valkunt
- Reads 5,109
- Votes 766
- Parts 18
بوی عود جنگل باران و صدای ویولون فضا را پر کرده بود.
"فک میکنی اونا بتونن بهمون کمک کنن"
برای چند لحظه صدای برخورد آرشه و سیم متوقف شد . از پنجره نگاهی به زوج جلوی در نداخت.
"اوه جان عزیزم باور کن هرکسی میتونست همه ی معماها رو حل کنه اگه تمام صفحه رو میدید."