Unread ,,
200 stories
𝙂𝙧𝙚𝙚𝙙𝙮 by ImLuna_moon
ImLuna_moon
  • WpView
    Reads 106,972
  • WpVote
    Votes 15,618
  • WpPart
    Parts 36
دستور ساده و واضح بود. جونگکوک قرار بود فقط پاش رو روی اون پدال لعنتی فشار بده و ماشینی که حامل جانشین کمپانی YK گروپ بود رو زیر بگیره. یه تصادف بزن در روی تمیز، کاری که قرار بود بابتش پول خوبی توی حسابش بشینه. اما پسر درست یک متریِ ماشین لوکس مشکی رنگ، به خودش اومد. "مواظب سایه‌های مرگی که اطرافت می‌چرخن باش، همشون قرار نیست مثل من پشیمون بشن." Name: Greedy Couple: Kookv Genre: Romance, Criminal, Action,Angst, Smut Written by Luna🌙
Prince Charming And His Nose|Vkook-Hopemin👑 by LiLiislisa
LiLiislisa
  • WpView
    Reads 62,068
  • WpVote
    Votes 11,156
  • WpPart
    Parts 78
یک پسر جوانِ ژاپنی که به خاطر مشکلاتی از توکیو به فرانسه سفر میکنه. اون پسر، پرنس چارمینگِ دیزنی لند پاریس به حساب میاد و به نظر میرسه که قراره سیندرلای خودش رو در دلِ شهر پاریس، زمانی که روی یکی از نیمکت های کافه‌ی له دو مگو نشسته پیدا کنه! - حالا که به قصر من اومدی باید بگم سیندرلا یه چیزی رو برای پرنس چارمینگ جا میذاره. توهم اینکارو برام بکن...چون من نمیتونم ازت تقاضای یه کفش شیشه‌ای رو داشته باشم! برای پرنس چارمینگ جوان و یاغی‌گر رو برویش چه چیزی رو باید جا میذاشت؟ او یک سیندرلا نبود که خواسته‌ی پرنس رو براورده کند، پس چه چیزی رو باید برای احساسات پاک پسرک باقی میذاشت؟ Prince Charming And His Nose 👑🏰🎠 Couple: Vkook - Hopemin Genre: Dram - Romance - Smut Writer: @LiLinuxe Channel: @V_Kooki
『 𝑹𝑬𝑨𝑺𝑶𝑵 𝑶𝑭 𝑴𝒀 𝑪𝑹𝒀 ᴷⱽ 』 by Atlasless
Atlasless
  • WpView
    Reads 142,705
  • WpVote
    Votes 11,419
  • WpPart
    Parts 22
"اتمام یافته" -چرا نمیذاری بمیرم؟ مگه این همه بدبختی رو از سمت من نمیبینی؟ -عزیزبودن میدونی چیه؟برام عزیزی، واضح تر بگم؟ دوستت دارم، عاشقت شدم، بلندتر بگم؟! COUPLE: KOOKV GNR: ROMANCE, FLUFF, ANGST, SMUT
SPIDERMAN🕷| KV by MJ_storiess
MJ_storiess
  • WpView
    Reads 173,589
  • WpVote
    Votes 26,844
  • WpPart
    Parts 35
🕷اسم: مردعنکبوتی (کامل شده) 🕷ژانر: عاشقانه/هیجانی/کمی طنز/اسمات🔞 🕷کاپل: کوکوی 🕷کاپل فرعی: ندارد 🕷نویسنده: mj_storiess (برای دیدن تیزر، اطلاعیه اپ و اسپویل، میتونید به چنل تلگرامی من جوین بدین: ایدی: @mj_storiess) ⚠️خلاصه: همه چیز از وقتی شروع شد که خبرنگار فضول و دردسرساز، کیم تهیونگ برای جمع اوری اطلاعات شرکتش، دیلی نیوز شروع به تعقیب کردن ابرقهرمان نیویورک یعنی مرد عنکبوتی میکند و در این راه دردسر های خیلی عجیب و بزرگی برای همه میسازد. و مرد عنکبوتی کیست؟ خب اون فقط یه پسر معمولی ۲۸ ساله اس که امید داره بتونه یه زندگی نرمال داشته باشه البته تا قبل از اینکه با یه کنه ی فضول به اسم کیم تهیونگ اشنا بشه‌. Start: 1401/9/10 Finish: 1402/1/14 🥇#romance 🥇#kookv 🥇#jungkook 🥇#spiderkook 🥇#spiderman 🥇#kim 🥇#jeon 🥇#fantasy 🥇#boyxboy
Neighbors by I_Jaime
I_Jaime
  • WpView
    Reads 68,947
  • WpVote
    Votes 8,603
  • WpPart
    Parts 15
ایو و فیک‌چت توییتری [کامل شده] خلاصه: جونگکوک خوشحاله از اینکه برادر ناشنوای کوچولوش، جیسونگ، یه دوست ناشنوا پیدا کرده. فکر میکرد که دوست جدیدش یه پسر کوچیک همسن جیسونگه ولی حتی یه بار هم به ذهنش خطور نکرد که اون دوست میتونه یه پسر زیبا همسن خودش باشه به نام تهیونگ. ژانر: fluff ,angst, bullying OTP: Kookv نویسنده اصلی: heavensgguk مترجم: Jaime
Kookv | رد نیش  by cafune_ii
cafune_ii
  • WpView
    Reads 167,218
  • WpVote
    Votes 23,743
  • WpPart
    Parts 72
وقتی لونای پک خبر گم‌شدن همسرش را شنید، دنیا روی سرش اوار شد. او فقط یک امگای ساده بود، تازه سه سال از آمدنش به آلمان و داماد بودنش در خانواده جئون می‌گذشت. اما حالا، وسط طوفانی از خطر و بی‌ثباتی، باید دست به انتخابی دردناک می‌زد: جای خالی همسرش را پر کند یا قل یاغی و سرکش او را که دل از خاندان بریده بود را روی تخت پادشاهی بنشاند تا زمان بازگشت همسرش فرا برسد. بازی قدرت شروع شده بود، و هر تصمیمی می‌توانست سرنوشت پک تیغ را تغییر دهد. ( از خلاصه قضاوت نکنید این کار تریسام ندارد و اگر خوندید خوشتون نیومد هیت ندید داستان های نویسنده براشون مثل بچه هاشون هستن )
𝗛𝗲𝗮𝗿𝘁𝗹𝗲𝘀𝘀 | 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯 by blueliliii
blueliliii
  • WpView
    Reads 64,123
  • WpVote
    Votes 5,829
  • WpPart
    Parts 33
-heartless- "کیم تهیونگ یه امگای افسرده بود. حتی توی گوشه گوشه‌های افکارش هم به عشق و جفت داشتن فکر نمی‌کرد. اما بعدش خودش رو توی بغل منجی و عشق زندگیش پیدا کرد. و حدس بزنین چی؟! اونم با یه لبخند کوفتی روی لب‌هاش!!" -کوکو. - چ-چی؟ -هیچی. صدات کردم احمق. -نه. الان چی گفتی؟!! -گفتم که اح- -کیم تهیونگ!! یه بار دیگه با اون صدای خوشگلت بهم بگو کوکو تا کل دنیا رو به پات بریزم!!! -هیچ غلطی نمیتونی بکنی پس الکی بزرگش نکن، کوکو. کاپل: کوکوی. ژانر: انگست، رمنس، اسمات،امگاورس رایتر: نابی. تایم آپ: هروقت که بتونم.
Whispers of a Fading Rose | Kookv by cafune_ii
cafune_ii
  • WpView
    Reads 9,115
  • WpVote
    Votes 389
  • WpPart
    Parts 7
( فعلا متوقف شده در حال ادیت ) آیا باید زود سوگواری رو تموم کرد؟ پنج سال زمان زیادی بود برای غصه خوردن، تهیونگ اینو خوب می‌دونست... ولی نمی‌تونست کاریش بکنه. فکر می‌کرد با غم کنار اومده، که دیگه بخشی از زندگیشه... اما همه‌چی یه‌دفعه بعد از دیدن مردی که بهش پیشنهاد کار و همکاری داد، عوض شد. تهیونگ بی‌اینکه خودش بفهمه، اون مرد رو تکیه‌گاهش کرد و کم‌کم غم رو گذاشت کنار... واسه اون. شاید عشق، همون چیزی بود که تهیونگ لازم داشت تا دوباره بتونه نفس بکشه. خب، انگار متوجه شدید داستان درباره‌ی چیه: غم، سوگواری، عشق، فداکاری و درد. اگه دوست داشتین، با ما همراه باشین و داستان تهیونگ رو بشنوین...
Tears of Fears ~|| Kookv Au [ ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ ]  by _bunisa
_bunisa
  • WpView
    Reads 49,416
  • WpVote
    Votes 6,684
  • WpPart
    Parts 46
نگه داشتن یک رابطه دشواره. به خصوص اگر معروف باشی و چشم‌های زیادی روت باشه. جونگکوک و تهیونگ همیشه از این موضوع اطلاع داشتن و با این وجود، به رابطه‌ای شانس دادن که حالا چیزی جز تیکه‌های شکسته ازش باقی نمونده بود. یا جایی که وی و ایان اعضای معروف‌ترین بند راک Tears of Fears و شیپِ مورد علاقه‌ی افراد متعددی‌ان. از نظر طرفدارها، اون‌ها دوستان صمیمی و معشوقه‌های خیالی‌ان اما توهمات شیرینشون حسابی از حقیقت به دوره. جونگکوک از تهیونگ متنفره و تهیونگ سعی داره دوست صمیمی‌ و شاید اگر شد، قلب و عشقی که در گذشته صاحبش بوده رو هم پس بگیره. ----❦ 𝘤𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥 𖦹 ɴᴀᴍᴇ: اشک‌هایی از ترس‌ها 𖦹 ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ویکوک 𖦹 ᴇɴᴅɪɴɢ: هپی 𖦹 ɢᴇɴʀᴇ: ایدل لایف، اسمات، عاشقانه، تکستینگ 🥇 in #Short 🥇 in #رمنس 🥈 in #عاشقانه 🥈 in #Romance
Destiny ~|| KookV Au by _bunisa
_bunisa
  • WpView
    Reads 7,017
  • WpVote
    Votes 985
  • WpPart
    Parts 36
'احساسات متغییرن.' این شعارِ جونگکوک توی کل زندگی‌اش بود. وقتی توی دورانِ دبیرستان از یکی خوشش اومد، برای به دست آوردنش تلاشی نکرد چون احساسات یکسان نمی‌موندن. وقتی توی دانشگاه شیفته‌ی همکلاسی پر سروصدا و زیباش -کیم تهیونگ- شد، فقط مثل یک احمق از دور به تماشاش نشست چون هنوز هم، احساسِ آدم‌ها عوض می‌شد، گرچه، وقتی بعد از هفت سال دوباره تهیونگ رو‌ می‌بینه و موجِ عواطف بهش حمله می‌کنن، متوجه می‌شه که یک سری از احساسات دستخوش تغییر نمی‌شن. ----❦ 𝘰𝘯 𝘨𝘰𝘪𝘯𝘨 𖦹 ɴᴀᴍᴇ: سرنوشت 𖦹 ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: کوکوی 𖦹 ᴇɴᴅɪɴɢ: هپی 𖦹 ɢᴇɴʀᴇ: تکستینگ، انگست ملایم، عاشقانه