3>
7 stories
Cardigan by esamsam
esamsam
  • WpView
    Reads 6,818
  • WpVote
    Votes 1,524
  • WpPart
    Parts 16
آب و هوای شرجی. صدای واضح امواج دریا. کسی کنارم ایستاد و درمورد چیزهایی که نمی‌خواستم بشنوم، توضیحاتی داد. نگاهم جای دیگه‌ای بود. بخاطر همین حتی متوجه هم نشدم که کدوم یکی از اهالی این خونه، در چوبی اتاق زیرشیروانی رو برام باز کرد. قبل از اینکه من رو به حال خودم تنها بذاره، دستش رو گرفتم و پرسیدم:«توهم می‌شنوی؟». تازه اون موقع بود که نگاهم بهش افتاد و فهمیدم که تمام این مدت کنار پدربزرگم ایستاده بودم. مِن و مِنی کرد و با چشم‌های باریک شده، متقابلاً ازم پرسید:«صدای چی رو؟». با دست آزادم به پنجره اشاره زدم و گفتم:«صدای امواج دریا؛ توهم می‌شنوی؟». دهنش رو چندبار باز و بسته کرد. انگار از بیان افکارش مطمئن نبود. در نهایت، با ملایمت دستش رو از دستم جدا کرد و درحالی که ازم دور می‌شد و به طبقه‌ی پایینی می‌رفت، ناامیدانه جوابم رو داد:«ما حداقل یک کیلومتر با ساحل فاصله داریم، کدوم صدای موج؟» 🌻 کاپل: کوکوی ✨ ژانر: انگست_ درام 🌻 وضعیت: درحال آپ
🧬🦠سير تا پياز واتپد🦠🧬 by Fake_Nutella
Fake_Nutella
  • WpView
    Reads 160,323
  • WpVote
    Votes 13,827
  • WpPart
    Parts 31
🧬🦠سير تا پياز واتپد🦠🧬 🧼اموزش استفاده روحى، جسمى، جنسى، حسى، دستى، شستى و... از امكانات واتپد. 🧼توصيه شده توسط پزشكانِ نيازمندِ پزشك. 🧼 مؤلف: نوتلایی که قلابی بود. 🧼اسكى نشانه ی رشد و نمو شما از چاه فاضلاب حمام اتاق پدرتان است. •نكته• اين بوك مخصوص تازه وارداست ولى اگه تو واتپد برا خودتون استادين يه سر به بخشاى فرهنگسازى كتاب بزنيد بد نيست... ...توجه...بوك فان نيست! ولی چند نفر رو مجبور شدیم موقع خروج بدوزیم متاسفانه.
NOIR [BARCODE 2] by kimsevil
kimsevil
  • WpView
    Reads 77,346
  • WpVote
    Votes 11,268
  • WpPart
    Parts 30
نُوا یعنی چی؟... زندگی اون چند نفر وسط شهر تاریک و بد بو میشه نوا! وقتی که مجبوری عشقت رو با لبای خونیش ببوسی و مزه اشکش رو از روی پوستش بچشی. وقتی که تک تک لحظات تفنگ رو با ترس لمس میکنی و نا امنی تموم بدنت رو به لرز انداخته. نُوا لمس دستای یخ زده همونیه که وسط این جهنم میتونه بهشت رو برات به ارمغان بیاره... . . سیاه...صفت زندگی سه نفره. سه نفری که از وسط خاکستر خونه سوختشون ، بلند شدن. سه نفری که هر ثانیه از حال رو با یادآوری گذشته تلخ زندگی میکنن و از فکر کردن به آینده واهمه دارن. سه نفری که در اوج تنهایی مجبورن ادامه بدن. مجبورن تموم زورشونو بزنن تا به بقیه ثابت کنن هنوز میتونن حرکت کنن. هنوز میتونن حرف بزنن ثابت کنن که هنوز زندن! این داستان در ادامه ی BARCODE نوشته خواهد شد... ژانر: نقد اجتماعی - روانشناسی کاپل: VKOOK / SECRET +دختر پسری
BARCODE [VKOOK/YOONMIN] by kimsevil
kimsevil
  • WpView
    Reads 237,760
  • WpVote
    Votes 33,110
  • WpPart
    Parts 53
‌๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Bᴀʀᴄᴏᴅᴇ 」 • بارکد ~ Complete • کاپلی° ویکوک - یونمین • ژانر : عاشقانه | روزمره | نقد اجتماعی | انگست ❥•↿#Sevil 💜 #بارکد -•ᴛᴇᴀѕᴇʀ~ یک نفر پشت میله های زندان/ پدری که مرده بود. یک نفر زیر دود و سیگار / خواهری که رفته بود. مرگ هم به سراغشان نمی آمد~ راهش را کج می کرد... پشت چشمی می آمد و می رفت. بارکد تیره ... پشت گردنشان~ سرنوشت نحسشان را رقم می زد، پر رنگ تر از دیروز. ایدی تلگرام: @kimsevil
Black Hole🕳️ by Veritas_98
Veritas_98
  • WpView
    Reads 244,296
  • WpVote
    Votes 25,776
  • WpPart
    Parts 62
بلک هول 🪐 سرگذشت مرگ بی صدای یک ستاره، تبدیل شدن به سیاهچاله ست. برای سرپرست موفق ترین نشریه ستاره شناسی که سال ها پشت نقاب استیگما زندگی کرد، یک لمس کوتاه از نگاه بی ستاره‌ی سردبیر جدید و جوانش که با اسم جئون جانگکوک وارد زندگیش شد کافی بود تا برای نشون دادن کیم تهیونگِ وجودش به کل دنیا تلاش کنه! قسمتی از متن: "امیدوار بودم جایی ببینمت که تعریفی از زمان و مکان نباشه.. به هیچ تعریفی محدود نباشیم.. به هیچ دنیایی تعلق نداشته باشیم.. دوست داشتم جایی دستاتو بگیرم که سرد نباشه.. جایی که گرمای دستت تا آخر عمر بین دستام بمونه.. وقتی گفتی چشمام سیاهچاله دارن، خندیدم و هیجان زده شدم.. من دلم میخواست تورو توی سیاهچاله داشته باشم.. که نترسم از زود بودن یا دیر شدن.. که نترسم از آدمای اطراف.." °کاپل: کوکوی °ژانر: روزمره، انگست، رمنس، اسمات °وضعیت: به اتمام رسیده ⛔ بوک بلک هول متاسفانه به دلیل پاک شدن اکانت کوکی فمیلی از دسترس خارج شده بود و الان مجدد در این بوک آپ شده.
Faded (محو شده) by whiiishi
whiiishi
  • WpView
    Reads 90,886
  • WpVote
    Votes 9,866
  • WpPart
    Parts 38
افسر جئون جونگکوک بعد از کشته شدن خانوادش به بی رحمانه ترین شکل ممکن و گذروندن زجر آور ترین سال های عمرش بالاخره موفق میشه برای گرفتن انتقام به عنوان نفوذی وارد باندِ باعث و بانی تمام بدبختیاش ، کیم تهیونگ بشه ! ولی اگه حقایق اون چیزی نباشه که نشون داده میشن چی؟ زندگی همیشه پر از چالش و غافلگیریه. مگه نه؟ "آدمِ بدونِ نقطه ضعف ترسناکه تهیونگ...من اینجام.. بین جمعیت دورت محو شدم... !؟ چی میشه اگه پیدام کنی ؟ نهایتِ این انتقام کجاست؟..."
Hey stupid, i love you! by esamsam
esamsam
  • WpView
    Reads 376,920
  • WpVote
    Votes 61,682
  • WpPart
    Parts 47
+ دوستت دارم! _ بخاطر سیب ترش‌هام؟ + اونم هست...ولی حتی اگه اون‌ها هم نباشن، بازم دوستت دارم. 🍏 کاپل: کوکوی 🍏 ژانر: امگاورس، رمنس، فلاف 🍏 وضعیت: تکمیل شده.