sekai🐻🐤
55 stories
𝒔𝒄𝒆𝒏𝒂𝒓𝒊𝒐 by imtheodor
imtheodor
  • WpView
    Reads 652
  • WpVote
    Votes 109
  • WpPart
    Parts 6
این‌جا می‌تونی سناریوهای مختلفی رو از کای و سهون بخونی🕯✨ 𝒂𝒖𝒕𝒉𝒐𝒓: TEO 2023/2/15🌬
Son of freya  by DaliwithT
DaliwithT
  • WpView
    Reads 547
  • WpVote
    Votes 139
  • WpPart
    Parts 3
کاپل : سکای، چانبک ژانر : فلاف، رمنس، اساطیری نویسنده : تام -خلاصه : جونگین برای موندن توی قصر کریستالی و بلوریِ مادرش، زیادی کنجکاو و سر به هوا بود و ترجیح داد که بقیه زندگی‌ش رو با گشتن روی زمین بگذرونه و اولین چیزی که توجه ذهن کنجکاوش رو جلب کرد یه دندان پزشک وسواسی به اسم اوه سهون بود. چانیول پسر کم حرف و آرومی که دوست داشت وقتش رو کنار عتیقه ها و توی عتیقه فروشی مورد علاقه‌ش بگذرونه. بکهیون به سهون قول داده بود به چانیول اعتراف کنه دوستش داره مگرنه سهون خودش موضوع رو به چانیول میگه!
hedilla's oneshots by hedilla1012
hedilla1012
  • WpView
    Reads 5,120
  • WpVote
    Votes 490
  • WpPart
    Parts 10
وانشات های هدیلا رو توی این بوک بخونید. کم کم به جمع داستان هاش اضافه میشه. میتونید وانشات هایی با هر سه کاپل سکای- کایهون- سکایهون رو پیدا کنید. چنل آپ:@SeKaiWorldx
Rosy Silk  by SunShiine_88
SunShiine_88
  • WpView
    Reads 638
  • WpVote
    Votes 119
  • WpPart
    Parts 1
|حریر سرخ| |سکای| |تاریخی، رومنس| ملکه به پسر سرخ پوش نزدیک شد: معشوقه جدید هنوز از اتاق پادشاه خارج نشده کیم جونگین! توی بازنده پادشاه رو باختی! تو، پادشاه رو به یک هرزه گیشا خونه باختی مرد جوان "
ᴅʀɪꜱꜱᴏɴ by mellirora
mellirora
  • WpView
    Reads 28,378
  • WpVote
    Votes 5,518
  • WpPart
    Parts 25
"پایان یافته" کاپل اصلی: سکای کاپل فرعی: چانبک (ورس) ژانر: امگاورس، ازدواج اجباری، درام، اسمات. "تو گوشم زمزمه کردی‌و گفتی هیچ‌چیز تو دبیرستان تا ابد باقی نمی‌مونه. گفتم حتی‌ تو؟ خندیدی و گفتی حتی من. ولی وقتی نگاهم به خنده‌هات بود، سخت بود توجه کردن به حرف‌هات." «بخش معرفی رو حتما چک کنید» drisson/ dree-swan: [noun] کشش ناگهانی به یک دوست! میلی متزلزل که لزوما علاقه‌ی ندارید تجربه‌ش کنید و حتی تا این لحظه امری ممکن به نظر نمی‌رسید، اما اکنون ناگهان به مشکلی بدل شده که باید با آن دست و پنجه نرم کنید.
ᴏɴᴇ ꜱʜᴏᴛ ˢᵉᵏᵃⁱ by mellirora
mellirora
  • WpView
    Reads 10,873
  • WpVote
    Votes 1,340
  • WpPart
    Parts 5
. . . . . . دوستان، این مجموعه قدیمیه با ابتدایی ترین قلمی که بنده می‌تونستم داشته باشم. با این علم بخونیدش🫶 ________________ Choco honey Baer -متوجه‌ای من یک دختر 6 ساله دارم جونگ؟ +پس چطوره یک پسر 18 ساله هم داشته‌ باشی. ________________ a photo by you پیراهن مشکی رنگش در تضاد با پوست سفیدش خود نمایی می‌کرد و طوری که انگشت های استخونی اش دوربین رو بین خودشون گرفته بودند به کای کمک کرد که وقتی سهون با اون لحن سکسی و جذاب ازش بخواد گردنش رو به عقب خم کنه، لب هاش رو باز بزاره و با خمار ترین نگاه ممکن به دوربین نگاه کنه، فقط اون انگشت هارو روی گردن و چونه ی خودش تصور کنه و طبیعی ترین حالت رو تحویل سهون بده. _________________ Drunk +نظرت چیه بجای خواهرم روی من برنامه ریزی کنی مدیر عامل کیم؟ برای همکاری با klm لازم نیست با دخترش ازدواج کنی، نه تا وقتی که تو بغل پسرشی. __________________ Daddy's good boy البته که جونگین میتونست از شدت تحریک شدن برای سهون گریه کنه. وقتی که ددی‌ش لمسش میکرد و مغزش کاملا آف میشد، تنها چیزی که توی سرش می‌پیچید این بود "من میخوام‌ پسر خوب ددی باشم!". ___________ Long time no see -یادته بهت گفتم چشم‌هات ستاره داره امگا؟ آلفا میخواد امشب ستاره هاش رو بیشتر کنه. انقدر داخل این بدن بی‌نظیرت میکوبم تا از شدت لذت به گریه بیفتی تا من بتونم از روی لایه
Rᴇᴘʟᴀᴄᴇᴍᴇɴᴛ🎨Sᴇᴋᴀɪ🎨جایگـزین-Full by Diyaan93
Diyaan93
  • WpView
    Reads 10,583
  • WpVote
    Votes 1,948
  • WpPart
    Parts 8
‌‍ 💠̶C̶̶ᴏ̶̶ᴜ̶̶ᴘ̶̶ʟ̶̶ᴇ̶̶s̶ : ‌sᴇᴋᴀɪ🔹ʜᴜɴʜᴀɴ🔹ᴋʀɪsʜᴀɴ 💠̶G̶̶ᴇ̶̶ɴ̶̶ʀ̶̶ᴇ̶̶ ̶: ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ🔸ᴅʀᴀᴍ🔸ᴀɴɢsᴛ 📜یک سال تمام بوسیدمش تا راضی شد باهام بخوابه. من گی نبودم اما عاشق اون شده بودم. 1سال بهم فرصت داد تا پشیمون بشم اما حس من به اون خیلی عمیق تر از این بود که بخوام برای چندثانیه درد، بیخیالش بشم. اون مجسمه ی سنگی و بی روح، برای من مثل یه فرشته ی نگهبان بود. برام میخندید، من رو میخندوند و گاهی باهام شوخی میکرد. هرچند خیلی کم. کنترلم میکرد، برام تصمیم میگرفت، باعث دردم میشد، مردونگیم زیر سوال میرفت اما من، همچنان دیوانه وار عاشقش بودم. با تموم این ها من چطور میتونستم مدام باخودم تکرار نکنم که: اون...چرا ترکش کرد...؟؟ و در آخر بعد از 14ماه هنوز به هیچ نتیجه ای نرسیده باشم.
Survivor by sharlot__20
sharlot__20
  • WpView
    Reads 48,341
  • WpVote
    Votes 12,088
  • WpPart
    Parts 78
زمزمه ی متأثر مردم همه جا پیچیده بود. نمیشد توی بازار قدم زد و چیزی راجع به نوه ی بزرگ لرد نشنید! نمی شد لبخند زد...حتی نمی شد اخم کرد... تنها چیزی که توی چشم مردم دیده میشد تأسف بود و تأسف! از اون پسرک نجیب با نگاه معصومانه اش هیچ چیز جز یه خرابه باقی نمونده بود. هیچکس فکرش رو نمی‌کرد تموم اون توهم ها و گریه های پسر واقعیت داشته باشه! اما هنوز دیر نشده بود! با اینکه هنوز هم صدای جیغ و التماس های اون پسر توی کاخ میپیچید اما کلیسا اعلام کرده بود که همه چی رو تحت کنترل داره..‌ و هیچکس خبری از اون پسر نداشت.... کای توی بلند ترین برج قصر زنجیر شده بود... می سوخت، شکنجه میشد و فریاد می‌زد...و در پایان هر روز به سختی به گوشه ی تنگ اتاق می خزید، نوک انگشت های سوخته اش رو برای تسکین درد فوت میکرد و با بغض زمزمه میکرد _من دیگه... نمیتونم.... سهون! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ⊹⊱Couple: sekai ⊹⊱Ganer:Romance, Smut+18 , omegavers
Wild Eyes[FULL]  by Zazar_96
Zazar_96
  • WpView
    Reads 4,121
  • WpVote
    Votes 889
  • WpPart
    Parts 4
نام‌:چشمان وحشی کاپل:سکای ژانر:امگاورس،ام پرگ، رمنس نویسنده:هیلدا داستان راجب امگایی که نسبت به آلفاها گارد و تنفر زیادی داره مخصوصا نسبت به همکار آلفاش که هر دفعه سرش رو بالا میاره نگاهش به نگاه بانفوذ و وحشیش تلاقی پیدا میکنه...
Eiva by SunShiine_88
SunShiine_88
  • WpView
    Reads 19,469
  • WpVote
    Votes 3,023
  • WpPart
    Parts 19
| ایوا | |سکای، چانبک| |رومنس، درام، اسمات| | فیک، کامل شده| |خلاصه: اوه سهون و اوه جونها، پسربچه ای که به فرزندخوندگی گرفته شده، پناه اوه جونگین هستند... پناه کسی که در عین بی پناهی، پناه خانواده سه نفرشونه... داستان دقیقا از جایی شروع میشه که جونگین، همسرش رو مجبور میکنه به جشن نامزدی چانیول هیونگ برن. جایی که سر و کله ی دوست پسر سابق جونگین پیدا میشه و جونگین قراره یه چیزهایی رو از همسر لجباز و حسودش پنهان کنه... سهون قراره چه واکنشی به گذشته عجیب و غریب همسرش نشون بده؟ سهون همسرش رو به خاطر پسرشون میبخشه و یا... |