Smut🦩
10 stories
𝐵𝑙𝑢𝑒 𝑠𝑖𝑙𝑒𝑛𝑐𝑒  by rana_or
rana_or
  • WpView
    Reads 1,096
  • WpVote
    Votes 80
  • WpPart
    Parts 3
خب ما اینجا داستان های کوتاه گاهی با اسمات و گاهی فقط ی مومنت مینویسیم. هرچیزی که به ذهنمون برسه.🤏 فعلا که لری هستش ممکنه کاپل های دیگه هم اگه درخواست داشت بنویسیمممم❤️ 𝚁𝚊𝚗𝚊 & 𝙿𝚊𝚗𝚊𝚑 : 𝙿𝚊𝚛𝚗𝚊
purpule life[L.S] by blue_dona
blue_dona
  • WpView
    Reads 4,895
  • WpVote
    Votes 297
  • WpPart
    Parts 6
smut,imagine and one shot of larry:)
Larry*Ziam SmutBook by loui3lov3r
loui3lov3r
  • WpView
    Reads 1,871
  • WpVote
    Votes 74
  • WpPart
    Parts 2
بوک اسمات لری و زیام. تاپ و باتم تو هر اسمات متفاوته. اس ام و امپرگ و اینا هم خواهیم داشت اما قبلش گفته میشه تا اگه دوست‌نداشتید نخونید.
Z.M   L.H   N.SH by hithebast
hithebast
  • WpView
    Reads 34,403
  • WpVote
    Votes 3,238
  • WpPart
    Parts 65
زیام😈 لری😈 شانیل😈 اسمات💧
🎀smut Land🎀 by kitcatmoon
kitcatmoon
  • WpView
    Reads 10,747
  • WpVote
    Votes 278
  • WpPart
    Parts 2
♡1dSmut♡ ❤اسمات و وان شات❤ از تمام شیپ های واندی💦 لری😎 زایل😍 زری😗 نیام😊 نری😏 و.... با گلنار و دستمال وارد شوید 😂💦💦😋
^stockholm syndrome ^ by Larry_hell
Larry_hell
  • WpView
    Reads 189,854
  • WpVote
    Votes 18,061
  • WpPart
    Parts 26
استاکلوم سندروم ممکن میشه ..وقتی ..عاشق کسی بشی که گروگانت گرفته!
Love is Love🌈🫐 by harriet5156
harriet5156
  • WpView
    Reads 21,501
  • WpVote
    Votes 493
  • WpPart
    Parts 7
اسمااتتتتت هاممممم😂😐 همه ی شیپ ها هستن اگه شیپ خاصی خواسین بهم بگید میزنم براتون🥲
mr.secret by Larry_hell
Larry_hell
  • WpView
    Reads 86,990
  • WpVote
    Votes 6,489
  • WpPart
    Parts 11
لوییس تاملینسون..پسری که درمورد افراد غریبه یکمی زیادی کنجکاوه!
Royal love by yeganehhhh
yeganehhhh
  • WpView
    Reads 20,838
  • WpVote
    Votes 2,008
  • WpPart
    Parts 8
خلاصه داستان: داستای توی زمان قدیم اتفاق میفته زمانی که شاهزاده لویی ازدواج میکنه اما همسرش پاسخگوی نیازهای جنسی اون نیست...پس تصمیم میگیره که نیازهاش رو با برده های جنسی دختر یا پسری که میگیره برطرف کنه و در این بین با پسر چشم سبزی به نام هری آشنا میشه...
Baby Heaven's In Your Eyes [L/S: Persian Translation] by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 97,163
  • WpVote
    Votes 10,346
  • WpPart
    Parts 25
[OnGoing] بیشتر از این نمیتونست تفاوتی بینشون باشه. لویی تاملینسون ۱۷ ساله که آخرین سال دبیرستانش رو تو معتبر ترین مدرسه غیرانتفاعی دانکستر میگذروند.اگه تنها یک چیز باشه که اونو به شدت آزار میده,قطعا مدرسه ی سطح پایینِ دولتیِ خیابون روبرویی هست. هری استایلز ۱۹ ساله,کسی که درحال گذروندن آخرین سال دبیرستانش تو مدرسه دولتی دانکستر هست.اون هیچوقت سره کلاساش حاضر نمیشه و اگرم به خودش این زحمتو بده,یا مسته یا های,بعضی وقتا هم جفتش.پوست بدنش پر از تتوعه و اگه تنها یک چیز باشه که اون ازش خیلی متنفره,اونم بچه های پر افاده و سوسول مدرسه غیر دولتیِ خیابون روبروییه. یا جور دیگش اینه,جایی که هری پسر بد و به فاک رفته با کلی مشکل تو زندگیش,لویی پسر پولدار فوق العاده و خوشبخت,که مدرسه هاشون دقیقا روبروی همدیگن.اونا تو یه پارتی باهم آشنا میشن و شاید این آخرین و تنها چیزیه که بهش احتیاج دارن.