Select All
  • moochi and catmin
    55.2K 12.6K 26

    " میشه به لپات دست بزنم؟" " چ..چرا؟" " چون خیلی نرم به نظر میان. چیزای نرمو دوست دارم." 🍥🍥🍥🍥 یونگی و جیمین هیبریدایی که زندگی سختشون با پیدا کردن همدیگه و حضور اون زوج مهربون تبدیل به زندگی‌ای میشه که هر ثانیه‌اش لبخندای پاستیلی روی لباشون نقش ببنده. 🍥کاپل:یونمین،نامجین، کوکو...

    Completed  
  • my daddy
    277K 32.9K 31

    با چشم های براق با پدر خوندش نگاه کرد و لبش رو گزید تا بدون لکنت حرفش رو بیان کنه × ددی یونگی نیشخندی کوچیکی زد و دستی به موهای جیمین کشید _ ددی ؟؟ به آبروی بالا رفته پرسید و لیسی به لبش زد _ این کلمه رو به همه نمی گن بچه جیمین لب هاش رو اویزون کرد و اخم کوچیکی رو بین ابروهاش نشوند × ولی م...من مییی خوام ببگم چون...

    Completed  
  • DADDY IS MY UNICORN
    226K 40.9K 46

    🌈🦄- ددی؟ می‌دونستی تو یونیکورن منی؟ جانگکوک با چشمایی بیرون زده به پسر روبه‌روش نگاه می‌کنه. - ها؟ من؟ دقیقا منظورت منم تهیونگ؟ احیاناً حرفت و برعکس نگفتی کیتن؟ تهیونگ روی خزای گربه‌اش دست کشید و نچی کرد. - منظورم دقیقا خود خودت بودی ددی کوک. جانگکوک با کنجکاوی پشت میزش نشست و دست به سینه شد. - خب حالا چرا من یونیکو...

    Completed