catsslut's Reading List
4 cerita
POETLESS CITY | شهـرِ بـی‌شاعـر oleh BlueGreenChild
POETLESS CITY | شهـرِ بـی‌شاعـر
BlueGreenChild
  • Membaca 88,405
  • Suara 23,920
  • Bagian 47
[کامل شده] [زیام] به اندازه‌ی شعرهایی که برای تو نگفته‌ام و بلد نبوده‌ام که بگویم و به اندازه‌ی شعرهایی که شاعرانِ دیگرت برای تو سروده‌اند، هنوز هم برای ستایشَت حرف‌های نگفته دارم.
HERMAN | هِــرمـان oleh BlueGreenChild
HERMAN | هِــرمـان
BlueGreenChild
  • Membaca 38,462
  • Suara 8,894
  • Bagian 19
[کامل شده] [لری] اگر اونی که گم شده تو باشی، من برمی‌گردم و پیدات می‌کنم. اما اگر اونی که گم شده من باشم، به خاطرِ من پشتِ سرت رو نگاه می‌کنی؟
Anatomy Of Broken Souls [L.S] oleh mobina_k_h
Anatomy Of Broken Souls [L.S]
mobina_k_h
  • Membaca 1,774
  • Suara 397
  • Bagian 6
:" تو اصلا میخوای خوب بشی؟" با چشم های خسته و پلک های سنگینش سوالی رو پرسید که من چندین ساله از جواب دادن بهش خودداری می کنم. از زمانی که تو اتاق مشاور مدرسه نشسته بودم تا وقتی که توی حموم به مسیر قطره های خون روی پوستم نگاه می کردم از جواب دادن بهش طفره رفتم. و حالا اینجا نشستم کنار پسری که بافت مغز استخوانش با هر جلسه شیمی درمانی بیشتر نابود میشه و با لبخند کم جونی منتظره من بهش بگم که چه سرنوشتی برای خودم در نظر گرفتم.
The doomed oleh ipastelio
The doomed
ipastelio
  • Membaca 45,229
  • Suara 9,237
  • Bagian 143
به تئاتر تاملینسون ها خوش اومدید. برای ادامه بقا ، قوانین رو رعایت کن .یک ،به هیچ کس اعتماد نکن.دو، نقطه ضعفی برای خودت باقی نذار و سه تا میتونی از بیننده ها سوءاستفاده کن.حالا باید نقابی از بی نقصی به چهره بزنی و نذاری کسی بویی ببره اینجا واقعا چه خبره! بزرگترین نمایش وقتی شروع شد که چهارتا وارث خانواده تاملینسون فهمیدن برای رهایی از مخمصه ای که قدم به قدم بهشون نزدیک تر میشد باید عده ای رو قربانی و اون هارو به عروسک های خیمه شب بازی تئاترشون تبدیل کنن. متاسفانه تاملینسون ها اونقدر خوش شانس نبودن که بفهمن وقتی سپرشیشه ای که دور تا دور خودشون کشیده بودن و هیچ بیگانه ای رو داخلش راه نمیدادن در برابر استایلز ها ترک خورد ، نمایش جدیدشون برای همیشه محکوم به فنا شد.