Jewel [YoonSeok]
Hoseok quería ser la joya del Emperador.
حالا تقریبا 10 سال از اون روزها گذشته و همهچیز تغییر کرده. نامجون تمام این مدت رو به فکر گرفتن انتقام بوده و لحظهای برای شکستن تشکیلات فاسد خانوادگیش تردید نکرده. توی بن بستها ضعیف نشده و حالا اینجاست؛ دوباره یک جسم درخشان توجهش رو جلب کرده، فقط با این تفاوت که اینبار نامجون برای پیدا کردن اون درخشش آشنا 10 سال ز...
نگاهش روی جسم درخشانی که از پشت صخرهی سنگی کمی بیرون زده بود ثابت شد. سعی کرد کنجکاو نباشه و به سمت ماشینش برگرده تا خودش رو به پسر شیرینش برسونه اما در نهایت کنجکاوی ذاتیش پیروز شد و اون رو به سمت صخره کشوند. بعد از دور زدن صخره با گیجی به جسم ظریف و بی جون رو به روش نگاهی انداخت. این نمیتونست واقعی باشه! _______...
( Completed ) «جایگزین» _ من مجبور بودم ...مجبور بودم اون خودکار لعنتی رو بین انگشتهام بگیرم و اون سند ازدواج رو امضا کنم ... من مجبور بودم که برای تک تک لحظه هایی که کنارت بودم بترسم ... حتی همین الان هم مجبورم ... مجبورم روبروت بشینم و تو چشمهات که عاشقانه به من نگاه میکنه و لبخندت که رو لبهای خطی و ارومت میشینه و...
شب ترسناک🍸 کاپل: کوکوی تهیونگ بچه کوچیکش و برداشت و از خونه بیرون دوید بی هدف زخمی ترسیده نا امید فقط برای نجات بچش از شوهری که یک هیولا بود اما...... تو اون شب ترسناک و طوفانی تهیونگ پا به قلمرو یک هیولا واقعی گذاشت هیولایی که انسان بود اما .......
آقا و آقای جئون🍸 دو تا دشمن دو تا پسر یه کراش بچگونه یه سو تفاهم و یه ازدواج اجباری چجوری قراره با هم کنار بیان؟؟؟؟ زوج ها: کوکوی ویکوک سوییچ ( هر دو میتونن تاپ باشن ) نامجین یونمین ژانر: روزمره مدرسه ای طنز اسمات🔞🔞🔞🔞 امپرگ ته
[کامل شده! ] (تهیونگ پسریه که همه منتظرن یه امگای ضعیف بشه... اما سرنوشت داره به تک تکشون پوزخند میزنه) _اینکه جز کدوم دسته قرار بگیرین به طور عمده بستگی به این داره که پدرومادرتون جز کدوم بودن،یا اینکه اکثر اعضای خانواده متعلق به کدوم دستن. واقعا یه چیز نسبیه... ⚠️#1in Vkook ⚠️#1in Taekook ⚠️#1in Omegaverse ⚠️#1in...
~Completed~ (texting,real life) تهیونگ : چند وقته معلولی؟ (21:15) *دیده شد* جونگ کوک در حال تایپ کردن.... تهیونگ : چرا دیر تایپ میکنی؟ (21:17) هااا ببخشید ، دستت معلوله مگهنه d:؟ (21:18) Translating by : @meli19952000 Original story by : @hopefordark و خود من نصف به بعد داستان رو نوشتم و تغییر دادم تا بیشتر لذت ببری...
اسپرم لعنتی🍸 کاپل ها:کوکوی، یونمین، نامجین ژانر:خون آشام خشن امپرگ اسمات _جونگ کوک با چشمانی که از خشم سرخ شده بود به مراسم ازدواج نگاه میکرد با خشم غرید:به چه جراتی با بچه من تو شکمش داره ازدواج میکنه وضعیت: پایان یافته
[تمام شده✅] سلام هه سان هستم😄👋🏻💛 کاپل:ویکوک👨🏻🦯👨🏻🦽 ژانر:درام_رومنس💜 امیدوارم این وانشات و دوست داشته باشید سوییتای من😍💜💛💙❤🧡🤍💚