هاشم و لوله تامسون
63 stories
𝙠𝙞𝙡𝙡 𝙛𝙤𝙧 𝙮𝙤𝙪 by emily_ofnewmoon
emily_ofnewmoon
  • WpView
    Reads 2,492
  • WpVote
    Votes 704
  • WpPart
    Parts 8
𝘭𝘢𝘳𝘳𝘺 𝘴𝘵𝘺𝘭𝘪𝘯𝘴𝘰𝘯 {کامل شده} خلاصه ی کتاب: هری توی تاریکیه و درد و استرس بخش جدا ناشدنی وجودشه. به خاطر گذشته‌اش مرتب دچار حمله عصبی میشه. این باطنشه. و هری یک بازرسِ پلیس وفادار به قانونه. لویی راهش خلاف جهت هریه. و این باطن و ظاهرشه، درست مثل آرامش و نوری که به تاریکیِ هری میده. برشی از کتاب: " ... و این یه حقیقته. اون آتیش بخش بزرگیش صرفَ مصدر "شدن"ئه. تنها شدن. بیمار شدن. عاشق شدن‌. دلتنگ شدن. خسته شدن. نابود شدن. همه چیز بوی درد میده و همه ی این فعل ها توی زندگی کوتاه هری صرف شدن. زندگی کوتاهی که هیچ لحظه ی طولانی دیگه‌ای نداشت که به هری برای فکر کردن و تردید کردن قرض بده..."
𝐀𝐮𝐫𝐨𝐫𝐚  by sepi_91s
sepi_91s
  • WpView
    Reads 2,892
  • WpVote
    Votes 776
  • WpPart
    Parts 15
هری ، پسری که نقاشی براش مثل یه رویا میمونه و زیر فشار اعضای خانوادش برای ادامه شغل خانوادگیشون دست به اقدامی میزنه که قمار سر چیزی فراتر از مادیاته ؛ کالبدش نکته:(دوستانی که میرید ته فیک رو چک میکنید تا از هپی یا سد بودنش مطمئن بشید باید بهتون یاداور بشم که ممکنه با خوندن ته فیک دچار اشتباه بشید و فکر کنید فیک سد انده ولی اینطور نیست و فیک هپی انده اینکه چجوری این موضوع ممکنه،فقط با خوندن فیک متوجهش می شید♡) Genre: Fantasy, Horror
Blue Ice. by XBlueShineX
XBlueShineX
  • WpView
    Reads 50,299
  • WpVote
    Votes 6,638
  • WpPart
    Parts 25
هری خیره توی چشم‌هاش غرید: -‌ هرگز به من دست نزن. نمی‌خوام ببینمت! لویی با صدای خفه‌ای گفت: -‌ من..من نمی‌فهمم... به دیوار تکیه زد تا سقوط نکنه و خودش رو در آغوش گرفت. تنش یخ بسته بود. -‌ چی رو نمی‌فهمی؟ نمی‌خوامت! . . . *Persian Translation *Original Story By: @purpledandeli0n
Trouble mark •|L.S•|•Z.M|• COMPLETED by mayda_fanfic
mayda_fanfic
  • WpView
    Reads 359,199
  • WpVote
    Votes 59,368
  • WpPart
    Parts 79
Highest ranking : #1 in fanfiction -خدای من... تو بلدی خفه شی? -باور کن نه!
LUCIFER [L.S] by _fafa8_
_fafa8_
  • WpView
    Reads 2,812
  • WpVote
    Votes 582
  • WpPart
    Parts 6
همونطور که هممون میدونیم، لوسیفر از بهشت بیرون رانده و به اداره جهنم محکوم شد. از اونجایی که اداره جهنم براش خیلی حوصله سر بر شده بود تصمیم گرفت به یه تعطیلات بره، تعطیلاتی به لس آنجلس.
Our Song| L.S by LouehHarreh28
LouehHarreh28
  • WpView
    Reads 4,522
  • WpVote
    Votes 1,275
  • WpPart
    Parts 34
هری با خانوادهش تازه از لندن به دانکستر اومدند و باید دو سال اخر دبیرستانش رو کنار دانش اموزای جدیدی بگذروانه که هیچی ازشون نمیدونه. تنها دوستی که توی شهر داره پری ادواردزه که از طریق اینترنت باهم اشنا شدن. لویی تمام سعیش رو میکنه که امسال هم کاپیتان تیم فوتبال مدرسه بمونه و اون رو توی کارنامه تحصیلیش برای وارد شدن به بهترین دانشگاه نگه داره. درعین حال حواسش به دوستاش هم هست و سعی میکنه ازشون مراقبت کنه. لری زیام نایل+ان‌ماری و فرندشیپ های خوشگل
Bodyguard by fable_army
fable_army
  • WpView
    Reads 92,810
  • WpVote
    Votes 14,775
  • WpPart
    Parts 48
[COMPLETED] 💣"بادیگارد" یعنی محافظ شخصی، کسی که وظیفه داره از جونت محافظت کنه. 💥حالا چی می‌شه اگه وظیفه‌شناسی جاش رو به احساسات بده؟ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 ≈بادیگارد≈ 〽شیپ: لری/ لویی تاپ 〽وضعیت آپ: تکمیل شده 〽ژانر:عاشقانه،درام،هیجان انگیز، تریلر، مولتی فندوم 〽نویسنده:melorin_stylinson 🆔Instagram: jentle_.girl دیگر آثار: فن‌فیکشن‌های چشم‌هایش (لری) امشب اشکی می‌ریزد (لری) ارباب جوان (لری) دشمن ملت(لری) دروغگوی خوب (هیدلسورث)
suffering of love[L.S And Sope ] by lonelyheraa
lonelyheraa
  • WpView
    Reads 4,300
  • WpVote
    Votes 1,154
  • WpPart
    Parts 22
[ و من دانسته جرم عشق تورا به دوش کشیدم .ای سنگین ترین گناه من ] در دنیای من عشقو احساسات پوچ انسان ها راه نداره اینجا ما یاد گرفتیم هر نوع احساسی بیماری محسوب میشه بیماری خطرناکی که سالانه انسان های زیادی رو از بین برده . در دنیای من عشق بزرگترین جرم بشریته جرمی که حکمش گرفتن نفس انسان هاست. به دنیای من خوش امدید 🥀 couples:vkook , sope , larry •1>cara •1<erika •1>larry is real
Blowing Mind (Persian Translation) by larents_iranff
larents_iranff
  • WpView
    Reads 40,915
  • WpVote
    Votes 4,826
  • WpPart
    Parts 14
❌Original Name: Hoping This Cold Blue Water Scrubs Me Clean And Spits Me Out Again❌ "بمون" هری با ناامیدی زمزمه کرد و لب هاش رو به شقیقه ی لویی چسبوند، طوری که انگار میتونه دردی که اونجا رشد میکرد رو تسکین بده. ولی اون نمیتونه درد رو متوقف کنه، و مهم نیست که چه قدر تلاش کنه... اون نمیتونه کاری کنه که لویی بمونه.
Russian Roulette [L.S] by Herawx
Herawx
  • WpView
    Reads 12,206
  • WpVote
    Votes 1,639
  • WpPart
    Parts 6
خدا لبات رو ساخته برای بوسیدن و چشمات رو برای پرستیدن، دستات رو برای گرفتن و سرت رو برای بغل کردن...