My Favorite Fictions
12 dzieł
𝐓𝐡𝐞 𝐖𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐫𝐨𝐬𝐞 𝐚𝐫𝐨𝐦𝐚  || 𝓥𝓚𝓸𝓸𝓴 (𝐑𝐨𝐲𝐚𝐥♛) autorstwa moni_ir
𝐓𝐡𝐞 𝐖𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐫𝐨𝐬𝐞 𝐚𝐫𝐨𝐦𝐚 || 𝓥𝓚𝓸𝓸𝓴 (𝐑𝐨𝐲𝐚𝐥♛)
moni_ir
  • Odsłon 161,273
  • Głosy 27,197
  • Części 50
_خودش میدونه که داری برای عشقش میجنگی؟ _گمون نکنم، میدونی؟؟؟ عشق میان شاهزاده و وزیرزاده! پیوند میان دیو و دلبر... ❦متفاوت ترین عاشقانه ای که میخوانید❦ ₃ 𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫: 𝐌𝐨𝐧𝐢 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐊𝐨𝐨𝐤 , 𝐍𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 , 𝐘𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐨𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬, 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐑𝐨𝐲𝐚𝐥♛ 𝐒𝐭𝐚𝐫𝐭:𝟏𝟒𝟎𝟏/𝟎𝟓/𝟏𝟓 𝐄𝐧𝐝:𝟏𝟒𝟎𝟏/ / 𝐔𝐩: ... 𝐇𝐚𝐩𝐩𝐲 𝐞𝐧𝐝 ♛────────❀⋆⊰ ورژنkookvهم در همین اکانت آپ میشود
𝐃𝐚𝐫𝐤 𝐃𝐢𝐚𝐦𝐨𝐧𝐝 || 𝓥𝓚𝓸𝓸𝓴 autorstwa moni_ir
𝐃𝐚𝐫𝐤 𝐃𝐢𝐚𝐦𝐨𝐧𝐝 || 𝓥𝓚𝓸𝓸𝓴
moni_ir
  • Odsłon 728,148
  • Głosy 98,588
  • Części 46
[𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅] توافق یعنی تو مال من باشی... عشق توی دنیای مافیا معنایی نداره. یه مافیا به آدم ها مثل اشیا نگاه میکنه، همونطور که وقتی چشمش یه الماس رو میگیره و اونو به هرطریقی به دست میاره، با آدم مورد علاقش هم همینطور رفتار میکنه، به دستش میاره حالا یا به میل خودش یا ... اما چی میشه رئیس با نفوذ ترین گنگ مافیا بفهمه به وجود یه پسر معتاد شده؟ چطور مخدر تخسش رو رام میکنه؟ و چی میشه اگه بفهمه این مخدر خاص تر و خالص تر از چیزیه که فکر میکرده؟ ❥───────────⋆⊰ ₂ 𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫 : 𝐌𝐨𝐧𝐢 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐕𝐊𝐨𝐨𝐤 ,𝐡𝐢𝐝𝐝𝐞𝐧 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : 𝐨𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬 ,𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚 ,𝐂𝐨𝐦𝐞𝐝𝐲 ,𝐒𝐦𝐮𝐭 𝐒𝐭𝐚𝐫𝐭:𝟏𝟒𝟎𝟏/𝟏/𝟓 𝐄𝐧𝐝:𝟏𝟒𝟎𝟏/𝟓/𝟒 بوک تیزر داره، توی پارت معرفی تیزرش رو نگاه کنید💎
EARTH | VKOOK autorstwa V_kookiFic
EARTH | VKOOK
V_kookiFic
  • Odsłon 88,361
  • Głosy 16,693
  • Części 42
"فصل دوم فیکشن کروماندا" خلاصه: دست‌های گناهکار خون‌آلود، برای دست‌های پاک امید ممنوعند. با اون کاپشن سفید، درست مثل ابری وسط جنگل خلوت کوهستان میرفت، میبارید و تهیونگ دانه برف هایی که از وجودش سقوط میکردن رو با دست هاش میگرفت تا بذاره روی قلب سوختش! " کسی تو سینه ی من مرده که نمیشناسمش، اما انگار از خاکسترش هنوز گرما ساطع میشه... میدونی این چه دردیه؟" " امید دوباره؟" " نه... بهش میگن مرگ، مرگ نامعلوم!" EARTH (CHROMANDA 2) Wr: @purplimmo Main Couple: Vkook Genre: Fictional, Romance, Angest, Social, Smut
CHROMANDA | VKOOK autorstwa V_kookiFic
CHROMANDA | VKOOK
V_kookiFic
  • Odsłon 278,604
  • Głosy 38,865
  • Części 48
خلاصه: زیاد شنیدیم که میگند " تو دلیل زندگیمی" و ما میدونیم که این جمله حتی اگر هم از اعماق قلب باشه، باز یه اغراقه، نهایتش بعد اون، فقط یه چند ماهی مثل جهنم بگذره... نه؟! ولی این در مورد ققنوس ها متفاوته! جونگکوک واقعا و بی مبالغه میمیره، اگر تهیونگ نباشه... چون اون یه ققنوس فضاییه! "نمیدونم چند سال گذشت... ولی بالاخره تو زمین پیدات کردم. یه بار... نصف شب اومدم روی سرت و تو اون موقع فقط یه نوزاد کوچولو بودی، گریه میکردی و بهونه ی مادرت رو میگرفتی ولی وقتی من رو دیدی خندیدی... با اون تیله های سیاه درشتت بهم خیره شدی و برخلاف تصورم نترسیدی و فقط خندیدی... یکم که گذشت دیگه نتونستم خودم رو بهت نشون بدم و همیشه از دور سعی کردم مواظبت باشم تا موقع بازی کردن و مدرسه رفتن اذیت نشی... بزرگتر شدی... جلوی چشمهای خودم عاشق شدی..." CHROMANDA Wr: @purplimmo Main Couple: Vkook Genre: Fictional, Fantasy, Romance, Druma, Smut
+ and -  :::... ✔ autorstwa btsfanfic_ir
+ and - :::... ✔
btsfanfic_ir
  • Odsłon 360,777
  • Głosy 51,887
  • Części 31
+ مثبت و منفی - "شوخی میکنی یونگی هیونگ؟ من و جئون جونگکوک شبیه مثبت و منفی ایم! حتی تصورش هم ناممکنه. اون هیچوقت به کسی مثل من نگاه نمیکنه." ـ10MinUtEs LaTerـ "عاح....مارکم کن تهیونگ!" ژانر : ( فول سمات / رمنتیک / برشی از زندگی / طنز / ورزشی / تینِیجر پسند / ... ) کاپلز : اصلی ◀ تهکوک فرعی ◀ نامعلوم
the Princess :::... ✔  autorstwa btsfanfic_ir
the Princess :::... ✔
btsfanfic_ir
  • Odsłon 499,676
  • Głosy 116,647
  • Części 80
༺شاهدُخت༻ جونگکوک از مَرد بودن شرمی نداشت... اون از یک مردِ متفاوت بودن هم شرمی نداشت. اما نمیتونست بشینه و ببینه که تک تک اعضای خانواده ش جلوی چشم هاش پر پر میشند! پس توی دنیای لباس های پر زرق و برق و جواهرات گرون قیمت غرق شد و خودش رو به جای یک دختر جا زد و پا به قصرِ سلطنتی گذاشت... اما هیچوقت فکر نمیکرد شاهزاده ی کشورش به هویت دروغینش دل ببنده! لعنت... اون حتی یک دختر هم نبود! ~.~ ~.~.~ (⛔این فیکشن با کاپل اصلی Yoonmin هم توی همین اکانت با همین اسم وجود داره⛔) ~.~ ~.~.~ ژانر : ( سلطنتی-کلاسیک / رمنتیک / درام / طنز /... ) کاپل(ها) : اصلی ◀ تهکوک فرعی ◀ یونمین ~.~.~ ~.~ [فیکشن الهام گرفته از سریِ Selectionـه. ولی روند داستانها هیچ شباهتی ندارند. کافیه چند پارت بخوونید تا متوجه بشید^^]
+ 14 więcej
the ShowCase :::... autorstwa btsfanfic_ir
the ShowCase :::...
btsfanfic_ir
  • Odsłon 804,559
  • Głosy 171,409
  • Części 96
ıllıllı ویترین ıllıllı + خب ، جونگکوک. بهم بگو...چی میبینی؟ - یک بدبخت بیچاره...یک جنس...یک هرزه! + میخوای بدونی من چی میبینم؟ - ....؟ + یک شاهکار...یک زیباییِ غیر قابل انکار! ~.~ ~.~.~ فیکشنی که در "کلیشه ترین" و "قابل پیش‌بینی ترین" وضعیت شروع میشه و در "غیر کلیشه ترین" و "غیرقابل انتظار ترین" حالت ممکن ادامه پیدا میکنه.... ~.~ ~.~.~ ژانر : ( روانشناسی جنسی / سمات / رمنتیک / درام / اکشن / سیاسی ... ) کاپل(ها) : اصلی ◀ تهکوک فرعی ◀ نامشخص
the Rebellion ::.. autorstwa btsfanfic_ir
the Rebellion ::..
btsfanfic_ir
  • Odsłon 100,093
  • Głosy 24,300
  • Części 30
《 شورش 》 فصل دوم فیکشنِ "شاهدخت" برای جونگکوک، همه چیز فقط از نیازمندی و بیچارگی خودش و خانواده‌ش شروع شده بود... اما کسی چه میدونه؟ شاید اگه از همون اول میدونست قراره از وسطِ بزرگ‌ترین خیانت های سلطنتی و براندازهای بی‌رحمانه ی سیاست سر در بیاره، همون نیازمندی و بیچارگی رو ترجیح میداد! ~.~ ~.~.~ (⛔این فیکشن با کاپل اصلی Yoonmin هم توی همین اکانت با همین اسم وجود داره⛔) ~.~ ~.~.~ ژانر : ( سلطنتی-کلاسیک / سمات / رمنتیک / درام / طنز /... ) کاپل(ها) : اصلی ◀ تهکوک
The Fairy Of Candle | VMin autorstwa chica_wr
The Fairy Of Candle | VMin
chica_wr
  • Odsłon 390
  • Głosy 52
  • Części 6
┊MultiShot Name➺ The Fairy Of Candle 🕯️ ┊Couple➺ VMin ┊Genre➺ Historical, Fantasy, Erotic, Smut ┊Telegram➺ BTSGALAXYIR ┊Summary↴ کنت زوروک کیم رازی مخوف داشت. رازی که او را از درون می‌بلعید و تنها چاره‌ی او برای مشکل‌گشایی از نفرین خود، رفتن به قعر جنگلی تاریک و سحرانگیز بود. او یقیناً از رفتن به جنگل امتناع می‌کرد اگر می‌دانست به جای رهایی یافتن از نفرین تاریک خود، گرفتار دام دلبری‌های پری شمعی اغواگر و آتشین خواهد شد. آزولای فریبنده، آتشی فروزان بود بر دامن دیو تاریکیِ درون روزوکِ طلسم‌گشته! ┊Teaser↴ _از من فاصله بگیر کُنت جوان شیفته. سایه‌ی تاریک دیو درون تو بال‌های مرا خواهند سوزاند. +شاخ‌های این دیو منحوس را خواهم شکاند اگر خراشی بر روی ابریشم پرستیدنی بال‌های تو بی‌افزانند! _عشق میان یک دیو تاریکی با پری شمع تنها قانون میان موجودات معنوی و فانی را بر هم می‌زند! _چه قانونی می‌خواهد من و تو ما نشویم؟ خانمانش ویران باد! من اگر با تو ما نشوم، تنهایم.
VAMP | Omega  autorstwa tara97jk
VAMP | Omega
tara97jk
  • Odsłon 60,588
  • Głosy 8,380
  • Części 53
Genre : "fantasy" "Romance" " Smut" "......" "Vampire" "werewolf " "Omegavers"... Cap :"Vkook""..." Up: "یکشنبه ها" "By Amador" *** #1🥇فانتزی *** تنها موجودات باقی مانده روی زمین، خوناشام ها و گرگینه ها هستن. خوناشام ها به قشر برتر تبدیل شده و از گرگینه ها برای آزمایشات و منافع شخصی خودشون به عنوان برده و موش آزمایشگاهی استفاده میکنن! در این بین، تنها امگای مرد موجود،جونگ کوک، به دست اونها افتاده ،از آزمایش جان سالم بدر می بره و به اولین نمونه موفق ومپ امگا یا دورگه خوناشام_گرگینه تبدیل میشه! درست وقتی که فکر میکنه تا آخر عمرش بازیچه خوناشام هاست، ولیعهد کیم با تزریق فرمون آلفا به خودش، اون رو نجات میده... *** +عوضی... برای یه پیرمرد خیلی هورنی هستی -یااااا...من کجام پیرمرده +تو حداقل دویست سالته ...دروغ میگم شوگر ددی؟ -یبار دیگه بهم بگو تا نالتو در بیارم! + تهدید در نظر بگیرمش؟