"Reading"
5 stories
" LouChocolate "[Uncomplete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 34,291
  • WpVote
    Votes 7,056
  • WpPart
    Parts 24
•¬کاپل: چانبک | هونهان •¬ژانر: اکشن | انگست | جنایی •¬تیزر: *روی نقطه بلند وایمیسیو از اونجا ادمای زیر پاتو نگاه میکنی چیزی باعث نمیشه دلت بخاد کنارشون راه بریو حرفاشونو گوش کنی تو از همشون متمایزی.تو فرق داری. جاهایی که باید عشق بدی نفرت شکلیک میکنی جاهایی که باید لبخند بزنی از عضلات پیشونیت کار میکشی جاهایی که باید نوازش کنی انگشتات مشت میشنو قرمزیه خونو میبینی شاید بلدش نیستی.شایدم من باید یادت بدم یاد گرفتنش مساویه با رد شدن از دروازه های جهنم میسوزونتت اما ازت یه چیز جدید میسازه،پوست میندازی. ولی تو تنها نیستی من باهات از درای جهنم رد میشم تا یاد بگیریش حتی اگه باعث شه خودمم عوض شم. ═ ∘♡༉∘ ═ #ML
I got you Doctor  by xiushw
xiushw
  • WpView
    Reads 4,931
  • WpVote
    Votes 1,218
  • WpPart
    Parts 10
[Chanbaek] پارک چانیول دانشمند معروف و بزرگی عه که حواسش به خودش نیست..به این که ممکنه بهش آسیب برسونن..هیچ وقت قبول نکرده که بادیگاردی داشته باشه! حالا چی میشه اگه بیون بکهیون بیاد و با مهارت های بالا بشه بادیگارد چانیولی که ناراضیه؟ روح چانیول در عذابه... درد میکشه ولی بی صدا فریاد های اسیر شده رو آزاد میکنه... باید کمکش کرد!
'𝗖𝗵𝗶𝗿𝗼,, by nyx_bry
nyx_bry
  • WpView
    Reads 2,310
  • WpVote
    Votes 500
  • WpPart
    Parts 14
'𝗖𝗵𝗶𝗿𝗼,, ៹ 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦 : #Mystery #Criminal #Romance #Angst #Smut #Psychology ៹ 𝘈𝘶𝘵𝘩𝘰𝘳 :𝐍𝐘𝐗 ៹ 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦 :Chanbaek و زمانی که ساختمان های شهر رو به تاریکی می رفت، چراغ خانه ها از ترس سوخته بود و بوی تعفن آور تجاوز دیوار به دیوار این کشور را فرا‌گرفته بود؛ 'چیرو' از دنیای ناشناخته چشم باز کرد تا نور شود بر تمام شهر. بی آنکه بداند روزی قامت کوتاه دوست داشتنی اش زیر سایه عظیم پارک چانیول، سرمایی به دنیا حاکم خواهد کرد. و خورشید از آسمان به زمین کشیده شد؛ جایی که به آن تعلق داشت! ___خلاصه؛ سال ۱۹۸۶ مانارولای ایتالیا هم همانند بقیه شهر های اطراف، درگیر بزرگترین قاتلان زنجیره ایی تاریخ ایتالیا شد و این پرونده، راز های زیادی را کشف کرد. پزشک روستا، با اتفاقاتی که طی ۱۰ سال گذرانده بود، برخلاف اسمش به سرد ترین آدم آن روستا تبدیل شده بود و در لحظه ایی که فکر میکرد هیچکس و هیچ چیز برایش اهمیتی ندارد، سر و کله دادستان پارک لعنتی پیدا شد. و این شروعِ پایان برادری آن دو مرد بود. آپ؛ جمعه های هر هفته' 𝘊𝘩𝘢𝘯𝘯𝘦𝘭 :@comisura614