Select All
  • FLORENCE🎻
    147K 21.4K 33

    «فلورانس»🎻 _ازش متنفرم اما نگاهم به هیچکس جز چشم های مشکی اون خیره نمیشه... اون درست مثلِ سمفونی که فراموشش کردم... گلی که هیچوقت ندیدمش... مجسمه ای که هیچوقت نساختم... سمفونی که هیچ وقت نواخته نشده و من اون رو بین چشم های اون شنیدم. این حس ممنوعه است و من... برای اینکه ممنوعه ترین ادم زندگیمه ازش متنفرم🎻 _______...

  • 💍⃤ REPLᴀCE💍⃤
    821K 99.5K 50

    ( Completed ) «جایگزین» _ من مجبور بودم ...مجبور بودم اون خودکار لعنتی رو بین انگشتهام بگیرم و اون سند ازدواج رو امضا کنم ... من مجبور بودم که برای تک تک لحظه هایی که کنارت بودم بترسم ... حتی همین الان هم مجبورم ... مجبورم روبروت بشینم و تو چشمهات که عاشقانه به من نگاه میکنه و لبخندت که رو لبهای خطی و ارومت میشینه و...

    Completed   Mature
  • 𝟕𝐅𝐚𝐭𝐞𝐬 : 𝐂𝐇𝐀𝐊𝐇𝐎 ( وبتون با ترجمه فارسی )
    31.7K 7K 177

    من اینجام و این وبتون رو ترجمه میکنم و میزارم امیدوارم که خوشتون بیاد . تاریخ شروع : 𝟏𝟒𝟎𝟎/𝟏𝟎/𝟐𝟔 تاریخ پایان : [ ادامه در بوک بعدی گذاشته میشه ]

  • Soap | Sope
    68.1K 12.8K 16

    "دیگه ازش نمیترسم" وقتی که دوش حموم جانگ هوسوک خراب میشه و مجبوره از حموم همسایه بغلیش مین یونگی استفاده کنه. [فیک ترجمه ای هست] Written by @blurryseok

    Completed  
  • Moscow S2 | Hopemin، Vkook Completed
    79.9K 13.5K 27

    فصل دوم: Moonrise طلوع ماه... توی شهری مثل مسکو چه معنایی میتونست داشته باشه؟ خون آشام ها فرزندان ماه بودن...اما چی میشد اگه ماه پای فرزندان ارشدش رو با ماجرا باز میکرد؟ تهیونگ سوبایانین شهردار فعلی مسکو، باید به همراه برادرش به جنگ با آشوب های آینده ی مسکو میرفت... اما عشق... طلوع دوباره ی ماه، طلوع دوباره اون پسر...

    Completed   Mature
  • 𓇟𓇣𝑾𝒊𝒕𝒉𝒐𝒖𝒕 𝒚𝒐𝒖𓇟𓇣
    2K 132 3

    - ما از پسش برمیایم تاینی خیلی خوب؟ هر دومون باهم، بهم اعتماد کن!

    Mature
  • Along the Seine River | Vkook | Completed
    316K 47.9K 45

    ┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقه‌ت زیادی بازه...

    Completed   Mature
  • Fate (Sope)
    14.8K 4.1K 40

    🔹️persian translation🔹️ خانواده‌ی هوسوک با بقیه متفاوت بودن. اونا می‌تونستن نخ های قرمز سرنوشت که دو نفرو به هم متصل می‌کنن و اون هارو یه روز به هم می‌رسونن رو ببینن. از زمان های دور این قدرت بهشون داده شده بود که دو نفر رو به هم برسونن و اسمش رو عشق بذارن. هوسوک هیچوقت به عشق واقعی اعتقاد نداشت یا اگر می‌دید ازش می...

  • my soulmate[complete]
    65.4K 10K 31

    یونگی:من فقط میدونم نباید این اتفاق می افتاد! جیمین:چه اتفاقی؟ یونگی:نباید عاشقت میشدم...

    Completed  
  • Just Stay | sope
    72.3K 10.1K 27

    ژانر: انگست کاپل: سپ کاپل فرعی:کوکمین لبخند میزد ، لحظه ای که عطر شکوفه های رز کل خونه رو پر کرده بود . سعی میکرد مثل همیشه دردش رو پنهون کنه ، اما چشماش همه چیو فریاد میزد . چشماش همیشه باهام حرف میزدن ، این بار یه چیز متفاوت رو بهم میگفتن . اون عاشقم بود؟

    Completed  
  • Boy Meets Evil
    68.6K 13.1K 38

    [ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ] همه چیز ازونجا شروع شد که هوسوک خیلی اتفاقی پا به خونه ی مین یونگی گذاشت! مین یونگی همون پسر قد کوتاه با چشم های سرخ رنگ و صورت کبودی بود که با تعریف کردن از رقص هوسوک در اجرای فستیوال هالووین بهش امید و اعتماد به نفس داده بود. هوسوک همیشه بدون اینکه بدونه چرا اونو دوست میداشت و راجع بهش کنجکاو بود اما مت...

    Completed