Omegavers
78 stories
7 RING - 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 by Alaric_Fiction
Alaric_Fiction
  • WpView
    Reads 552,544
  • WpVote
    Votes 58,588
  • WpPart
    Parts 33
🌿پایان یافته🌿 تهیونگ امگای یتیمی که بعد از رهاشدن توسط خانواده عموش، وقتی تنها و نیمه هوشیار از ترس راهزنا پنهان شده بود با جونگکوک،فرمانده و شاهزاده کشورش آشنا میشه... _ظاهرأ اینجا یه الماس سفید داریم •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••• قسمتی از فیک : _باید خودتو ببینی تهیونگ...خیلی خوشگلی...خیلی زیاد... کاش میتونستم چشمامو بهت قرض بدم تا ببینی چقدر قشنگی... زیر گوشش با صدای بمش زمزمه میکرد و تهیونگ سرخ تر و بی حال تو بغلش جمع میشد تا حالا کسی اینطوری ازش تعریف نکرده بود... •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••• ≈ Fic ↬ 7 RING ≈ Couple ↬ KOOKV ≈ Genre ↬ Romance , Fantasy , Smut , Omegavers , Happy End ≈ Age Category ↬ NC +18 ≈ Writer ↬ Alaric
Mon Chéri || KookV by Nyctowx
Nyctowx
  • WpView
    Reads 190,758
  • WpVote
    Votes 31,074
  • WpPart
    Parts 24
[ عسل ] پایان یافته ژانر : رمنس / امگاورس / فانتزی / روزمره / ... کاپل : اصلی ؛ کوکوی - فرعی ؛ ... - من رو سرزنش نکن، عشق باعث شد دیوونه بشم. جئون جونگکوک یک آلفای غالبه که عادت داره به کافه‌ی mon chéri بره و اونجا درس بخونه. چی میشه اگه ناخواسته خودش رو درگیر فکر کردن به صاحب کافه پیدا کنه و بعد نتونه از اون امگای زیبا دل بِکنه؟ [ Don't blame me - Taylor Swift ] - S1 [ This love - Taylor Swift ] - S2 [ Dear Reader - Taylor Swift ] - The End
The King// KookV by Yoshistangerine
Yoshistangerine
  • WpView
    Reads 30,074
  • WpVote
    Votes 5,459
  • WpPart
    Parts 14
♠️کاپل اصلی: کوکوی ♠️ژانر: امگاورس، سلطنتی، امپرگ "در سرزمین تاریخی اَوِلون رسم بر آنست که همسر ولیعهد با استفاده از یک مراسم قرعه کشی از میان تمام مردم سرزمین انتخاب شود تا همگان امتیاز برابری برای تصرف این مقام داشته باشند و اینگونه است که خدایان برای سالهای سال از طریق خاندان سلطنتی با تمامی مردم در ارتباط بوده اند." یا: جونگکوک شاهزاده و ولیعهد اولون حالا دیگه یه آلفای بیست و یک ساله شده و به سن ازدواج رسیده. طبق رسم هزاران ساله خاندان سلطنتی، همسر اون باید از بین تمام امگاها، بتاها و آلفاهای زن متمایل به ازدواج سرزمین که برگه بخت آزمایی رو خریدند انتخاب بشه. جونگکوک از این رسم متنفره و تهیونگ هم امگاییه که هیچ علاقه ای به این ازدواج نداره. پس چه اتفاقی می افته که توی روز مراسم، کاهن اعظم اون ها رو به عنوان همسر همدیگه به مردم اولون معرفی میکنه؟
𝐁𝐋𝐔𝐄𝐁𝐄𝐑𝐑𝐘  🅴🆈🅴🆂 by bangtan7stay
bangtan7stay
  • WpView
    Reads 30,514
  • WpVote
    Votes 3,213
  • WpPart
    Parts 16
چی میشه اگه کیم تهیونگ بزرگ ترین فاکر مدرسه باشه و جونگ کوک با هزار زحمت و کار کردن بتونه پولی جور کنه تا به مدرسه ای که دوست داره بره ؟ و فاکر جذاب ما به خاطر بی دفاع بودن جفتش بخواد گردن کسایی که باعث شدن امگاش اینقدر اذیت بشه رو بکنه
ᴍʏ ᴡᴏʟғ ʙᴏʏғʀɪᴇɴᴅ by Klynova
Klynova
  • WpView
    Reads 16,908
  • WpVote
    Votes 2,051
  • WpPart
    Parts 14
ᴍʏ ᴡᴏʟғ ʙᴏʏғʀɪᴇɴᴅ او فکر می‌کرد تنهاست. تا اینکه با تهیونگ آشنا شد - پسری که انگار از قبل می‌دونست چه کسیه، کجا بوده، و ازچه چیزی می‌ترسه. وقتی جونگ کوک تو مشکل افتاد، اولین کسی که اومد، همون بود. بدون فریاد. بدون توضیح فقط یه دست گرم تو تاریکی حالا می‌فهمه: شاید بعضی آدم‌ها نجات‌دهنده نیستن شاید بعضی آدم‌ها، همیشه نجات‌دهنده بودن ɢᴇɴʀᴇ: ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, ᴡᴇʀᴇᴡᴏʟғ, ᴍʏsᴛᴇʀɪᴏᴜs, ᴀɴɢsᴛ ᴍᴀɪɴ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᴛᴀᴇᴋᴏᴏᴋ sɪᴅᴇ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ʏᴏᴏɴᴍɪɴ ⚠️ در حال ادیته و هر هفته چند پارت آپلود میشه. بهش عشق بدین🦋
°•ᗷᒪᑌEᗷEᖇᖇY•° by woon_akira
woon_akira
  • WpView
    Reads 17,895
  • WpVote
    Votes 2,943
  • WpPart
    Parts 27
Part of the story: هزار سال پیش امگای سفیدی به دنیا اومد که از طرف الهه ماه به عنوان فرزند ماه معرفی شد امگای سفید جفت گرگ سیاه و خون خالصی بود که بعد مارک شدن توسط هم قدرت های زیادی به دست آوردن سال های اول همه چیز خوب پیش می‌رفت که آلفای امگای جوان تحد تاثیر شیطان همراه جادوگری برای کمک و آوردن شیطان به زمین غیب شدند اما مدتی بعد توسط سلنه پیدا و به غاری تبعید شدند. فرزند منتخب ماه و جفتش توانایی شکست دادن کسایی که کاملا شبیه خودشون رو دارن ؟ : : : °•نام این بوک از (کیوت آلفا) به( بلوبری) تغییر کرد •° writer:Akira couple:kookv ,yoonmin ganer:omegaverse, Smut, romance ^_^
𝗧𝗮𝗻���𝗴𝗲𝗿𝗶𝗻𝗲 𝗿𝗲𝘀𝗰𝘂𝗲 𝗼𝗽𝗲𝗿𝗮𝘁𝗶𝗼𝗻 by ImLuna_moon
ImLuna_moon
  • WpView
    Reads 280,231
  • WpVote
    Votes 48,880
  • WpPart
    Parts 54
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] وقتی که امگای نارنگی مثل همیشه به کتابهاش پناه آورده بود تا شکستی که اخیراً خورده بود رو فراموش کنه، کتابی با اسم و طرحی جالب توجهش رو جلب کرد. زمانی که اون رو خوند متوجه‌ی چیز عجیبی شد؛ اتفاقات و شخصیت های اون کتاب واقعی بودن و حتی خودش هم توی ‌داستان بود! این یه‌جور پیشگویی بود؟ ولی چرا اون باید یه شخصیت شرور باشه؟ یعنی آخرش قراره که به همین سادگی نابود بشه؟ یکی به نارنگی کمک کنه.. · · ─────── ·𖥸· ─────── · · Name:Tangerine rescue operation[عملیات نجات نارنگی] Genre: Omegaverse, Fantasy, Romance, Fun, Maybe a little smut? Couple: Kookv Writer: Luna🌙 ◉Start:1401/06/28 ◉End: 1403/01/16 ░این فیکشن هیچ ارتباطی به زندگی و شخصیت واقعی آرتیست ها ندارد! همچنین فاقد اسما‌ت‌های مولایی است دوست عزیز🦭
Blue Castle by JeonAmelia99
JeonAmelia99
  • WpView
    Reads 4,814
  • WpVote
    Votes 766
  • WpPart
    Parts 10
#Fantasy #Omegaverse #Romance #mperg #smut خاندان جئون تشنه قدرت بودند اونقدر که می‌توانستند پسر الفاشون رو قربانی بکنن.... ~ _تهیونگ تو نمیتونی یک بار هم که شده آدم باشی و دردسر برای خودت درست نکنی؟ تهیونگ اینا رو بیخیال بیا کنارم بشین یک اتفاقی افتاده. پوفی کشید. _خوب چی شده؟ _یادته بچه رئیس جئون... (میشه از بچم حمایت کنید؟:)) #kookv #yoonmin #namjin #Bts #taekook
𝗡𝗔𝗭 | نآز  by ShiigaisHere
ShiigaisHere
  • WpView
    Reads 143,905
  • WpVote
    Votes 19,841
  • WpPart
    Parts 23
"تو دزد توت فرنگی های باغ بابابزرگمی؟" ابروش رو با شیطنت بالا انداخت و جوری که انگار هیچ اهمیتی به حضور الفای‌ کله فندقی نمی‌ده توت فرنگی نشسته رو بین دندون هاش گیر انداخت: "قراره دعوام کنی؟ " "آره!" "پس نه، من دزدی که عصر ها بعد از مدرسه میاد و به باغ بابابزرگت‌ حمله می کنه نیستم. مطمئن باش." توی اون لحظه جونگ‌کوک فقط حس می‌کرد می‌خواد امگای‌ روبه‌روش رو هم مثل درخت های اطرافش توی زمین بکاره؛ البته با کَله‌اش. °°°°°°°°°°°°°°°° 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: AU -رمنس - امگاورس - روزمره - اسمات- ددی کینک 𝐍𝐚𝐦𝐞: نآز‌ | 𝗡𝗮𝘇 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: کوکوی - هوپمین‌ 𝐔𝐩 𝐓𝐢𝐦𝐞: هفته‌ای یک تا دوبار
وقتی که میمیری   /  Kookv by kimiikimi
kimiikimi
  • WpView
    Reads 199,187
  • WpVote
    Votes 27,206
  • WpPart
    Parts 40
من کیم تهیونگم یه خواننده مشهور با کلی دب دبه و کب کبه و خوب قضیه من از اونجایی شروع شد که من مُردم نه اشتباه نخوندی واقعا مُردم و از اونجایی که شانس عنی دارم به جای رفتن به بهشت و رسیدن به حوریای رنگا وارنگ با کون مبارک افتادم تو دنیای امگاورس-_- تمام شده