Bts
144 stories
don't cry baby   by Rira77
Rira77
  • WpView
    Reads 5,810
  • WpVote
    Votes 1,142
  • WpPart
    Parts 8
Don't cry baby تمام شده📗📕 یه عاشقانه ی واقعی درام، انگست، بی ال، مینی فیک ییبو تاپ *هپی اندینگ*
᭝‌ 𝐅𝐚𝐜𝐞𝐥���𝐞𝐬𝐬 | بی‌چهـره  by Aristya_1016
Aristya_1016
  • WpView
    Reads 2,460
  • WpVote
    Votes 243
  • WpPart
    Parts 8
،، وضعیت: پایان‌یافته 𓏲 ⤎ کیم نامجون صاحب یکی از موفق‌ترین شرکت‌های پارچه سازی و مُد کشور بود که همه در برابرشش سست و هراسون می‌شدن اما اون تنها مقابل یک نفر ضعیف و عاشق بود. همسرش لی هایون! اما از کجا باید می‌دونست همسری که این همه مدت بهش عشق می‌ورزید هیچوقت باهاش صادق نبوده؟ پیام عجیبی که داخلش همسرش رو یک خیانتکار خطاب می‌کرد و ورود شخص جدیدی به زندگی مشترکشون، باعث به وجود اومدن طوفان بزرگی شده بود! ⋅───╼─╾───⋅ _من هیچی به جز تو ندارم. اگه تو هم نباشی... دیگه دلیلی برای موندن ندارم. اون لعنتی رگش رو زده بود! نامجون با فریادی مردانه به سمت همسرش دوید و اون رو در آغوش کشید. _هه‌ری... لعنتی هه‌ری با من بمون. دستش رو روی برشی که با شیشه ایجاد کرده بود گرفت و فشار داد. نمی‌تونست فشار خونی که به کف دستش وارد می‌شه رو تحمل کنه. این همسرش بود که داشت زیر دستش جون می‌داد. _همیشه آرزوم بود... یک بار من رو با اسم خودم صدا بزنی! ᝰ Couple: ⤷ Kim Namjoon ⤷ Lee HaYeon ⤷ Baek Hae Ri ᝰ Genre: ⤷ Romance ⤷ Angst ⤷ Dram
𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭 | سیاه قلب by btsfic696
btsfic696
  • WpView
    Reads 42,710
  • WpVote
    Votes 3,269
  • WpPart
    Parts 30
گاهی آدم‌ها در آتش نمی‌سوزند، در خاطره‌ای نیمه‌تمام خاکستر می‌شوند. نرا، دختری که به دنیا آمد تا مقصر باشد، در شبی تاریک جا گذاشته شد. جونگوک، پسری که همیشه برای دیگران جنگید، در همان شب همه‌چیز را فراموش کرد. سال‌ها گذشت، زخم‌ها عمیق‌تر شدند، و حالا آن دو در دو سوی یک بازی خون‌بار ایستاده‌اند. یکی با حافظه‌ای تار، دیگری با قلبی سیاه‌تر از هر گذشته‌ای... «منو یادت نیست، آره؟» «اسم تو رو همه فراموش کردن... حتی خودت.» «اما من هیچ‌کسو یادم نرفته... هیچ‌کسو.» •پایان یافته• 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 ↳ᴊᴋ & ɴᴏʀᴀ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 ↳ᴍᴀғɪᴀ,sᴍᴜᴛ,ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ،ᴍʏsᴛᴇʀʏ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫 ↳ɴᴏᴜʀᴀ ★·.·'¯'·.·★ 𝐓𝐞𝐥𝐞𝐠𝐫𝐚𝐦 ↳ʙᴛsғɪᴄ696 درحال ویرایش
Black and White | سفیدوسیاه by Anazzz22
Anazzz22
  • WpView
    Reads 44,866
  • WpVote
    Votes 2,670
  • WpPart
    Parts 40
_مثل اینکه هنوز متوجه نشدی تنها کسی که حق داره توی اون سوراخ فاکیت بکوبه منم. این و یادت باشه تو لولیتای منی، فقط من _______________ راشل دختر 23 ساله ای که گرفتار یک زندگی شوم میشه و مجبوره برای نجات خودش از هیولای زندگیش دست به خواسته های غیر قابل باوری بزنه و چی میشه این بین یک عشق خونین به وجود بیاد و هردوشون و متحول کنه؟! ● 𝗡𝗮𝗺𝗲: Black and white ● 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: Smut🔞, Romance, Criminal, Action, Mafia ● 𝗕𝘆: #Ana ● 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: 𝗝𝘂𝗻𝗴𝗸𝗼𝗼𝗸&𝗚𝗶𝗿𝗹
Falling by byjeymin
byjeymin
  • WpView
    Reads 19,432
  • WpVote
    Votes 1,393
  • WpPart
    Parts 36
❞ چرا من اینقدر میترسم تو رو از دست بدم ، وقتی تو حتی مال من نیستی؟ ❝ .................................. لیسا بعد از اینکه به دلیل وابستگی شدید به الکل و سیگار از کلینیک درمانی و مشاوره که توش به عنوان یه تراپیست کار میکرد به طور موقت اخراج شد، به رئیسش قول داد خیلی زود خودش رو جمع و جور کنه و برگرده. اما بعد از سه ماه تلاش و مقاومت، درگیر جدایی از نامزدش شد. شبی که دست از همهی دنیا کشیده بود، توی بار با فرد غریبه آشنا میشه و تصمیم میگیره واسه یه شب از تمام خط قرمزهاش رد بشه... (برگرفته از یک رمان امریکایی)
Theta | تتا by byjeymin
byjeymin
  • WpView
    Reads 8,936
  • WpVote
    Votes 670
  • WpPart
    Parts 17
تنهایی... زخم کهنه ایی بود به قلب این گرگ پیر. مشت محکمی بود که اون هر روز به دیوار میکوبید. جنگی بود که هر روز با خودش داشت. اون نمیدونست نیمه ی دوم خودش، ماه خودش، تنها جواب این دردهاست. ⇴ Romance, Omegavers, Smut
𝓜𝓪𝔂𝓫𝓮 𝓘𝓽 𝓦𝓪𝓼 𝓦𝓻𝓸𝓷𝓰 | شاید این اشتباه بود  by Purple_Heart_Writter
Purple_Heart_Writter
  • WpView
    Reads 3,503
  • WpVote
    Votes 241
  • WpPart
    Parts 17
وضعیت آپ : تکمیل شد چی بهش می گفتم ؟ باید بهش می گفتم آره. من قبل از نامجون عاشقت شدم ولی جرات اون پسر رو نداشتم؟ دیگه تبدیل به عادتم شده که همه چیز رو بریزم تو خودم و درمورد هیچ چیزی با هیچ کسی حرف نزنم . ژانر: درام ، زندگی واقعی
Underboss | زیردست by byjeymin
byjeymin
  • WpView
    Reads 60,040
  • WpVote
    Votes 4,123
  • WpPart
    Parts 50
[Mafia Fiction] من میدونم به کجای قلبت شلیک کردم ، و تو دیگه حالت خوب نمیشه... ......................................... جونگکوک با اسم (پاتریشیا) تنها کسیه که از خاندان ایتالیایی (برانکا) باقی مونده. اون یه روزه وارث تمام تشکیلات پدربزرگش شده و از اون موقع تا الان داره جون میکنه تا توی این زندگی پر از لجن دووم بیاره. اما این خاندان همیشه به جای خون، راز توی رگهاشون جریان داشته. یکی از اون رازها دختری به اسم کیم سوریونه (لیلی) که خیلی ناگهانی با دخالت یونگی، جیمین و تهیونگ پاش به زندگی پاتریشیا باز میشه...
You Are My Savior by Annie_tsh
Annie_tsh
  • WpView
    Reads 15,565
  • WpVote
    Votes 943
  • WpPart
    Parts 30
زندگی به عنوان یه ستاره ی جهانی معروف و زیبا و یه عالمه پول و محبوبیت باید خیلی رویایی باشه نه؟ البته نه تا وقتی که از کیم ته هی سوال رو بپرسین. اون قطعا قرار نیست به این سوال جواب مثبت بده. ولی شاید با اعتراف عاشقانه بهترین دوستش جئون جونگکوک خدایان اونقدرا هم از ته هی متنفر نیستن. نه؟ ته هی می تونه با وجود عذاب وجدان درون قلبش عاشق کسی بشه؟ این داستان دووم آوردن، زندگی کردن و عاشق شدنه. یه داستانی پر از عقیده های شخصی رایتر. ژانر: استریت، اسلایس آو لایف، رمنس، اسمات، طنز،
FINALLY US | بلاخره ما by myonlyroom
myonlyroom
  • WpView
    Reads 10,020
  • WpVote
    Votes 707
  • WpPart
    Parts 15
اشتباه کردیم. حماقت کردیم. و تاوان عشقمان را پس میدهیم. تو به نحوی و من به نحوی دیگر. (استریت) وضعیت: درحال آپلود....