نمیدانم در وصفشان چه بگویم!
8 stories
I WANT TO FORGET [Z.M].[L.S] by m_h_n_18
m_h_n_18
  • WpView
    Reads 939
  • WpVote
    Votes 151
  • WpPart
    Parts 7
میخوام فراموش کنم... فراموش کنم تا تو بتونی ! زندگی کنی! میخوام گذشت کنم! برای خوشبختی تو برای زندگی تو این حق رو ازم نگیر ....!
Curse by malefic_jasper
malefic_jasper
  • WpView
    Reads 101
  • WpVote
    Votes 40
  • WpPart
    Parts 4
چشمای عسلیش کاملا غیر قابل نفوذ بود و هیچ چیز رو نمی شد از داخلش خوند انگار که هیچ فکری از ذهنش گذر نمیکنه و این شرایط برای من سخت تر میکرد، چشمای خالیش برای من یاداور جفت چشم ترسناکی بود که توی کابوسام وجود داشت ولی با شکل و رنگی متفاوت.
Mr taster  [Larry.Stylinson]  by kimo_blue
kimo_blue
  • WpView
    Reads 55,265
  • WpVote
    Votes 12,200
  • WpPart
    Parts 23
[{کامل شده}] برای این که تو مسابقه بزرگ آشپزی ایتالیا شرکت کنی نیاز داری یه سر آشپز موفق تمام فوت و فن پاستا پختن رو بهت یاد بده و چه سر آشپزی میتونه بهتر از لویی تو یک ماه از هری یه ستاره برای آشپزی ایتالیا بسازه؟؟ Lou, top Happy ending °°^^{Cover by notoriouse} °°^^ تاریخ شروع : 22 اسفند هزار و سیصد و نود و نه. 1 #boyxboy 1 #harry
ALEKTO [ziam] by mahi_hs
mahi_hs
  • WpView
    Reads 690,555
  • WpVote
    Votes 88,818
  • WpPart
    Parts 83
❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish To Be Alive One More Second To Breath His Hate ❗️]
Rejection of blood by _Sogand_
_Sogand_
  • WpView
    Reads 16,454
  • WpVote
    Votes 2,754
  • WpPart
    Parts 32
دوئلی که با مرگ شروع میشه اما به زندگی ختم میشه. . کی برنده‌ی این جنگه؟
My Little Psychotic by REVEN-13
REVEN-13
  • WpView
    Reads 148,134
  • WpVote
    Votes 15,062
  • WpPart
    Parts 37
***تو کل زندگیش پوچ بوده،بی معنی بوده،یه عوضی بوده! اگه بخواد حساب کنه با چند تا دختر خوابیده و بدبختشون کرده،حساب از دستش در میره! حالش از رابطه با دخترا بهم میخوره ولی دیگه عادت کرده هرشب با یکی بخوابه! پدرش یه سرمایه دار خیلی بزرگه که میخواد پسر 20 سالشو یه کم عاقل کنه!چجوری؟به عنوان نماینده ی خودش تو یه بیمارستان روانی!! لویی حالش از اون جا بهم میخوره تا اینکه... اتفاقی به یه پسر بر میخوره! یه پسر 18 ساله با یه عالمه آرزو... پسری که لویی اسمشو میذاره《روانیه کوچولو》... صحنه های +18 زیاد داره! اگه نمیتونین من اون قسمتا هشدار میدم ردش کنین،اگه هم دوست دارین... here u GOOOOOOO!!!!!!! ^_____^ . . Instagram : @theropeholdtheanchor
Always You [L.S] ~ By Miss X by larry_diary
larry_diary
  • WpView
    Reads 3,307,274
  • WpVote
    Votes 303,302
  • WpPart
    Parts 140
هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار بود.هری این قسم نانوشته رو امضا کرده بود. صدای لویی پشت سرش خاموش میشه.زمزمه ی خفه ی هری توی باد گم میشه. هری:متاسفم لویی.متاسفم...
°Little Problem° [Z.M] _ By Sara (Completed) by notevensara_
notevensara_
  • WpView
    Reads 327,593
  • WpVote
    Votes 55,710
  • WpPart
    Parts 62
+آقای پین، یا بچه‌ی بوگندوتو از جلوی در خونه‌ی من دور میکنی یا زنگ میزنم پلیس!! Highest ranks: #1 in fanfiction and #1 in onedirection 💛❤ با احترام به لیام پین و تمام خاطرات قشنگی که بهمون هدیه داد.