MY FAVORITES
3 hikaye
City Of Dead [Vkook AU] tarafından Vantegod_
City Of Dead [Vkook AU]
Vantegod_
  • OKUNANLAR 151,670
  • Oylar 25,148
  • Bölümler 13
"اون نيمه تاريكمو ديد و بهم گفت سياه رنگ مورد علاقشه"
+16 tane daha
Along the Seine River | Vkook | Completed  tarafından Sylvie_fiction
Along the Seine River | Vkook | Completed
Sylvie_fiction
  • OKUNANLAR 338,507
  • Oylar 49,877
  • Bölümler 45
┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقه‌ت زیادی بازه! _چی! زبانش را در لپش چرخاند و نگاهش را از پاها تا چشمانم بالا کشید: _ یقه‌ت عزیزم...زیادی بازه! _ جدا تهیونگ؟ حالا که میبینی دیگه عصبی نیستم شروع میکنی به گیر دادن؟ او نیز اخمی کرد و با بردن دستهایش به جیب شلوار سفید رنگش، با لحنی جدی تر گفت: _ میدونی که دوست ندارم توی یه فضای خیلی عمومی و شلوغ مردم نگات کنن. متعجب خندیدم و سرم را به تاسف تکان دادم، لبم را به دندان گرفتم و در حالی که دکمه‌های پیراهنم را میبستم پاسخ دادم: _ تلافیشو سرت در میارم آقای کیم. _ تلاشتو میکنی آقای کیم. Couple: Vkook Sub Couple: Seongsang (Ateez), Hopemin Genre: dram, Romance, Smut, angst Writer: Sylvie Telegram: @Papacita_01
+20 tane daha
No camera, yes love tarafından _iamanita_
No camera, yes love
_iamanita_
  • OKUNANLAR 78,948
  • Oylar 13,848
  • Bölümler 39
خلاصه: دوست خوب خانواده‌ی دومه؛ اصلا دوست خوب یه واجبه واسه زندگی هرکسی ولی... وقتی بهترین دوستت تبدیل بشه به عشقت... یه دردسر بزرگه! شنیدی می‌گن عشق مخفیانه یه مزه‌ی دیگه داره؟ ولی به نظر اونا عشقی که مخفی نبود و باید مخفی نگه داشته می‌شد از اون نوعش بود که نباید امتحان کنی... عشق به هم‌جنس؟! قطعا باید ازش دوری کرد! گناه... هنجارشکنی... ممنوعه... هرچی! اونا فقط می‌خواستن دیگه تا ابد هیچ دوربینی نباشه و یه بله‌ی بزرگ بگن به عشقی که داشت در خونه‌ی قلبشون رو از جا در می‌آورد... 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺 *من زیاد تو شروع خوب نیستم پس خواهشا با همون پارتای اول قضاوت نکنید و یکم بیشتر بخونید و به داستان این شانسو بدید که خودشو بهتون نشون بده، از پارت پنج شیش داستان اصلی شروع می‌شه❤️* * این فیک ریل لایفه! تاریخ‌ها و وقایع گفته شده و هشتاد درصد دیالوگ‌ها واقعی هستن و فقط اتفاقات پشت دوربین زاده‌ی ذهن نویسنده است* * واسه هر پست این فیک زمان زیادی صرف شده تا حدالامکان با رعایت تمام جزئیات واقعی، موقع خوندن فیک بتونید بهتر باهاش ارتباط برقرار کنید؛ خواهشا کسی کپی نکنه!! * *رده‌ی سنی +۱۸ سال رو رعایت کنید* 💜کاپل اصلی: تهکوک💜