Me
15 stories
𝑺𝒑𝒆𝒄𝒊𝒂𝒍 𝒕𝒓𝒊𝒑 by sarasnow00
sarasnow00
  • WpView
    Reads 116,818
  • WpVote
    Votes 11,353
  • WpPart
    Parts 29
جمع یه سری الفا و امگا با لجبازی و دعوا که راهی سفری متفاوت میشن از اتفاق های هیجان انگیز و ترسناک گرفته تا غیره _________________________________ - چرا نمیخوای قبول کنی یعنی اونا نباید نوه شونو ببینن نباید حاصل عشق من و ببینن این ترس مضخرف از حاملگی رو بذار کنار _ جونگکوک میفهمی چیمیگی من یه لحظه ام دیگ نمیمونم - تو هیچ جایی نمیری شده زندانیت میکنم ولی نمیذارم بدون بچه پاتو از در خونه بیرون بذاری _______________________________ 𝒸𝓊𝓅𝓅𝓁𝑒 : 𝓀𝑜𝑜𝓀𝓋 / 𝓎𝑜𝑜𝓃𝓂𝒾𝓃 𝑔𝑒𝓃𝓇𝑒 : 𝑜𝓂𝑒𝑔𝒶𝓋𝑒𝓇𝓈 / 𝓂𝓅𝑒𝓇𝑔 / 𝓇𝑜𝓂𝒶𝓃𝓈 / 𝓈𝓂𝓊𝓉 / 𝒻𝓁𝓊𝒻 yoonmin🏅 fiction 🏅
Until we meet again by I_Jaime
I_Jaime
  • WpView
    Reads 186,245
  • WpVote
    Votes 21,177
  • WpPart
    Parts 18
فیکشن و فیک‌چت [کامل شده] خلاصه: جونگکوک آیدول موفق کره جنوبیه که یه شب با کیم تهیونگ -یه دانشجوی ادبیات تو آمریکا- میخوابه. چند ماه بعد یه پیام دریافت میکنه که بچه‌ش رو بارداره... ولی جونگکوک بچه‌ش رو میخاد⁉️ کاپل اصلی: کوکوی کاپل‌های فرعی: یونمین - نامجین ژانر: امگاورس/ امپرگ/ انگست نویسنده اصلی: Amy
My Teacher Is Mr Pillow 📒 by cghfuo
cghfuo
  • WpView
    Reads 57,362
  • WpVote
    Votes 10,149
  • WpPart
    Parts 27
قدم های کوچیک هوسوک، کوچه های تاریکی که هیچ وقت برای راه رفتن مناسب نبودن رو طی میکرد... فکرش اونقدر درگیر بود که نفهمید دوتا دست مردونه ی بزرگ از کجا اون رو محاصره کردن.... کاپل:sope(یونگی تاپ) وضعیت: کامل شده #sope #action #smut #cute
ɴᴀᴍᴊɪɴ ᴄᴜᴛᴇ ꜰᴀᴍɪʟʏ🌈 by namjinworld7
namjinworld7
  • WpView
    Reads 44,105
  • WpVote
    Votes 6,022
  • WpPart
    Parts 9
من قول میدم شما رو به سافت ترین حالت ممکن در بیارم 🥺🎈🌈 با خانواده چلوندنی نامجین 😻💕
This is Kim Family by iamnotshadi
iamnotshadi
  • WpView
    Reads 181,646
  • WpVote
    Votes 20,431
  • WpPart
    Parts 20
ده سال از ازدواج کیم نامجون و کیم سئوکجین گذشته حالا اونا والدین پنج تا بچه قد و نیم قدن کیم یونگی هشت ساله به عنوان بزرگترین برادر به دنبالش کیم هوسئوک هفت ساله دومین هیونگ کیم جیمین و کیم تهیونگ چهار ساله دوقلوهای پر دردسر و در نهایت کیم جانگ کوک یک ساله این داستان روزمرگی ها و مشکلات خانواده پر جمعیت و دوستداشتنی کیمه _________________ توجه کنید داستان ترجمه نیست ژانر [فلاف-سوویت-فمیلی-امپرگ-اسمات] ~ با حضور افتخاری اکسو و بلک پینک~ A BTS fanfiction Written by VIO Highest ranking so far #1 in namjin 😭 #1 in fluff #1 in jhope #1 in suga #1 in jin #1 in rm #1 in jungkook #1 in mpreg #1 in jimin #2 in bangtan #3 in فارسی
Our Omega Leadernim! by katayoon_malik
katayoon_malik
  • WpView
    Reads 1,790,078
  • WpVote
    Votes 238,459
  • WpPart
    Parts 213
کیم تهیونگ،لیدر ترسناک گروه،در واقع یه اومگاست که پنهانش کرده!برای 3 سال اون هویتشو به عنوان یه آلفا به خاطر ابرو از طریق داروهای شیمیاییه خاص جعل کرد.وقتی که داروها دیگه اثری ندارن و هورمونا دارن بهش غلبه میکنن،آیا اون تسلیم غریزش میشه؟
Forced Kiss by nana_fantang
nana_fantang
  • WpView
    Reads 14,744
  • WpVote
    Votes 2,042
  • WpPart
    Parts 17
نام فیک : forced kiss ( بوسه اجباری ) کاپل اصلی : kookmin فرعی : vmin _ yoonmin بخشی از فیک : _شیفته یه کیس اجباری شدم +هیچکس تا به حال به مهارت اون منو نبوسیده بود
چند شاتی دوباره زندگی by MaryaSh786
MaryaSh786
  • WpView
    Reads 11,264
  • WpVote
    Votes 1,382
  • WpPart
    Parts 9
(کامل شده)جیمین پسری که گذشته تلخی داره و حالا کوک روانپزشکی که میخواد بهش کمک کنه... ژانر: رومنس.روانشناسی. انگست. هپی اند.
My little policeman  by ghv_gray
ghv_gray
  • WpView
    Reads 54,046
  • WpVote
    Votes 7,061
  • WpPart
    Parts 37
هی پلیس کوچولو منتظرم باش از اینجا که بیام بیرون کلی کار باهات دارم .حق نداری تا اون موقع با کسی قرار بزاری . منتظرم بااااش . . . . . تو با من قرار میذاری پارک جیمین حالا میخوای پلیس باش یا هر چیز دیگه من تورو بدستت میارم مطمئن باش 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ کاپل اصلی: کوکمین کاپل فرعی: نامجین ^•{cover by MasumeisArika}•^
hardships will be ended by you by Cottonocandy
Cottonocandy
  • WpView
    Reads 185,448
  • WpVote
    Votes 24,810
  • WpPart
    Parts 65
اسم : سختی ها توسط تو پایان می یابد ( اسم قبلی فیک : prisoner of world ) کاپل : ویکوک ، مینیون ، نامجین ، چانبک ، هوشیک ژانر : تخیلی ، روزمره، رمنس ، هیبرید ، امپرگ ، اسمات ، فلاف خلاصه : تهیونگ از هول شدن جونگکوک خنده ای کرد و جونگکوک رو سفت تر بغل کرد و بوی بدنشو نفس کشید بوی خوش گوشت و عطر هلویی کوک که داخل بینی اش پیچید باعث شد تا لبخندش پر رنگ تر بشه ...پس بانی کوچولوش براش گوشت درست کرده بود آخه تا وقتی خودش هست چه نیازی به گوشت درست کردن هست تهیونگ توی یه حرکت سریع جای خودشو جونگکوک رو عوض کرد و اینبار اون بود که روی جونگکوک قرار گرفته بود جونگکوک شوکه گفت +دا..داری...چی کار می کنی؟...بهتره بریم شاممون رو بخوریم...سرد می شه اره بهتره بریم دیگه تهیونگ نیشخندی زد و با شیطنت گفت _ولی من همین الان هم دارم شاممو می خورم و سرشو خم کرد و با دندون هاش آروم گونه ی جونگکوک رو گاز گرفت و بعد سرشو بلند کرد و همی کرد و لب هاشو زبون زد .جونگکوک هینی کشید و قهقهه تهیونگ بلند شد .