"دوستت دارم با تمام وجودم و بیشتر از جان خودم ولی.... تو بودی که پدر و مادرمو کشتی..... تو بودی که شهرمو نابود کردی..... تو بودی که هر چیزی که میشناختمو میدونستمو از بین بردی و نقض کردی ..... همیشه تو بودی.... پس چرا عاشقت شدم؟... چرا فقط منم نکشتی؟..." داستان ژنرال جوان شیلایی سونگ هانبین) و پسر ژنرال تانگ (ژانگ هائو)که از زمان تولد به عنوان یه دختر بزرگ شده تا زنده بمونه. ژنرال سونگ هانبین با کشتن تمام خانواده ژانگ هائو و اسیر کردنش با عضق زندگیش ملاقات میکنه و در این راه ..... نویسنده سخنی دارد: خب باید بگم داستان اصلی از چپتر 1 شروع میشه و چپتر 1 شخصیتای اصلی همو میبینن و داستان اصلی شروع میشه و چپتر 0 داره نشون میده که ژانگ چینگ چیان یا هائو هائو که یکی از شخصیت اصلیای داستان هست چی میشه که دنیا میاد و اولین اکسترا چپتر هم درباره پدر و مادر ژانگ چینگ چیان هست پس صبور باشید و از چپتر 0 و اولین اکسترا چپتر و شخصیت شناسی اول که درباره پدرمادر چینگ چیانه لذت ببرید تا وقتی چپتر 1 رو میخونید کاملا بفهمید چی به چیه ممنون از همتون نویسنده گلتون رز قرمز وحشی🌹

Vkook/kookv [completed] 《صد بار بهت گفتم تو کابین خلبان نباید سیگار بکشی...حرف حساب حالیت نمیشه انگاری؟...بلند شو برو بیرون.》 《اه کیم...با این طرز نگاه کردنت فقط اون پایینیه که واست بلند میشه》 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 《بیاین بریم تو دنیای میلیاردرای دلاری... هوم؟ زندگی سرشار از زرق و برقشون... کسایی که حتی با دلار سر میز دور دهناشون و تمیز میکنن... این یکم هیجان داره و ترسناکه نه؟ دیدن زندگیشون از نزدیک... فاک... میخوام تورو بکنم یه میلیاردر دلاری.》 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ کاپل اصلی: vkook/kookv کاپل فرعی: yoonmin " namjin" ژانر:dram " romence " smat " omegavers نویسنده: biti حمایت یادتون نره 🐻🐰 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

جانگکوک کوچیکترین پسر رئیس باند خلافکار سئول که برعکس جایگاهش پسری معصوم و ساده ست که برای تولدش برده ای وحشی و خطرناک کادو میگیره برده ای که نه کسی می‌دونه کیه و نه می‌دونه اسم واقعیش چیه فقط میون تاریکی وجودش و چشم های ترسناکش یه لقب براش وجود داره فاکس... ● نام فیک ~> روباه ○ ژانر ~> اسمات ،مافیا، bdsm ● نویسنده ~> sara ○ کاپل اصلی ~> ویکوک ● هپی اندینگ

(کامل شده)آروم آروم...وقتی من بخوام...تو زیر و رو میشی...

←⁩ نیکولای تمام‌شده. ✔️ تهیونگی که عاشق سفرکردنه، بالأخره شرایط سفر به کشور مورد علاقه‌اش رو پیدا کرده و قراره چند روز دیگه پرواز کنه؛ درحالی که فرمانده‌ی ارتش روسیه همون موقع داره خودش رو برای حمله به اوکراین آماده می‌کنه... کاپل: کوکوی ژانر: عاشقانه، درام، انگست، اس.مات، جنگ

...But just in that moment he pushes you against the wall really hard and presses the knife against your throat. "Why shouldn't I just have fun with you then, huh? You seem so little and cute" You smell his disgusting scent and just want to throw up. He smells like all sorts of drugs and rubbish. He presses the knife harder against your throat. "Now you don't have a big mouth anymore, huh? Yes, that's exactly how I like it."... ⚠️WARNING⚠️ This story contains strong language such as cursing. There are mentions of depression and self hate. There will also be some fight scenes, clubbing scenes and maybe even killing scenes. At some point there will be some smut scenes and heavy flirting scenes. There will also be mentions of drugs and cigarettes highest ranking: yourname: #2 lmao hyunjin: #5 hnnngh

[𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅] ▪︎ هپیلس ماجرای افرادیه که برای شاد بودن، باید از سد مشکلات گوناگونی عبور کنن و در راس اون‌ها بنگ چان، حتی بعد از گذر از تمام آسیب‌ها و سختی‌ها هم شادی رو در انتظار خودش نمی‌بینه. [ -عاری از شادی و خوشبختی ] ─𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆𝒔: 𝑪𝒉𝒂𝒏𝒍𝒊𝒙, 𝑪𝒉𝒂𝒏𝒈𝒉𝒐, 𝑴𝒊𝒏𝒔𝒖𝒏𝒈 ─𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆𝒔: 𝑨𝒏𝒈𝒔𝒕, 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝑭𝒂𝒏𝒕𝒂𝒔𝒚, 𝑺𝒎𝒖𝒕

۱۰ سال زندگی به عنوان یه گرگ اونم بخاطر عذاب وجدانی که هنوز که هنوزه رهاش نکرده دریک..آلفای کامله گله ی هیل نتونست از خانوادش حفاظت کنه و خیلیا رو از دست داد ولی.. آلفا برمیگرده نه برای انتقام. بلکه برای اتحاد و حفاظت اونم از کسایی که بهش توی این راه ملحق شدن کسایی که دوستشون داره ولی بدون جنگ نمیشه به هدف رسید و جنگ بی تلفات نیست داستان تازه شروع شده Genre : Drama, Angst, Fantasy Couple: Sterek,Scallison,Tiam,Steroline,Delena And ...

(کامل شده) *ژانر: اکشن، ماجراجویی، انگست کاراکتر:مینگیو، دوکیوم، اسکوپس، جونگهان* ما عاشق تاریخ بودیم، عاشق هر اونچه که گردوخاک زمان روی اون نشسته بود. عاشق هراونچه که از گذشته‌های دور سخن میگفت و عاشق هر اونچه که به تمدن‌ها مربوط میشد. در این میون چیزی که همیشه توجهمون رو جلب میکرد قربانی کردن آدم‌ها بود. من و سوکمین هرگز فکرش رو نمیکردیم که یک روز با ظهور فرقه‌ای به اسم فرقه آتش تمام خانواده و دوستانمون رو میون شعله‌های آتیش گرفتار ببینیم. فکرش رو نمیکردیم که تحت رهبری ولیعهد مخلوع آماده نبرد بااون گروه بشیم. ماهرگز تصورش رو نمیکردیم که یک روز حتی خودمون هم قربانی افکار مریض و زیاده‌خواه اون فرقه بشیم.فرقه‌ای که شعله‌های سوزانش کل کشور رو اون هم در قرن ۲۱ واوج تمدن خاکستر کرد...

معرفی بهترین فیک های واتپد با ژانر های مختلف که اگه نخونین نصف عمرتون به فناس...!