-☁️
33 stories
NITRIC OXIDE  by Webtoon_Vkook
Webtoon_Vkook
  • WpView
    Reads 22,458
  • WpVote
    Votes 1,966
  • WpPart
    Parts 18
➖خـلاصـه: - خسارت و ضرری که زدی رو چطور میخوای جبران کنی؟ با بدنت... با مکث آلفا، دستش روی رون امگا قرار گرفت و تا بین پاهاش کشیده شد. تهیونگ به نرمی لب‌هاش رو روی هم فشار داد و سعی کرد لرزش‌هایی که به‌خاطر اون لمس توی بدنش در حال جریان بودن رو کنترل کنه. - ...یا با ماشینت⁉️ __ ‏"Ti amo..." تهیونگ هوایی که حین بوسه‌هاشون حبس کرده بود رو به آرومی آزاد کرد. سرش رو به پیشونی جونگ‌کوک تکیه داد و نفس عمیقی کشید. قطرات اشک سرکش مژه‌های بلندش رو مرطوب کرده بود. امگا با چشم‌های گرد شده و متجعبش غرق باتلاق سیاه چشم‌های جونگ‌کوکی شد که متقابلا بهش خیره شده بود. حقیقت درست زمانی به صورت تهیونگ سیلی زد که جونگ‌کوک با لبخندی به لب جوابش رو زمزمه کرد: «هیچ چیزی تا ابد موندگار نیست، اما این حرف راجع به عشق ما صدق نمی‌کنه.» ‏"Ti amo" پ.ن: اصطلاح «ti amo» در زبان ایتالیایی یعنی "دوستت دارم" Genre: Omegaverse, Racing, Smut, Criminals, Angst, Action Translaotors: Fatima, Hani OTP: Kookv
Hustlers || Taekook by taetean
taetean
  • WpView
    Reads 6,515
  • WpVote
    Votes 478
  • WpPart
    Parts 38
Jungkook hadn't meant to lose nine million. He certainly hadn't meant to lose his kidney. And he hadn't meant to meet Kim Taehyung. ⚠️THIS IS NOT MY BOOK⚠️ All credits and rights goes to the original writer: tbz (Ao3)
COLORS | VKOOK-HOPEMIN by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 493,514
  • WpVote
    Votes 55,433
  • WpPart
    Parts 60
رنگ ها🎨 دل بستن به کسی که تمام شهر دلداده‌ی اون بودند آسون نبود... پسری که با موهای بلند پرکلاغیش یک شبه از میون رویاهاش سر در آورده و حالا تمام هستی رو ازش گرفته بود! دل به کسی بسته بود که میون رنگ ها غلت می‌خورد، رد بدن برهنه‌اش رو روی بوم‌های سفید به جا می‌گذاشت و حالا اون رو به همخوابی روی بوم با بدن‌های برهنه و رنگی دعوت می‌کرد. " امشب این‌طوری با من می‌رقصی... با پاهای رنگی روی بوم" 🌈✨ writer: @Moonlike_Rmy couple: Vkook - Hopemin Genre: Secret
E-Boy VS Good Boy | VKOOK by elicasso
elicasso
  • WpView
    Reads 135,122
  • WpVote
    Votes 23,762
  • WpPart
    Parts 43
「 ای‌بوی در مقابل پسر خوب 」 • ژانر: درام، عاشقانه، مدرسه‌ای، محدودیت سنی . . کودکی، خردسالی جزئی از مهمترین دوران زندگی ما انسان‌ها به حساب میاد. ما یاد می‌گیریم و با هر زمین خوردنی دوباره بلند می‌شیم و تجربه کسب می‌کنیم. ما به دنیا اومدیم تا یاد بگیریم و از دانسته‌هایی که داریم استفاده کنیم. ما اینجا نیستیم تا زنده بمونیم، اینجاییم تا زندگی کنیم. هدف آفرینش همینه. ولی گاهی زندگی اتفاقاتی رو برات رقم می‌زنه تا فقط زنده باشی و زندگی کنی، اما ممکنه به طور ناگهانی بفهمی کائنات یه اتفاقاتی رو سر راهت قرار داد تا بفهمی زندگی کردن چه حسی داره. ﹊ "کیم! نه من قلدر مدرسه‌ام نه تو! نه من دارم تو پول غرق میشم نه تو خیلی بی‌پولی! ما توی یه کی‌درامای فاکی و کلیشه‌ای نیستیم. هیچ فرقی باهم نداریم و تنها تفاوتمون اینه که من نقاشی دوست دارم اما تو واسه ریاضی جون میدی پس اینو بدون که، من تصمیم گیرنده‌ نیستم و تو به اندازه‌ی من هیچ‌کاره‌ای!"
Monsieur ∥ موسیو {VKook, KookV, NamJin} by LiberteNovels
LiberteNovels
  • WpView
    Reads 401,496
  • WpVote
    Votes 34,201
  • WpPart
    Parts 60
🔴 #Full 🔴 توجه‼️این داستان سیاسی، جنایی و دارای محتوای بزرگسالانه است و ابدا به افراد زیر 20 سال توصیه نمی‌شه!! با آگاهی و درک درست و نسبی درمورد این مسائل، داستان رو مطالعه کنین.❤️‍🔥 موسیو با گام های موقر و جدی توی راهروی بلند شرکت قدم برداشت، راه رفتنش شبیه صحنه ی اسلوموشن یک فیلم اکشن بود و وقتی تار موهاش روی پیشونی توی نسیم حرکتش تکون میخورد، جذابیتش چندین برابر میشد. جئون از بالای عینک دودی شیک، نگاه تیزش رو به رو به رو دوخته بود و موهای بلندش رو با حرکت آهسته ی دست بالا زد. سنگینی حضور موسیو و دستیار جدیدش، همه ی نگاه ها و توجه های جمع رو میدزدید. مرد کلاسیک از زیر نگاه های خیره عبور کرد و به محض رسیدن به ورودیِ شرکت؛ انعکاس تصویر خودش و دستیار جدیدش رو توی شیشه ی در اتوماتیک، تماشا کرد. شبیه یک تیم شکست ناپذیر بودن، یعنی میتونست اینطور باشه! ༺ Liberté Novels ༻ Name: Mosiyo نام داستان: موسیو Couple: VKook, KookV, NamJin, JinJoon کاپل ها: ویکوک، کوکوی، نامجین، جینجون Romance, Comedy, Criminal, Classic, Full Smut عاشقانه، کمدی، جنایی، کلاسیک، فول اسمات #1 Criminal #1 Smut #1 کلاسیک ■ A Novel by Marishka & Sara ac ■
HEAVEN (+18) by Vantegod_
Vantegod_
  • WpView
    Reads 1,255,977
  • WpVote
    Votes 123,163
  • WpPart
    Parts 57
"بگو مال مني!" "فقط مال توام" Vkook/Yoonmin AU
Acrasia || KookV by Nyctowx
Nyctowx
  • WpView
    Reads 703,480
  • WpVote
    Votes 99,696
  • WpPart
    Parts 40
[ آکرازیا ] پایان یافته ژانر : رمنس / امگاورس / معمایی / حاوی اسمات کاپل : اصلی ؛ کوکوی - فرعی ؛ یونمین جئون جونگکوک آلفای قدرتمندیه که قراره جانشین نسل بعدی و لیدر پک جئون باشه. تنها برتریش برای این نیست چون با لیدر شدنش، کنترل غیرقابل باوری بر روی تمامی پک ها خواهد داشت. مشکلی وجود داره و اینه که اون هنوز جفتش رو پیدا نکرده و بنا به گفته‌ی پدرش اگه تا پایان ماه جفت حقیقیش رو پیدا نکنه مجبور میشه با یکی از امگا یا آلفاهای خانواده‌های برتر ازدواج کنه. کیم تهیونگ، یک بتا که مشاور و کمابیش نگهبان اون آلفائه، تمام تلاشش رو میکنه تا جفت آلفا رو پیدا کنه ولی چی میشه اگه راز های خود تهیونگ منجر به پیدا شدن جفت آلفای بدخلق بشه؟
𝐒𝐰𝐞𝐞𝐭 𝐁𝐨𝐭𝐭𝐨𝐦🍑♨️《𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯》~[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝]~ by Hunter_kookv
Hunter_kookv
  • WpView
    Reads 171,737
  • WpVote
    Votes 22,713
  • WpPart
    Parts 15
کیم تهیونگ این اواخر به باتم بودن کنجکاو میشه...🍑امتحان کردنش ضرری نداشت! نه؟🚫 اما به چه کسی باید اعتماد میکرد تا اولینش را هدیه بدهد؟ ♨️Story Name: Sweet Bottom ♨️Genre: short story, smut, romance ♨️Couple: kookv ♨️Writer: hunter_oo3 ♨️Ages: 18+ (R) TOP : Jungkook BOTTOM : teahuyng
the story of two losers by f_skndri
f_skndri
  • WpView
    Reads 39,667
  • WpVote
    Votes 8,732
  • WpPart
    Parts 35
داستانِ دُو بازَندِه "تکمیل شده" _____________________ روزی روزگاری... دو بازنده ی زخمی مقابل هم زانو زدن. و داستان شروع شد... _____________________ ژانر: روزمره، رومنس، یه کوچولو خشن، طنز؟ کاپل: سُپ شروع آپ: سیزدهم اکتبر 2021 پایان آپ: سیزدهم جولای 2022
Before we met (Taekook AU) by savagev99
savagev99
  • WpView
    Reads 248,092
  • WpVote
    Votes 29,983
  • WpPart
    Parts 48
فن فیکشن کوک‌وی/ویکوک . . . _قبل از اینکه منو ببینی کی بودی ؟ تهیونگ سرش رو بالا اورد و به جانگکوک نگاه ناباوری انداخت ، اون حق نداشت از قبلا حرف بزنه . _تو نمیتونی... نمیتونی همینجوری بیای و بری و بخوای من همون ادم قبلی باشم عوضی . تهیونگ ضربه ی محکمی به شونه ی جانگکوک زد، توقع داشت مثل همیشه پسر کوچیک بخنده و بگه شوخی کرده ولی نگاه جانگکوک که روی زمین قفل شده بود بهش میگفت این جدیه و مثل چیزی که از قبل براشون واضح بود داشت اتفاق میوفتاد ...