°•Ziam☆>>>
74 stories
Bring me to life by oned_fanfic
oned_fanfic
  • WpView
    Reads 7,210
  • WpVote
    Votes 793
  • WpPart
    Parts 81
_فقط یه ساعت صبر کن و بعدش بیرون شهر همو میبینیم _نه من نمیتونم یه ساعت صبر کنم.لطفا فقط گوشیو قطع نکن.فقط بذار صداتو بشنوم _زین اینجا پر از آدمه _و اینجا پیش من هیشکی نیس لیام... این یک زیام استوریه من کیارام با تشکر از نفس که راهی شد برای حفظ این قصه
𝘉𝘦𝘢𝘶𝘵𝘪𝘧𝘶𝘭 𝘦𝘺𝘦𝘴, 𝘉𝘦𝘢𝘶𝘵𝘪𝘧𝘶𝘭 𝘭𝘪𝘦𝘴 by ImHalfBlue
ImHalfBlue
  • WpView
    Reads 16,218
  • WpVote
    Votes 2,793
  • WpPart
    Parts 29
"هیچ شنیدی که می‌گن چشم ها نمی‌تونن دروغ بگن؟ حقیقت نداره! تنها قاعده‌ای که اینجا صدق می‌کنه اینه که هر چی چشم ها زیباتر باشن، دروغ های زیباتری هم می‌تونن بگن!"
rocks(completed) by roodkhune
roodkhune
  • WpView
    Reads 17,633
  • WpVote
    Votes 3,768
  • WpPart
    Parts 27
شاهزاده‌ ناخدای کشتی سلطنتی رو تبعید می‌کنه به جزیره شخصی خودش. مرد دریاها غمگین و عصبی، هر روز لابه‌لای صخره‌ها می‌شینه تا لمس امواج وحشی، خاطراتش رو براش زنده نگه‌‌داره.
My dark hero [Z.M] by m_shabgard5991
m_shabgard5991
  • WpView
    Reads 2,070
  • WpVote
    Votes 285
  • WpPart
    Parts 4
ziam 1shot / mafia gender افراد مافیای مخوف جنوب، لیام پین، بیشتر از یکسال در تعقیب اون بودن؛ ناشناسی که توی تک تک معامله‌های اخیر اون باند پنهانی حضور داشت و بعد از هر معامله خیلی حرفه‌ای مثل یه سایه توی تاریکی شب محو میشد! قسمت عجیب داستان این بود که چند بار جون لیام رو نجات داده یا اینکه دشمن‌هاش رو از پا در آورده بود اما چرا؟ آخرش توی شب یه معامله‌ سنگین کوکائین، تونستن خیلی اتفاقی، رد اون رو بزنن؛ معامله‌ای با کارتل معروف مواد مخدر لندن، یاسر مالیک... هیچکس خبر نداشت اون غریبه‌ی ناشناس پسر یاسر مالیکه مردی که شریک پدر لیام بود. روزگاری این دو پسر دوست‌ دوران نوجوانی هم بودن اما همه چیز بعد از مرگ جف، پدر لیام، تموم شد چون به لیام خبر دادن یاسر تو حادثه‌ی فوت پدرش دست داشته...
Metanoia  by ziamway_
ziamway_
  • WpView
    Reads 2,740
  • WpVote
    Votes 599
  • WpPart
    Parts 21
در تاریک‌ترین نقطه‌ی جهان هستی، جایی که پژواک پلیدی و خنده‌های کریهانه‌ی دیوان و شروران هراس بر دل هر موجود زنده‌ای می‌انداخت، درست همان‌جایی که شیطان ایستاده بود، گل بابونه ای سر از خاک در آورد. Compelete
milky flower(completed) by roodkhune
roodkhune
  • WpView
    Reads 3,984
  • WpVote
    Votes 755
  • WpPart
    Parts 9
«گل»
Behind the mask(ziam AU)  by setidarcy
setidarcy
  • WpView
    Reads 77,818
  • WpVote
    Votes 13,762
  • WpPart
    Parts 35
وقتی که اون ماسکش رو برداشت اتفاقات زیادی افتاد. اما تنها چیزی که لیام میتونست ببینه چشمای عسلی اون بود و از همون موقع همه چیز عوض می‌شد. لیام مطمئن بود زندگیش قراره عوض بشه.
• OneShots [Ziam] • by callme_draven
callme_draven
  • WpView
    Reads 15,356
  • WpVote
    Votes 1,208
  • WpPart
    Parts 12
-OneShots + Smut- ◁این بوک شامل "وانشات" و "وانشات+اسمات"‌ زیام است. ‌ ❌ وانشات یا اسمات هایی با موضوع «تریسام، تجاوز، خیانت» در بوک قرار نمی‌گیرند! ❌
Not Happening by houseofziam
houseofziam
  • WpView
    Reads 153,659
  • WpVote
    Votes 5,545
  • WpPart
    Parts 21
Summary: Zayn and Liam are roommates. They hate each other. (Most of the time.) This is my other fave fic from caitlin or scottmcniceass on ao3. So, enjoy!!!
mask off (Book2)(ziam) by setidarcy
setidarcy
  • WpView
    Reads 29,655
  • WpVote
    Votes 5,473
  • WpPart
    Parts 36
کسی که تو واقعا هستی چیزیه که من هیچوقت نفهمیدم