sherlock Holmes and Dr Watson
8 stories
my Hades by Constantine1993
Constantine1993
  • WpView
    Reads 7,165
  • WpVote
    Votes 1,145
  • WpPart
    Parts 20
Crossover=(Marvel _bbc sherlock) *کامل شده * در قلمرو تو همه چیز مرده .....درست مثل روح خودت تو هادسی ، هادس من ...تنها و غمگین و نشسته بر تخت فرمانروایی دنیای مردگان
John's best birthday by itswewi
itswewi
  • WpView
    Reads 7,880
  • WpVote
    Votes 1,384
  • WpPart
    Parts 9
♡جانلاک|johnlock ♡ •▪︎• Rankings : #John🥇 #Sherlock🥈 #JohnWatson🥈 #johnlock🥇 #شرلوک🥇
Red Roses & Milk by 0Aurelianus0
0Aurelianus0
  • WpView
    Reads 16,443
  • WpVote
    Votes 2,670
  • WpPart
    Parts 33
[Johnlock][جانلوک] تو کوچه پس‌کوچه های شهر بزرگ لندن، یه دختر ۱۶ ساله میدوه. عشق شکارشه. مخصوصا غنچه‌های عشقی که زیر برف‌های سنگین بیتفاوتی و حماقت مردم، هیچوقت فرصت شکوفا شدن نداشتند. غنچه‌ای توی طبقه‌ی دوم بیکر بی۲۲۱ ده ساله که زیر برف مونده. دست‌های دختر مو قرمز از کنار زدن برف‌های بیشمار، زمخت و سوخته شدند. هیچکس از اون تشکر نمیکنه. غنچه‌ای در پاییز شکوفا میشه. / | \ کف کردید عجب خلاصه‌ای نوشتم :/ خودم که کف کردم... آریوس برگشته با یه فف دیگه از جانلوک. بخوانید و لذت ببرید و با نظر ها و ووت هاتون منو ذوق زده کنید. تنها دلیل نوشتن و ادامه دادن و ادیت کردن این فف تا ۴ صب کامنت های شما بود... *ذوق😆 فف مثل قبلی بعد از فصل ۴، مرگ مری و بزرگ شدن رزیه. رزی ۶ سالشه و میره مدرسه پیش‌دبستانی یه همچین چیزی. و جان و شرلوک هم میرن پرونده حل میکنن مثل همیشه و توی یه خونه زندگی میکنن. :/ نصف خلاصه افتاد تهش چرا...
فیکشن جانلاک : نیاز دارم منو ببینی (I Need You to See Me) by johnlock_farsi
johnlock_farsi
  • WpView
    Reads 2,902
  • WpVote
    Votes 316
  • WpPart
    Parts 2
اینستاگرام: Johnlock.ir "بعد از رفتن به جنگ، جان دوباره به خونه برگردونده میشه، این بار با یه قوزک شکسته و حافظه ای که بخشیش رو از دست داده. جان نمیتونه 5 سال گذشته رو به خاطر بیاره. 5 سالی که به عنوان همکار و همسر شرلوک هولمز سپری کرده بود. " . . خب این داستان مال من نیست. من فقط برای یه دوست ترجمش کردم. حتی نمیخواستم منتشرش کنم. احتمالا بعد از این باید برم و به نویسندش خبر بدم که داستانش رو ترجمه کردم. نمیدونم اون بیرون هنوز جانلاک/جانلوک شیپر ایرانی وجود داره یا نه ولی بذار امتحانش کنیم :) کاورش از یکی از خواننده های خوشگل: thatbluetommo لینک اصلی داستان: https://archiveofourown.org/works/3809377
it supposed to be an outing!!! by 0Aurelianus0
0Aurelianus0
  • WpView
    Reads 11,195
  • WpVote
    Votes 1,655
  • WpPart
    Parts 12
شرلوک و جان، به پیشنهاد یا شایدم اجبار شرلوک، به یک سفر تفریحی روی دریا میرن. "که جان یکم استراحت و تفریح کنه..." مشکل اینجاست که شرلوک هیچوقت اهمیت نمیده. و مخصوصا هیچوقت خودشو گرفتار شرایط کسالت آوری مثل تفریح به سبک مردم عادی وسط دریا نمیکنه. اونم وسط دریا!! "یه جای کار میلنگه" جان با خودش فکر میکنه. یه فف جانلوک b: فقط برای سرگرمی نوشته بودم ولی دارم پابلیشش میکنم ://// پسسسس... اگ مسخره بود یا غلط املایی یا هر اشکالی داشت یا اگه برای جاییش ایده‌ی بهتری دارید یا حتی برای ادامه‌ش حتما بگید^-^ انشالله که لذت میبرید :') (اسمات نداره) (من تا حالا تو کروز نبودم و مطلب بدرد بخوری هم نتونستم درموردش پیدا کنم، اگه اشکالی پیدا کردید حتما بگید)
daily johnlock (translate) by malec-lexi
malec-lexi
  • WpView
    Reads 5,580
  • WpVote
    Votes 617
  • WpPart
    Parts 4
وان شاتهایی از جان و شرلوک که ترجمه میکنم امیدارم خوشتون بیاد به دوستاتون معرفی کنید خیلی وقته ترجمه نکردم پس اگه بد شد ببخشید "Originally written by @Obsessedminddumpster"
Things only SHERLOCK fans undrestand (P.T) by Marry____
Marry____
  • WpView
    Reads 30,294
  • WpVote
    Votes 5,448
  • WpPart
    Parts 36
"چیزایی که فقط فنای شرلوک میفهمن" من قبل از اینکه با واندی آشنا بشم، فن شرلوک بودم. حتی خیلی قبل تر از اینکه بفهمم فندوم یعنی چی،یا فنگرل چه موجودیه. پس پلاک ۲۲۱بی خیابان بیکر، اولین خونه ی منه‌‌. شما رو دعوت میکنم همراه من به خیابون بیکر بیاین. قراره یکمی تو خونه‌زندگی شرلوک بچرخیم و بعد خیلی آروم یه گوشه بشینیم و آلبومو بکشیم بیرون و یه چیزاییو با هم مرور کنیم ؛) *با کسب اجازه جهت ترجمه از نویسنده ی اصلی کتاب* All rights reserved @fuckingsnowflake
Sherlock//ziam by oneDpersianfanfics
oneDpersianfanfics
  • WpView
    Reads 2,575
  • WpVote
    Votes 204
  • WpPart
    Parts 6
من شرلوك هلمز بودم و اون جان واتسون من سرد بودم و اون گرم من حساس بودم و اون بيخيال من سردرگم بودم و اون پيدا من هيچ بودم و اون همه چيز اون عاشق من بود و من..ديوونه ي اون