhi
6 stories
Crescent Moon                                    هلال ماه 🌙  by Lunika1997
Lunika1997
  • WpView
    Reads 1,110
  • WpVote
    Votes 148
  • WpPart
    Parts 21
↬CRESCENT MOON.🌙 ◆𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝐀𝐍𝐆𝐒𝐓 , 𝐃𝐑𝐀𝐌 , 𝐅𝐀𝐍𝐓𝐀𝐒𝐘 , 𝐑𝐎𝐌𝐀𝐍𝐓𝐈𝐂 ◆𝖼𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐌𝐈𝐍 ◆𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: 𝐋𝐔𝐍𝐈𝐊𝐀 ◆𝗎𝗉: 𝐅𝐑𝐈𝐃𝐀𝐘 00:00 ژانر: انگست، درام، فانتزی، عاشقانه کاپل: کوکمین، روز های اپ: پنج‌شنبه ها ساعت دوازده شب ***** - اگه به ماه از زیبایی تو بگم، هر آسمونی رو در جستجوی تو رها می کنه. + بغلت جائیه که من می‌تونم تمام دردهام رو باهاش تقسیم کنم در حالی که وقتی بغلت می‌کنم همه درد‌هام آروم می‌گیرن. ***** خلاصه فیک: جیمینی که میمیره و فراموش میشه و جونگکوکی که حتی وقتی فراموشش کرده بازم عاشقشه. جیمین میمیره و تو یه دنیای دیگه چشماش رو باز میکنه دنیایی که بهش میگن نامکاندا کشوری که ۱۳ ژوئن ِ هر سال، به مدت یک روز، آسمون اون کشور تمامن به رنگ بنفش با توناژ های متفاوت در میاد که ابرهایی شبیه وال تو آسمونش حرکت میکنن. جیمین بعد مدتی متوجه میشه که همه تو دنیایی که اون ازش اومده‌ بود فراموشش کردن، یعنی هر کی توی اون دنیا وجود داشته فراموشش کرده حتی خانوادش. ولی جونگکوک کم کم با کمک قلبش یادش میاد و متوجه میشه جیمین هنوز زندست و....‌‌‌ آیا جونگکوک میتونه جیمین رو پیدا کنه؟ آیا جیمین و جونگکوک هم دیگه رو بع
Salvatore: Res by Ministories13
Ministories13
  • WpView
    Reads 46,218
  • WpVote
    Votes 7,877
  • WpPart
    Parts 26
Salvatore : Res⛼(فول شده💜) . Return to seoul🦂 . فصل دوم salvatore . . ژانر:انگست•اکشن•بتریال•رومنس•اسمات . کاپل: کوکمین•تهگی . . خلاصه: کنار من میخوابی؟ تا گوشه ای از این توهم و تو دستات بگیری... من دارم به سمت پوچی میدوم... بدنت هوشیاری منو میگیره... و حرف های نا گفته حرف هایی که با خیره شدن به چشم هام توو ذهنت میچرخه و من... با من گریه میکنی؟ تا طلوع صبح... که پا بزاریم...روی تک تک نور های چشمک زن این شهر نفرین شده عزیزم...با من میمیری؟... . . . با من تا طلوع خورشید...گریه کن... . . . Savatore : Res . Return to seoul⛼ . . . ♡Mini stories♡
My little policeman  by ghv_gray
ghv_gray
  • WpView
    Reads 53,802
  • WpVote
    Votes 7,058
  • WpPart
    Parts 37
هی پلیس کوچولو منتظرم باش از اینجا که بیام بیرون کلی کار باهات دارم .حق نداری تا اون موقع با کسی قرار بزاری . منتظرم بااااش . . . . . تو با من قرار میذاری پارک جیمین حالا میخوای پلیس باش یا هر چیز دیگه من تورو بدستت میارم مطمئن باش 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ کاپل اصلی: کوکمین کاپل فرعی: نامجین ^•{cover by MasumeisArika}•^
BTS LYRICS (Persian Translation) by haana_1295
haana_1295
  • WpView
    Reads 40,570
  • WpVote
    Votes 4,379
  • WpPart
    Parts 133
متن تلفظ و ترجمه آلبوم ها و آهنگ های BTS از جدید تا قدیم : -Music Video/Stage -Lyrics -Translation •____________ #1 in lyrics #1 in lyric #1 in music #1 in song #1 in متن #2 in poetry #6 in Translation [@bts_persianlyrics]
Time; YoonMin | Per Translation by StoryTeller_Mia
StoryTeller_Mia
  • WpView
    Reads 62,155
  • WpVote
    Votes 12,716
  • WpPart
    Parts 38
زمان | Time خلاصه: پارک جیمین ناراحت و تنهاست؛ پارتنری که 15 سال باهم بودن، از نظر احساسی و فیزیکی بعد از سالها سواستفاده و سورفتار اون رو رها کرد و روش اثر بدی گذاشت و باعث شد توی تمام زندگی همچین احساس سنگینی داشته باشه. اون آرزو می کنه یه شانس دیگه برای برگشت به عقب داشته باشه و توی اون زمان که تو دبیرستان بودن؛ دیگه احساسات اون مرد رو نپذیره. یه تصادف، یه تغییر، یه شانس.. وقتی جیمین با یه ماشین تصادف میکنه و به سمت مرگش ته یه دریاچه ی یخ زده می بره جیمین میدونه که قرار بمیره اما با اینکه فقط 30 سالشه از این رفتنش خوشحاله. هرچند، مرگ نقشه دیگه ای برای این مرد داره. مرگ به جیمین پیشنهادی رو میده که همیشه می خواسته. یه شانس دوم. تنها نکته ای که وجود داره اینکه اون دوباره تو 30 سالگی، همین روزی که کشته شده؛ خواهد مرد اما تو این زمان به سن 15 سالگیش برمیگرده تا زندگیش رو دوباره شروع کنه. جیمین هم با اشتیاق و بدون توجه به عواقب این تصمیم قبول میکنه. چه اتفاقی میوفته وقتی همین قدم، تمام دنیاش رو تغییر بده. چه اتفاقی میوفته وقتی به خودش اجازه میده که با نوجوون پردردسر و تنهایی که سال ها قبل به خاطر ترس ازش کناره گرفته رو به روشه و اون رو بپذیره. چه اتفاقی میوفته اگه اون چیزی که قلبش این همه سال نداشته رو (عشق)،
RANDY by shopicopa
shopicopa
  • WpView
    Reads 468,559
  • WpVote
    Votes 74,510
  • WpPart
    Parts 32
[کامل شده] "رَندی" داستان آدم هایی که گذشته شون اونها رو افسار گسیخته کرده. ¬افسارگسیخته ¬ ___________________ _مطمئن باش توی اون اداره کسی رو به اندازه من پیدا نمیکنی که بخواد کل خشابش رو توی دهنت خالی کنه.... مراقب حرفات جلوی من باش عوضی، درسته مدرک قانونی برای قتل هات وجود نداره ولی خوب میدونم چه کارهای ازت بر میاد! +میدونستی ابراز خشونت هم یه نوع عشقبازیه... قبیله مایا تو آفریقا این کارو میکنن. Vkook story! ⚠️#1in bts fanfic ⚠️#1in Persian ⚠️#1in Action