Ziam
33 stories
Darkside of an angel | Z.M - AU by Marry____
Marry____
  • WpView
    Reads 6,170
  • WpVote
    Votes 1,224
  • WpPart
    Parts 19
با احترام به " لیام جیمز پین " که همیشه یاد خودش و لبخندش تو قلبمون زنده میمونه. 'نیمه ی تاریک یک فرشته' این یک داستان شیرین نیست. من راوی یک حکایت عاشقانه نیستم. این مرگ است. این تباهیست... - فن فیکشن زیام مین - آغاز پاییز ۹۷ - پایان زمستان ۹۷ نویسنده : ____Marry@
pretty boy (Persian Translation) by StylinMayne
StylinMayne
  • WpView
    Reads 437,155
  • WpVote
    Votes 70,368
  • WpPart
    Parts 104
[COMPLETED] niazkilam: من لیاقت تورو ندارم fakeliampayne: تو لیاقت بیشتر از من رو داری fakeliampayne: تو لیاقت تموم ستاره‌های آسمون رو داری Ziam Mayne Fan-Fiction #1
Aphotic *short story*Z.M by shortdragon
shortdragon
  • WpView
    Reads 1,118
  • WpVote
    Votes 256
  • WpPart
    Parts 10
¦افاتیک¦، aphotic : محروم مانده از نور خورشید، غرق در تاریکی ایده از : چنل تلگرام گی سندروم.
Delibal [Z,M] by Yanamson
Yanamson
  • WpView
    Reads 7,995
  • WpVote
    Votes 1,243
  • WpPart
    Parts 25
Completed ‌کلمه‌ی "دلیبال" " Delibal": نوعی عسل که مقدار کم آن شفا دهنده و مقدار زیاد از آن کشنده است. آدمی را دلیبال صدا میزنند که نه توان تحمل دوریش را دارند و نه توان نزدیکی بیش از حد به او را. ژانر: معمایی، جنایی، رومنس Cover by @imfatwzh ⚠️این بوک حاوی محتویاتی می باشد که ممکن است برای هر سن و روحیه ای مناسب نباشد، پس با آگاهی مطالعه کنید.
it hurt [Z.L]_Completed by zaddyilia
zaddyilia
  • WpView
    Reads 678
  • WpVote
    Votes 142
  • WpPart
    Parts 6
فریادی میزنم از جنس سکوت میشنوی ای دورترین نزدیک من؟
the fall of a madman | سقوط یک دیوانه by me_unstoppable
me_unstoppable
  • WpView
    Reads 593
  • WpVote
    Votes 108
  • WpPart
    Parts 1
Completed✓ [وان شات] [Ziam] شاید این دیوونه هان که در اصل آدم های عاقلین و این عاقلان که به خاطر محدود کردن ذهن و رفتاراشون دیوونه شدن...میفهمی؟.. مدمن؟... Sadness & romance
نگون سار cyclamen  by Farapo21
Farapo21
  • WpView
    Reads 29,162
  • WpVote
    Votes 5,759
  • WpPart
    Parts 58
[ کامل شده] مثل گلی که با تابستون و زمستون بسازه ، با گرما و سرمای زندگی ساختم ‌ تا فقط ناجیم رو ببینم. اما اون فقط یه پرتگاه عمیق بود . یه سیاهی مطلق که تمام امیدم رو محو کرد . و من دیگه نمیتونم به امید اینکه میشنوه ، شبها باهاش حرف بزنم... ~~~~~~~~ **اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا ، برای درک و لمس بهتر داستان به عاریه گرفته شدند** 🔴 زیام
+14 more
eternal war   جنگ ابدی  by Farapo21
Farapo21
  • WpView
    Reads 40,962
  • WpVote
    Votes 6,820
  • WpPart
    Parts 48
[کامل شده] ziam 🔞 حالا اون اینجا بود ... در حالی که از دست رفتن باکرگی پسر ۱۶ ساله رو به روش رو تماشا میکرد ... بدون اینکه حرکتی کنه ‌‌‌... بدون اینکه نجاتش بده. **اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا ، برای درک و لمس بهتر داستان به عاریه گرفته شدند**
Believe In Miracle [Ziam]✔️ by mwrry_j
mwrry_j
  • WpView
    Reads 16,996
  • WpVote
    Votes 2,318
  • WpPart
    Parts 55
روز های تلخ و شیرین بودن با تو در سال های دور جامانده. همان روز هایی که در انتظار دیدنت ساعت ها چشم به دری میدوختم، روز هایی که حتی از وجود منی با خبر نبودی اما برایت صادقانه عشق میریختم.. تمام آن روز ها و روز های بعدش با تو و یادت قشنگ بود. و همه چیز از دور زیبا و دست نیافتنی بود. تا روزی که نزدیک شدی ... تمام آن تصورات پوچم گم شد و جایش را حقیقت های تلخ گرفت. تو زیبا بودی اما فقط از دور. -هیچکدوم از درگیریای ذهنیش به دیگری نگفت. با اینکه با گفتنش میتونست خیلی از گره ها باز بشه اما هرکدوم دلیلی برای ا‌دامه سکوتش داشت، شایدم بین گفتن و نگفتن گیر کرده بودن و به اجبار سکوت رو انتخاب کردن.
Sunken (Ziam) by Setareeh181
Setareeh181
  • WpView
    Reads 9,259
  • WpVote
    Votes 2,114
  • WpPart
    Parts 40
تا حالا به این فکر کردید که شما تو چه چیزی غرق شدید؟ تو عشق؟ تو تنهایی؟ تو پول؟ تو تاریکی؟ تو شهرت؟ شاید هر کدوم از شما تو یکی از این ها غرق شده باشید... اما من... تو اکثر این ها غرق شدم... وقتی تو تاریک ترین روز های زندگیم بودم... وقتی همه امیدم رو برای زنده موندن و زندگی کردن از دست داده بودم... وقتی اصلا انتظارش رو نداشتم... جوری تو عشق غرق شدم که نه خودم و نه هیچکس دیگه ای نمی‌تونست نجاتم بده... این داستان داستان منه... پسری که تو اوج بدبختی و ناامیدی با غرق شدن تو عشق نجات پیدا کرد...‌ And they're so sunken in love