نام فیکشن: طلسم / Amulet
ژانر: فانتزی، درام، رمنس، مدرسه ای
شخصیت ها: جیمین، تهیونگ، جانگکوک، نامجون، یونگی، جین
کاپل: ویمین، کوکمین، نامجین
نویسنده: اهارو / Oharo
روزهای آپ: نامشخص
خلاصه:
پارک جیمین پسر 19 ساله ی دبیرستانی که طی یک تصادف برادر بزرگترش رو از دست میده.
بعد از اون حادثه ای که تمام مدت فکر میکنه مقصرش خودش بوده، دیگه نمیتونه کسی باشه که قبل از اون اتفاق، سرشار از امید و شکست ناپذیری بود.
روزهای روتین و پر از "نفرت از خودش" رو با بیخیالی جلو میبره تا اینکه زندگی باهاش یه بازی رو شروع میکنه!
و تنها آرزویی رو که بی رمق تر از هر وقتی به زبون میاره رو برآورده میکنه. آرزویی که اونو درگیر یک طلسم میکنه!
و طلسمی که اون رو وادار میکنه دست از جنگیدن با خودش برداره، حتی اگر شده به قیمت اینکه روحش وارد جسم فرد دیگه ای بشه!
Tlg : @monkofriver
تو داری مثل یه گنجشکِ کوچولو نفس نفس میزنی!
[𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱]
ɢᴇɴʀᴇ: ᴿᵒᵐᵃⁿᶜᵉ, ˢᵐᵘᵗ, ᶠˡᵘᶠᶠ, ᵒᵐᵉᵍᵃᵛᵉʳˢᵉ, ᵐᵖʳᵉᵍ
ꜱᴜʙ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᶜʰᵃᵉⁿⁿⁱᵉ, ˢᵘᵖᵉ
𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: _𝒓𝒊𝒕𝒕𝒐𝒘_
(قبل از خوندن، اولین پیام مسیج بردم رو چک کنین..)
🔞استاد ما🔞
🔞فکر میکنید که چی میشه اگه تهیونگ استاد دانشگاهی که جونگ کوک و جیمین داخلش درس میخونن توی تاریکی جاده ای که فقط صدای زوزهی گرگ میومد جیمین و جونگ کوک رو در حالی که انگار از دست کسی فرار میکنن ببینه و نجاتشون بده و......🔞
کاپل های اصلی:تهمینکوک🔞تهیونگ_جیمین_جونگ کوک
...
این فیک یه فیک طولانیه💫😊
و لازمه بگم تو اولای فیک بیشتر رو ویمین زومم و بعد ویکوک و بعد ویمینکوک.(گفتم بیشتر چون کل این ویمینکوکه)
...
و امیدوارم خوشتون بیاد😂
کوک پسر رییس یکی از کله گنده های کره است که توی آمریکا زندگی میکنه .
چی میشه اگه بنا بر دلایلی بیان کره و کوک توی مدرسه مدرسه با یه کله گنده مثله خودش آشنا بشه
ولی نه یک آشنایی معمولی
ژانر : مدرسه ای - اسمات - کمدی - ددی کینک
کاپل اصلی : ویکوک
کاپل فرعی : نامجین - یونیمین - هیونلیکس
پایان یافته
بعد از سال های زیاد فصل دوم🍸
جنگ بزرگی برای پسر الهه ماه و جفتش شروع شد
جنگی که از یک حسادت شروع شد به کجا خواهد انجامید؟
آیا آلفا دینا رو نابود میکنه
یا دینا دوباره نقشه ای برای الفا و امگاش میکشه؟
لطفاً اول فصل یک و بخونید بعد بیاید سراغ این داستان وگرنه چیزی ازش متوجه نمیشید
اسپرم لعنتی🍸
کاپل ها:کوکوی، یونمین، نامجین
ژانر:خون آشام خشن امپرگ اسمات
_جونگ کوک با چشمانی که از خشم سرخ شده بود به مراسم ازدواج نگاه میکرد با خشم غرید:به چه جراتی با بچه من تو شکمش داره ازدواج میکنه
وضعیت: پایان یافته
کیم سوکجین نمیدونست چطور سر از یه پارتی درآورده بود، روی زمین نشسته بود و داشت با یه مشت آدم پر سر و صدا جرات یا حقیقت بازی میکرد..
ولی چیزی که میدونست، این بود که بی شک نمیخواست ببازه.
مخصوصا به اون عوضیِ از خود راضی،
جئون جونگ کوک.
تگ ها: نفرت به عشق، رومنس، اسمات
*این فنفیک ترجمه ی فارسی فیک Truth or Dare به نوشته ی jinfanfics در سایت AO3 هست.
امیدوارم لذت ببرید!