Not completed,read later
8 histórias
𝐖𝐢𝐧𝐭𝐞𝐫 | 𝗞𝗢𝗢𝗞𝗩 de ItuHide
𝐖𝐢𝐧𝐭𝐞𝐫 | 𝗞𝗢𝗢𝗞𝗩
ItuHide
  • Leituras 55,446
  • Votos 9,936
  • Capítulos 16
- نمی تونی بری. این پایان بحثه. تهیونگ حس عجیبی داشت، انگشتاش مور مور می شدند و شکمش یه حالی بود. ولی خودشو جمع کرد و خیره به اون چشم ها با لحن محکمی گفت: - این کارو نکن. نمی دونی چقدر می تونم دیوونه باشم. زندگیتو جهنم می کنم. جونگ کوک لبخندی زد، ولی فاقد شوخ طبعی بود. - اگر تو دیوونه ای، من از تو دیوونه ترم. صداش تیز و چالش برانگیز بود. تهیونگ مطمئن نبود این جونگ کوکه داره باهاش حرف می زنه یا گرگی که درونش زندگی می کرد. تهیونگ جراتشو جمع کرد و پوزخندی زد: - تا استخوان هام لرزید واقعا. برام مهم نیست اگه دیوونه ای جئون جونگ کوک، توی خوابت ببینی منو حبس کنی. جونگ کوک لبخند کوچیکی زد. چشم هاش برای لحظه ای به رنگ عادی خودشون برگشته بودند و درحالی که لب هاش گوش تهیونگ رو لمس می کردند زمزمه کرد: - من نمی خوام حبست کنم. وقتی عقب کشید، چشم هاش طلایی بودند. با صدایی که بم تر از همیشه بود فقط یه جمله گفت. - جفت من. مال من. باید ازش مراقبت کنم. 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐀𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧, 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞, 𝐒𝐦𝐮𝐭,𝐒𝐮𝐩𝐞𝐫𝐧𝐚𝐭𝐮𝐫𝐚𝐥 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑰𝒕𝒖 𝑯𝒊𝒅𝒆 🚫[DO NOT COPY THIS WORK]🚫
𝗠𝗿 𝗦𝘁𝗮𝗹𝗸𝗲𝗿 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 de ItuHide
𝗠𝗿 𝗦𝘁𝗮𝗹𝗸𝗲𝗿 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕
ItuHide
  • Leituras 186,361
  • Votos 29,213
  • Capítulos 22
[Completed] کیم تهیونگ سه مشکل اصلی توی زندگیش داشت. اول این که دو تا قاتل سریالی داشت که باید گیر می انداخت. دوم، یه استاکر لعنتی داشت. سومین مشکل این بود که شک می کرد رئیس جئون جونگ کوک دلیل هر دو مشکل باشه. ------------ [- نظرت راجب یه قهوه چیه؟ مرد رو به روش با خوش اخلاقی پرسید و تهیونگ لب هاشو محکم به هم فشرد. - واقعا دوست داشتم قبول کنم، ولی متاسفانه یه شرایطی دارم که نمیشه. اخمای مرد در هم پیچید و با ناراحتی واضحی پرسید: - چه شرایطی؟ سنگینی دست گرمی که روی کمر تهیونگ نشست انقدری بود که تکون آرومی خورد. جونگ کوک با لبخندی که با چشم های سرد و بی روحش تضاد داشتند گفت: - متاسفانه کارآگاه کیم یه استاکر داره. یه استاکر دیوونه، تا اونجایی که شنیدم. می دونی که چی می گم؟ از اونا که آدم ها رو بخاطر دست زدن به معشوقه اشون تیکه تیکه می کنن. به آرومی. با درد. بعد تک خنده ای زد و گره انگشت هاش دور کمر تهیونگ محکم شدند. - مگه نه کارآگاه؟ تهیونگ حتی مکث هم نکرد، فقط در حالی که تند سر تکون می داد با لحن بدبختی گفت: - د..درسته. یه روانی واقعیه.] 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘒𝘖𝘖𝘒𝘝, 𝘯𝘢𝘮𝘫𝘪𝘯 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘔𝘢𝘧𝘪𝘢, 𝘊𝘳𝘪𝘮𝘦, 𝘛𝘩𝘳𝘪𝘭𝘭𝘦𝘳, 𝘚𝘮𝘶𝘵🔞 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑰𝒕𝒖 𝑯𝒊𝒅𝒆 🚫DO NOT COPY THIS WORK🚫
 CAFUNE! de catyuner
CAFUNE!
catyuner
  • Leituras 97
  • Votos 12
  • Capítulos 2
یکی از سیاره های منظومه شمسی واقع در کهکشان راه شیری اسم عجیبی به نام زمین دارد، در این سیاره، چندین هزار سال پیش تمام ساکنینش احساسات خود را مخفی میکردند و به مرور زمان شایعاتی حول محور دیگر (نداشتن احساسات)زمین را فرا گرفت و باور تمام مردمان را در بر گرفت! اما....چه اتفاقی خواهد افتاد که یک شخص زاده شود..... و بدون مخفی کردن هویتش حرفایی راجع به نیمه گمشده،عشق و احساسات بزند؟! داستانی ملول از احساسات:)
cafune || kookv de giakimeon
cafune || kookv
giakimeon
  • Leituras 10,410
  • Votos 2,012
  • Capítulos 19
کافونه (cafune) ، یک کلمه پرتغالی برزیلی به معنای " حرکت دادن نرم انگشتان میان موهای کسی که دوستش داری ". ولی قطره های بارون اونقدر قشنگ باعث درخشش پوستت شده بودن که انگار تو تکه ای از طبیعت بودی، متعلق به باغ گیلاسی که نور ماهش روی گونه های خیس از بارونت رو روشن می‌کرد.
Fʀᴀᴜᗪsᴛᴇᖇs | Kᴏᴏᴋᴠ de atoon210
Fʀᴀᴜᗪsᴛᴇᖇs | Kᴏᴏᴋᴠ
atoon210
  • Leituras 44,819
  • Votos 7,637
  • Capítulos 32
FʀAᴜᴅsTᴇʀS || حقه باز (فصل اول تکمیل یافته. فصل دوم در حال آپ) اسم‌ من کیم تهیونگه. تو یه خانواده سطح متوسط رو به بالا زندگی میکنم. از نظر مالی مشکلی نداریم،یه خواهر دارم به اسم ته یون که ۶ سال ازم کوچک تره و ۱۲ سالشه! یه خانواده عادی با یدونه مامان و یدونه بابا! این تا زمانی بود که یه شب یه پسر اومد و چهار گوش خانواده ما رو به هم ریخت!آره شدیم یه پنج گوش! کاپل: کوکوی کاپل فرعی: سپ ژانر: جنایی،پلیسی،کمدی،اسمات(هپی اند) #1 minho #2 angst #2 action #3 comedy #3 kpop
دانشگاه جادوگری سانهاید de Zahra1370
دانشگاه جادوگری سانهاید
Zahra1370
  • Leituras 13,250
  • Votos 2,769
  • Capítulos 69
جسیکا، دختری بسیار متوسط ​​در یک خانواده بسیار معمولی است تا زمانیکه او یک توانایی غیرمعمول را کشف می کند... توانایی ای که او را از هم از انسان های غیر جادویی و هم کلاسی های جادوگرش متمایز می کند. وزارت مخفی جادو به او هشدار می دهد باید که توانایی های خود را مخفی نگه دارد. سکوت او در حین ورود به دانشگاه جادوگری سانهاید بار سنگینی است، جایی که تلاش او برای درک ماهیت منحصر به فردش منجر به ماجراهای خطرناکی می شود. از طریق عشق ممنوعه و ماجراجویی های پیچیده، داستان جسیکا یک میراث تاریک را آشکار می کند و او را مجبور می کند که بین جنبه های سفید و تاریک یکی را انتخاب کند. میراثی که به ماهیت وجودی او ربط دارد... به نحوه ی تولدش... جسیکا در تلاش خطرناک خود برای فهمیدن اینکه چرا متفاوت است، درگیر آیین های جادویی تاریکی می شود که در آن برخوردهای آتشین با یک مرد مرموز و جذاب عزم او را آزمایش می کند. آیا او تسلیم وسوسه خواهد شد یا در برابر نیروهای اغواگر آن جنتلمن خطرناک محکم می ایستد؟
Letters to my senior crush || YOONMIN de charlix91
Letters to my senior crush || YOONMIN
charlix91
  • Leituras 451,957
  • Votos 89,198
  • Capítulos 112
جیمین به صورت مخفیانه توی لاکر کراش سال بالاییش نامه می‌ذاره. برای رو در رو صحبت کردن با کراشش زیادی خجالتیه. [چپتر ها کوتاهن] -جیمین: یه سال پایینی 15 ساله و یونگی یه سال بالایی 19 ساله ست. •ترجمه ی فارسی• Credit: btswritings
SEE de sorila2002
SEE
sorila2002
  • Leituras 60,229
  • Votos 11,809
  • Capítulos 25
وقتي كه جيمين ميفهمه ميتونه روح هر موجوديو ببينه وقتي توي خونه ي جديدشون شوهر خواهرش توسط يك روح كشته ميشه و جيمين تنها كسيه كه اخطارهاي روح توي خونرو ميفهمه و مهم تر اينكه اون روح نسبت نزديكي باهاش داره و بايد مشكلش رو حل كنه تا بتونه به زندگيه بعديش بره و خب حل كردن مشكل شايد با كمك دوستش يونگي راحت بنظر بياد ولي نه تا وقتي كه جيمين براي روح مرده ها مثل يه نور اميد باشه كاپل:يونمين(اصلي)_ويكوك_چانبك ژانر:ترسناك_عاشقانه_ماجراجويي_مرموز_كمي طنز
+mais 20