⌊Dear Forgotten⌉
-بوی زندگی میدی. بوی جنگل تو یه روز بارونی. مثل بوی خاک بارون خورده و تنهی مرطوب درختها. شبیه ریشهی خشک شدهای که بعد مدتها سیراب میشه و میوهی کاجی که تو برکه فرو میره و انقدر اون تو میمونه که رایحهاش اون محدوده رو پر میکنه. لبخندی که روی لب پسر نقش بست به قدری تلخ بود که ناخوداگاه اخم کرد. پسر شورشی گفت: -اشتب...