Mah6104's Reading List
65 stories
❥𝖢𝗁𝗈𝗌𝖾𝗇 by LibraryDS
❥𝖢𝗁𝗈𝗌𝖾𝗇
LibraryDS
  • Reads 18,735
  • Votes 4,042
  • Parts 22
༭🦋 𝖢𝗁𝗈𝗌𝖾𝗇 ꔵ Couple: Chanbaek ꔵ Genre: Omegavers, Romance, Smut, School Life, Drama ꔵ Writers: Elsa زندگی همیشه نه به تلخی زننده‌ست و نه به شیرینی که حالت رو به هم بزنه. تعادل بین این دو طعم با یک عشق نوجوانانه و تازه جوانه زده باعث میشه تا در هر حالت و هر لحظه لبخند بزنی و زندگی کنی. نارگیل یا نعنا... ترکیب این دو همون تعادل بین نفس کشیدن و زندگی کردن رو داره. این عشق نیازهایی رو برطرف می‌کنه و نیازهایی رو هم حسرت باقی می‌گذاره. با عشق تینیجری آلفای بوکسور و امگای نویسنده ما همراه باشید. فصل اول کامل شده🍫 فصل دوم به زودی...
The scent of your eyes by Penysaaaa_saaan
The scent of your eyes
Penysaaaa_saaan
  • Reads 1,627
  • Votes 450
  • Parts 9
.بکهیون یه زندگی معمولی با یه خانواده معمولی داره ...همه چیز طبق روتین و عادی داره پیش میره اما مشکل همینجاست! بکهیون از این ریتم یکنواخت زندگی و روتین حوصله سربر خوشش نمیاد .بخاطر همین بجای دانشگاه رفتن و پیدا کردن یه کار ثابت، همیشه دنبال کارای پاره وقت و کوتاه مدته وقتی یه آگهی استخدام پرستار بچه میبینه با فکر کردن به تجربه جدید و وقت گذروندن با بچه ها میره برای مصاحبه اما بعد متوجه میشه بچه ای درکار نیست و باید از یه آدم بالغ نابینا مراقبت کنه ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ genre: Romance, fluff couple: chanbaek written by: Penysa
Serendipity ~🍀 by SilverBunny6104
Serendipity ~🍀
SilverBunny6104
  • Reads 350,680
  • Votes 117,341
  • Parts 54
🌿•~خلاصه داستان ~•🌿 بکهیون عاشق زندگیش نبود ولی تلاش می‌کرد خوب زندگی کنه. هر روز صبح وقتی در گل‌فروشی کوچیکش رو باز می‌کرد به پرنده رویاهاش اجازه بلندپروازی میداد و همین بهش انرژی برای تلاش بیشتر توی تنهایی‌هاش میداد. ولی تمام نقشه‌های بکهیون با پیدا شدن سروکله دکتر پارک تو زندگیش خراب شد. دکتر بدجنسی که از همه جا تصمیم گرفت طبقه بالای گل‌فروشی بکهیون رو برای مطبش بخره. دقیق جایی که بکهیون می‌خواست توش یه کافه افتتاح کنه... و خب حالا بکهیون یکی رو داشت که ازش متنفر باشه و این از بی‌حسی یه جورایی بهتر بود نه؟ 🪴 -امیدوارم اقامت جهنمی‌ای اینجا داشته باشین. نه...در واقع امیدوارم زمین اصلا دهن باز کنه و شما و مطب زشتتون مستقیم به قعر جهنم منتقل شید. 🩺 +اگه زمین دهن باز کنه من فقط میوفتم تو خونه‌ی تو و فکر کنم خوشحالم بشم. 💢 این داستان دنیای موازی داستان دیگه من Silver and silk ئه. اگه اون رو نخونده باشید هم می‌تونید بخونیدش ولی اگه سیلور اند سیلک رو خونده باشید لذت خیلی خیلی بیشتری از این داستان می‌برید چون... باید بخونید که بفهمید نمی‌تونم توضیح بدم 😂❣️ 🪴 • فیکشن : #Serendipity 🪴 • کاپل‌ها : چانبک 🪴 • ژانر:رمنس.درام.روزمره 🪴 • محدودیت سنی : 🔞 🪴 • نویسنده : @SilverBunny 🐰
Wonderwall by MiyunaBBH
Wonderwall
MiyunaBBH
  • Reads 37,324
  • Votes 9,741
  • Parts 98
𖦹 ݈݇-𖢖⃟💸ᴡᴏɴᴅᴇʀᴡᴀʟʟ ༆꯭ ‌᷍❖‌✨ ڪسی که تا به خودت میای می‌بینی تمام مدت داشتی بهش فکر می‌کردی...شخصی که کاملا شیفتشی... زندگی با نفس کشیدن شروع میشه...یک نفس دردناک که نوزادی که حتی دنیا رو ندیده رو وادار به گریه کردن می‌کنه ولی هیچ‌کس این لحظه رو به یاد نداره...شاید برای همین که همه به قهرمان‌ها و خوب شدن روزها...تموم شدن سختی‌ها و عدالت، مهربونی، امید، لبخند، دوستی و بخشش باور دارن...شاید اگه به یاد داشتن از همون اولش فقط اشک، جیغ و گریه، درد و رنج اولین احساسات بودند...دیگه هیچ‌وقت از احساسات و خوب بودن حرف نمی‌زدن. پارک چانیول یک پسر ساکت بود که فقط به خشم و ترس باور داشت. یک دانشجوی کارشناسی ارشد مکانیک که بدون آرزو، هدف و رویا زندگی می‌کرد..،شاید برای همین بود که رفته بود سراغ ماشین‌ها و چرخ‌دنده‌ها...جایی که چشمش به رنگ قرمز نیفته و اسمی از عشق، قلب، علاقه و شیفتگی نشنوه. بین کیف ابزارش و طرح ساخت ربات‌ها و ماشین‌هاش فقط میشد فلزات نقره‌ای و رنگ خاکستری رو دید...هیچ راهی برای دیدن رنگ سرخ یا به یادآوردن عشق وجود نداشت. همه‌ی این‌ها تا قبل از دیدن پسری بود که انگار از کتاب قصه‌ها و سرزمین رویاها بیرون اومده بود چون حتی چشم‌هاش هم قرمز بود... Couple: chanbaek Genre: fluff, romance, action, smut
Come For Me🤍 by yas_exowhale
Come For Me🤍
yas_exowhale
  • Reads 22,538
  • Votes 3,820
  • Parts 34
Name : Come For Me " برای من بیا " Gener : Romance.Fluf.Comedy.Smut🔞 . FamilyProblems.Drama . Couples : ChanBaek , HunHan خلاصه : چانیول مرد ۳۸ ساله ای که استاد دانشگاه هانگوک بود به همراه پسر ۱۷ سالش ، میشد گفت تنهایی زندگی میکردن .چانیول و همسرش آیرین مدتی طولانی بود که از هم جدا شده بودن ، هر چند از اول علاقه چشمگیری بهم نداشتن اما چانیول لااقل توقع داشت این رابطه توافقی , بخاطر سهون ادامه پیدا کنه اما مثل این که اون خیلی زود از این زندگی بی عشق خسته شده و ترکشون کرده بود . و حالا بعد از چند سال چانیول دل به یک فاحشه باخته بود . چطور باید بهش ثابت میکرد عشقش فراتر از تملک جسمه ؟! آیا راهی بود تا اون رو کنار خودش داشته باشه؟! جدا از همه این ها پسر دردونه اش چطور با علاقه پدرش به یک فاحشه که قرار بود جایگاه پدر رو براش تصاحب کنه ، کنار میومد؟! تکه ای از متن : +میخوام با من بیای خونم و باهام زندگی کنی ! _زندگی ؟!! خندم ننداز ‌. اونطوری فقط میتونی بی وقفه پارم کنی بی اون که ذره ای برات مهم باشه ! +میخوام باورم کنی و باهام بیای ‌‌‌‌.... _بیام که روزی سه وعده بفاکم بدی؟! عمرااااا ... +میخوام بهم جواب بدی ! _و اگه منفی باشه ؟ +هر شب VIP میگیرم و تا صبح به هم ذول میزنیم ! _مطمئنی کار دیگه ای نمیکنی؟ +راست میگی میتونم مقاله هام رو این جا بنویسم
𝐒𝐈𝐍𝐈𝐒𝐓𝐄𝐑 [Completed] by HalcyonFictions
𝐒𝐈𝐍𝐈𝐒𝐓𝐄𝐑 [Completed]
HalcyonFictions
  • Reads 126,770
  • Votes 34,916
  • Parts 92
ـ میگن ما کلی زندگی موازی داریم. زندگی‌هایی که ممکنه شرایطمون توش کاملا متفاوت با چیزی که الان هستیم باشه. مثلا ممکنه یه جهانی باشه که تو توش مامان داری، یا مثلا بابابزرگی داری که عاشقته. شاید تو یکی از زندگی‌های موازیمون تو اون بچه لوس خوشبخته باشی که همه‌چیز داره و من اون آدم مطرود. دست بکهیون متوقف و نگاهش از انگشت‌های بزرگ چانیول به صورتش کشیده شد. ـ ولی کاش هیچ زندگی‌ای وجود نداشته باشه که توش من و تو عاشق هم نباشیم چان؛ کاش تو هیچ دنیایی بکهیونش قدر این دنیا برای بدست آوردنت زجر نکشه ژانر: درام، انگست NC +18
"Metanoia" [Complete] by RayPer_Fic
"Metanoia" [Complete]
RayPer_Fic
  • Reads 13,692
  • Votes 3,307
  • Parts 46
•¬‌کاپل: کایسو | چانبک •¬‌ژانر: گرگینه ای | ماوراطبیعی | انگست | اسمات •¬‌خلاصه: همه چیز جمع شده بود توی یه رستوران قدیمی که مشتریای ثابت خودش رو داشت و بیشتر اوقات خلوت بود. یه رستوران که به وسیله افراد عجیبی گردونده میشد که فقط به ظاهر میتونستن کنار هم دووم بیارن، چون باطنا هیچکدوم از رازهایی که تو سینه هاشون پنهان کرده بودن حرفی نمیزدن. شرایط برای آشپز و گارسونی که حتی از شنیدن بوی همدیگه نفرت داشتن و با وجود رئیسشون که از قضا یه آلفا بود به سختی کنار هم دووم می آوردن، وحشتناک تر بود. بکهیون سال ها بود که به زندگی بی دردسر انسان ها عادت کرده بود، اما هرگز به بتای رستوران محبوب و ساکتش که حالا تبدیل به جاذب دردسر شده بود عادت نداشت. اول که یک گرگ گند اخلاق عصبی رو به رستورانش کشوند، و حالا هم داشت جون میکند تا از یک خطر بزرگ بغل گوشش جون سالم به در ببره. کی فکرشو میکرد توی رستورانش یه حابل خفته داشته باشه؟! ═ ∘♡༉∘ ═ #Respina🍁
༻Fᴀᴅᴇᴅ Fᴀɴᴛᴀsʏ by downtodust
༻Fᴀᴅᴇᴅ Fᴀɴᴛᴀsʏ
downtodust
  • Reads 22,902
  • Votes 5,386
  • Parts 64
در حال نوشتن فصل ۳: آوانــگـــــــــارد✞ آپلود نامشخص○ درجه سنی R☠ اینترو فصل ۱: از اینکه فردا صبح رد انگشتای بلند و خوش تراش چانیولو مثه یه چوکر دور گردنش ببینه لذت میبرد... حتی گاهی چند دقیقه جلوی آینه می ایستاد و از نگاه کردن به چوکر جدیدش دوباره داغ میشد. اینترو فصل ۲: بکهیون قاتلیه که از بچگی برای کشتن آموز دیده. همیشه یه قاتل بی رحم بوده... همیشه... تا قبل ازینکه پارک رو ببینه و بعدش به یه قاتل عاشق تبدیل بشه. اینترو فصل ۳: "قبل ازینکه کاملا بمیره... چند لحظه فریاد زدن و گریه کردن رو متوقف کرد و با چشم های وحشت زده بهم نگاه کرد‌. صورتش سفید میشد... لب های کبودشو تکون داد اما به جای کلمات فقط خون بیرون ریخت. وقتی که هنوز در مورد مردنش مطمئن نبودم، از گوشه چشمش یه قطره اشک روی ساعدم چکید و من بعدا روش سیگارمو خاموش کردم تا جاشو گم نکنم." تریگر وارنینگ: صحنه‌ی‌قتل خونریزی خشونت غم‌انگیز اسلحه و ابزار قتل خشونت کلامی تعداد کلمات فصل ۱ و ۲: ۲۵۰ هزار کلمه آخرین وارن: این فیکشن شامل محتوای خشونت آمیز است و بر اساس واقعیت نوشته شده، واقعیت های ذهن نویسنده(≡・x・≡)
『𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐲🌛』 by LibraryDS
『𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐲🌛』
LibraryDS
  • Reads 54,403
  • Votes 10,049
  • Parts 42
🦋☽ زیبــای وحشـی Complete ⛮ کاپـل: چانبــک ⛮ ژانــر: عاشـقانه، تاریـخی، امپـرگ، امگـاورس، اسـمات ⛮ نویسـنده: السـا و بری ⛮ ادیتور و بازنویس: السـا بیون بکهیون، امگای زیبایی که به دستور امپراطور مجبور به ازدواج با اون آلفای روانی میشه. پارک چانیول، امپراطور پایتخت با بیماری روانی سختی از دوران کودکی خودش دست و پنجه نرم می‌کنه و حالا به خواسته پدرش تصمیم می‌گیره فرزند وزیر بیون رو به همسری خودش دربیاره. اما آیا این تصمیم می‌تونه آینده هردوی اون‌ها رو نجات بده؟ یا سرنوشت چیزی دردناک‌تر براشون رقم زده؟
RED by ommas_98
RED
ommas_98
  • Reads 19,681
  • Votes 3,484
  • Parts 30
+میتونی کنارم خوشحال باشی؟ -میتونم کنارت ناراحت باشم؟ غیر ممکنه... Chanbaek*Kaisoo*Sung hoon&park bogum*