Namjin🤧
30 stories
𝖢𝖺𝗌𝖺𝖻𝗅𝖺𝗇𝖼𝖺|𝖭𝖩 by CiddleGold
CiddleGold
  • WpView
    Reads 1,524
  • WpVote
    Votes 356
  • WpPart
    Parts 12
Genres: Romance, Angst, Smut, Action, Classic Couple: Namjin ، Hopemin By: #Ciddle Up: یکشنبه ها ⊹ نامجون یک سرباز آلمانی که به خاطر کنجکاوی میخواد گشتاپو شدن رو امتحان کنه. آخرین چیزی که بهش فکر می‌کرد، عاشق شدن توی دوران جنگ بود؛ اما انگار سرنوشت زودتر از اون به فکر این بخش افتاده بود. سوکجین، مثل گیلاسی کنار شراب میاد تا تلخی روحش رو از بین ببره. اما همه چی به همین راحتی توی کلمات خلاصه میشه...؟ ﹣
I own you [namjin] by AKUMA_GCFtokyo
AKUMA_GCFtokyo
  • WpView
    Reads 446
  • WpVote
    Votes 47
  • WpPart
    Parts 1
Smut
𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐇𝐞𝐚𝐫𝐭🖤 by consigliere_19
consigliere_19
  • WpView
    Reads 1,169
  • WpVote
    Votes 162
  • WpPart
    Parts 5
تصمیم گرفت جایگاه همیشگشیون که با نامجون کنار هم بودن رو ترک کنه +دلم برات تنگ شده قلب مشکی من Couple: Namjin Bromance, Criminal, Drama Writer: 𝑱𝒆𝒐𝒏 𝑱𝒊𝒔𝒖𝒏𝒈 Cover: 𝐾𝑖𝑚 𝑊𝑖𝑙𝑙𝑖𝑎𝑚
Memories of 19 | Namjin by itsnasyi
itsnasyi
  • WpView
    Reads 7,141
  • WpVote
    Votes 1,453
  • WpPart
    Parts 24
یه پسرِ دبیرستانیِ ساده چه جور زندگی ای می‌تونه داشته باشه؟ Started: 2021, 21 Apr. Finished: 2025, 7 Apr.
You've Forgotten Me [NamJin] [Completed] by BangtanOT7_0613
BangtanOT7_0613
  • WpView
    Reads 15,330
  • WpVote
    Votes 2,988
  • WpPart
    Parts 83
جین بی حرکت ماند و نامجون، تخت را دور زد. طرف دیگر نشست و خودش را به او نزدیک‌تر کرد. کمی خم شد تا صورتش را ببیند. البته که خودش را به خواب زده بود. نامجون می‌دانست. به بالش‌های روی تخت تکیه کرد و اجازه داد پسر بزرگ‌تر تصور کند که متوجهش نشده است. "حتی اگر بیداری و می‌شنوی هم، چیزی نگو" بالاخره لب باز کرد. جین کمی لرزید. این از چشم معشوقه‌اش دور نماند. می‌خواست بدن سردش را در آغوش بگیرد اما این آخرین کاری بود که آن شب باید انجام می‌داد. "من دارم فراموشت می‌کنم جین" دومین جمله شوکه کننده آن شب را هم او بود که به زبان می‌آورد. کاپل: نامجین ژانر: درام/انگست/آمنزیا/روزمره/رمنس/اجتماعی
Dark sky/Vkook by sad-moon102938
sad-moon102938
  • WpView
    Reads 697,234
  • WpVote
    Votes 69,237
  • WpPart
    Parts 54
⛓برده تهیونگ بودن گردن کج میخواد و زبون کوتاه! ⛓چیزی که جونگکوک نداره... ---------------------------- - پس شاه دزد تویی! به کاهدون زدی... من هیچی ندارم! + تمام چیزی که میخوام رو به رومه... شاه دزد؟ گوشای من فقط باید کلمه ددی رو از زبون تند و تیزت بشنوه جونگکوک... --------------------------- + وقتی میخوای به یکی بگی خیلی درگیرشی چی میگی؟ جونگکوک نگاهشو از لب های تهیونگ گرفت و با صدای خماری لب زد - میگم نَسَخِتم... ژانر : جنایی / مافیایی / اسمات / رومنس / ددی کینک / درام کاپل : ویکوک / نامجین / یونمین
Drafted  by NTismyreligion
NTismyreligion
  • WpView
    Reads 26,190
  • WpVote
    Votes 4,597
  • WpPart
    Parts 68
• Genre: Social.Drama.Fluff.Romance.Slice of life • Main Couple: Namjin • Summary: هیچ ویژگی به خصوصی در اون شخص نبود که منجر به این احساس منحصر به فرد بشه؛ جز اینکه بعدها این جمله به چشمم خورد: "ما هیچ کس را به طور تصادفی انتخاب نمی‌کنیم، بلکه ما فقط به آن‌هایی نزدیک می‌شویم که از قبل در ناخودآگاهمان حضور داشته‌اند." زیگموند فروید و به یاد آوردم که ما توی ناخودآگاه من، همیشه تنها بودیم... یه پاش رو روی پای دیگه‌اش انداخت و بعد از سکوت کوتاهی گفت «چی اینقدر خیره‌ات کرده؟» به خودم اومدم و متوجه شدم مدتی از حواس پرتیم می‌گذره و دیگه به بخار‌های رقصان در هوا نگاه نمی‌کنم؛ نگاهم قفل تخت سینه‌ی برجسته و دست‌های توی هم گره شده‌ی اون مرد بود «آدما وقتی خیره میشن که مغزشون حرفی برای گفتن داشته باشه.» سر تکون داد «به مغزت بگو ساکت باشه...» «دست من نیست... همونطور که دست تو نیست وقتی موهای بازم به چشمت می‌خوره...» جرعه‌ای از نوشیدنی داغش نوشید و بر خلاف عقیده‌ام قصد نکرد با این جریان فکری مخالفت کنه «تو به چی فکر می‌کنی؟...» سمتم برگشت و با نگاه عجیبی بهم چشم دوخت «وقتی خیره میشی...» به لکنت افتادم «اغلب به اینکه... به اینکه با هم تنهاییم...»
SpellBound by BTSIR7_FF
BTSIR7_FF
  • WpView
    Reads 14,446
  • WpVote
    Votes 2,640
  • WpPart
    Parts 36
• Name: Spellbound ♠️ • Couple: NamJin , VHope • Writer: NT • Summary: The bird fights its way out of the egg. The egg is the world. Who would be born must firs destroy the world. The bird flies to God. That God name is Abraxas. جین برای مدت زیادی به شغل عادی اما دوست‌های عجیبش عادت کرده بود؛ به عنوان یک مسئول کتابخونه درآمد چندانی نداشت تا مثل آدم‌های معمولی زندگی کنه و روی تنها ترین پشت بوم دنیا، داخل یک اتاقک کوچیک زندگی می‌کرد تا اینکه روزی کتابی داخل کوله پشتیش پیدا کرد. روی کتاب یک برچسب زده شده بود: "به مسئول کتابخونه، این کتابو بندازین دور! قبل از اینکه بازش کنی، بندازش دور!!" هیچ فکر نمی‌کرد که با سرپیچی از اون جمله، دریچه‌ای به دنیاهای پایینی باز کنه و وارد بازی "تاریکی" و خدای آبراکسس بشه.
[] Let me be your fuckbody []  by Tired-boo
Tired-boo
  • WpView
    Reads 124,114
  • WpVote
    Votes 16,793
  • WpPart
    Parts 40
خیلی از آدم‌هایی که هر روز میبینیم، احتیاج به کمک دارن. همون‌هایی که بی‌تفاوت از کنارشون میگذریم. جین از همون آدمهاست. سال‌های عمرش رو اینجوری گذرونده و بهش عادت کرده. هیچکس حتی فکرش رو نمیکنه پسری که اوضاع مالی خوب و صورت خندونی داره چه چیزهایی رو میتونه پشت سر گذاشته باشه تا زمانی که نامجون یک حدس‌هایی میزنه و همه چیز عوض میشه. ________________ Main couple: Namjin Side couple: Vkook, Yoonmin Writer: Tired-boo
Beauty Charm | طلسم زیبایی ♡ [ NAMJIN] ♡ by sara_ac_purple
sara_ac_purple
  • WpView
    Reads 1,426
  • WpVote
    Votes 283
  • WpPart
    Parts 1
نامجون وقتی پاش رو توی اون خونه ی قدیمی و متروک گذاشت، فکرش رو هم نمی کرد که قرار نیست راه خروجش رو به راحتی پیدا کنه! خیلی دور از انتظار نبود که تا ابد کنار اون مجسمه ی طلسم شده بشینه و حسرت بخوره... حسرت بخوره... و حسرت بخوره... چون *life is the beauty charm* نام: طلسم زیبایی ژانر : فانتزی ، رمنس، فلاف کاپل: نامجین #oneshot *All rights of cover credit reserved* I just edited it a bit🤭 و یه تشکر ویژه به ارتیستی که این طرح زیبا رو زده بدهکارم.. ایده ی وانشات با دیدن این فن ارت به ذهنم رسید💜