Reading List
6 stories
unknow by lutter134340
lutter134340
  • WpView
    Reads 20
  • WpVote
    Votes 4
  • WpPart
    Parts 1
ممکنه شخصیت پیدا کنن و داستان بشن بستگی به حسم داره :)
𝘛𝘳𝘪𝘢𝘯𝘨𝘭𝘦 |  مثلث by Sulightn
Sulightn
  • WpView
    Reads 1,117
  • WpVote
    Votes 242
  • WpPart
    Parts 12
_"میدونستین مثلت قوی ترین و پایدار ترین شکله طبیعته. مثل کوه" پسر بزرگتر لبخندی زد. پسر کوچولوشون همیشه زیادی باهوش بود و گاه و بیگاه چیزای جالبی میگفت که شاید آدمای عادی ازشون حرفی نمیزدن. +"درست شبیه ما. ما سه تا یه مثلثیم. قوی و پایدار." _"واقعا؟" +"آره یون. ما همیشه کنار هم قوی میمونیم." -"درسته. قراره پیش هم بمونیم. درست عین یه مثلت." 𝘊𝘩𝘢𝘳𝘢𝘤𝘵𝘦𝘳: 𝘔𝘪𝘯 𝘠𝘰𝘰𝘯𝘨𝘪, 𝘔𝘪𝘯 𝘠𝘰𝘰𝘯, 𝘑𝘶𝘯𝘨 𝘏𝘰𝘴𝘦𝘰𝘬 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘠𝘰𝘰𝘯𝘴𝘰𝘱𝘦 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘛𝘩𝘳𝘦𝘦𝘴𝘰𝘮, 𝘚𝘢𝘥, 𝘋𝘳𝘢𝘮𝘢
coffee and suger by lolo_chan7
lolo_chan7
  • WpView
    Reads 3,452
  • WpVote
    Votes 378
  • WpPart
    Parts 2
- اومدی؟ - از کجا فهمیدی؟ -عطرت؛ زود تر از خودت میرسه! sope♡ one shot○ hope and suga◇ ☕⏳
 𝔓𝔲𝔯𝔢 by StheCherry
StheCherry
  • WpView
    Reads 246,543
  • WpVote
    Votes 32,255
  • WpPart
    Parts 57
Pure [ Mpreg ] ▪Yoonmin ▪Kookv بخشی از فیک: جیمین: اون ... اون قضیه یه اجبار بود! من به محض اینکه بتونم کمکت رو جبران میکنم تا برای همیشه کارمون باهم دیگه تموم بشه تو هم مجبور نباشی هرزه ای مثل منو ببینی! مرد خنده ی مستی سر داد ، طوری که صدای خنده هاش لرز ترسی به جون پسر می انداخت، آروم سمتش قدم برداشت و جلوی اون ایستاد ، سایه ی مرد روی سرش افتاده بود انگار اون مانع تموم نوری بود که بهش میخورد و زندگیش رو تاریک میکرد... جیمین نگاهش رو به کف خونه انداخت و اخم ظریفی کرد تا ترسش رو از اون مرد پنهان کنه ، اون تونسته بود از گذشته ی تاریکش فرار کنه ... اما حالا انگار سرنوشت نمیخواست اون آینده ی روشنی داشته باشه. یونگی: تو به من چیزی بدهکار نیستی هرزه کوچولو... صدای ضخیم شده ی مرد که باعثش الکل بود با بوی تند نفس های اون به بینیش میخورد. یونگی: ولی یه سری چیزا هست که نمیذاره به این راحتیا دست از سرت بردارم... دستش رو جلو برد و با تیکه ای موهای نرم و رنگ شده ی اون پسر بازی کرد یونگی : هرچقدر بخوای میتونی از دستم فرار کنی ، هر چقدر بخوای جیمین! ولی ... پوزخندی وسط حرفاش زد اون همیشه مطمئن میشد که در مقابله باهاش از تحقیر آمیز ترین لحنش استفاده کنه و همین جیمین رو عذاب میداد. یونگی :... ولی تو نمیتونی از چیزی که درست پشت سرته فرار کنی..
🌸I bloomed for you... by Vante191
Vante191
  • WpView
    Reads 253,535
  • WpVote
    Votes 35,484
  • WpPart
    Parts 53
🌸من برای تو شکفتم🌸 ×ترجمه شده× کاپلے: ویکوک/کوکوی ، یونمین ، نامجین ژانر: انگست ، رومنس ، هاناهاکی «با قطره اشکی که روی گونه اش چکید، نفس عمیقی کشید و دستشو باز کرد. اخرین نگاه رو به چشمای سرخ و پف کرده اش انداخت، نگاهشو به مشت باز شده اش داد. وقتی به شئ بی گناه تو دستش نگاه کرد، اشک های بیشتری روی گونه هاش راه گرفتن. این سرنوشت طبیعی اون بود. تو دست لرزون جونگکوک، یک گلبرگ لطیف صورتی بود.» *نسخه اصلی این فیک رو میتونین به همین اسم در سایت Archive of Our Own پیدا کنین^^ Highest rankings: #1 depression #1 translated #2 btsfanfic #2 kpop #1 btsV #3 fanfiction #2 angst #1 انگست #1 translation #2 gay #1 هاناهاکی
Tʜᴇ Rᴏᴏꜰ ∥ ʏᴏᴏɴᴍɪɴ 🦋 by Dreamer_cupcake
Dreamer_cupcake
  • WpView
    Reads 103,769
  • WpVote
    Votes 15,188
  • WpPart
    Parts 57
"تهش چی میشه؟" "تهشو تو می‌نویسی." "اگر اون چیزی بشه که نباید؟" "هرچی شد، فقط مسئولیتش رو بپذیر." یونگی آهی کشید و دستاشو رو صورتش گذاشت: "خیلی احمقم، مگه نه؟" گوروم سیمای گیتار سیاهرنگش که با استیکرای عجیب و غریب تزئین شده بود رو با نوک انگشتای زخمی نوازش کرد. ملودیش آروم و نوازشگر بود: "نیستی میو کون. آدمای احمق حماقت خودشونو باور نمی‌کنن." "همه چیز فقط داره بدتر میشه. نمی‌تونم کنترلش کنم..." "داره مسیرشو طی می‌کنه." "مسیرشو؟" "فقط کافیه بپذیری بعضی چیزا دست من و تو نیست و از ته قلبت باور داشته باشی، چیزی که باید اتفاق بیفته، اتفاق میفته." Story by: Upset Season 1: completed ☑ Season 2: completed ☑ Grey chapter: ongoing 🔛