Magical! "L.S"
11 stories
Wheat field [L.S] by mewrySH
mewrySH
  • WpView
    Reads 5,878
  • WpVote
    Votes 1,287
  • WpPart
    Parts 10
❌تمام شده، پایان غمگین❌ لویی عصبانی بود لویی خرابکار بود لویی سیگار میکشید لویی مسخره اش میکرد لویی تکالیفش رو میدزدید هری از لویی متنفر بود هری... باید یک هفته تمام رو با لویی میگذروند...؟! این نمیتونه چیزی بیشتر از یه فاجعه باشه!
Calendar! |L.S| by Tarane28
Tarane28
  • WpView
    Reads 29,896
  • WpVote
    Votes 5,905
  • WpPart
    Parts 17
جایی که لویی به طور یواشکی، عاشق یکی از هم کلاسی هاشه. و از روزی که اون رو برای اولین بار دیده، روز های سپری شده ی روی روزشمارش رو با خودکار سبز رنگ خط می‌زنه. ______ -دوستت دارم لو. آوای خارج شدن این سه تا کلمه از بین بوسیدنی ترین عضو صورتت، باعث میشه احساس کنم ضربان قلبم زیر سرِ تو در حال اوج گرفتنه. حتی اگه در این لحظه قلب من از حرکت بایسته، من به شکل یک روح میون پیچش موج های موهای نه چندان کوتاهت زمزمه میکنم: من هم دوستت دارم. 《برشی از متن داستان》 .Larry stylinson.
𝓜𝔂 𝓞𝓪𝓼𝓲𝓼 | پناه من by sonyia_directioner
sonyia_directioner
  • WpView
    Reads 5,629
  • WpVote
    Votes 641
  • WpPart
    Parts 24
کامل شده... ²⁰²¹-²⁰²³ "من...یادم نمیاد اخرین چشم هایی که دیدم و تحت تاثیر قرار گرفتم ِکی و کی بود. ولی اونا ابی بودن. چشم های تو .بدون پلک زدن به پلک های خمار و خواب الودت خیره شدم. تقالت برای دوباره بوسیدنم رو میبینم. و این اولین ملاقات ما بود"...پناِه من. وقتی به دلیل وجودم فکر میکنم، فقط تو ظاهر میشی تو سرم. دلیل هر دم، و بازدم متقابلش. دلیل هر حس اسودگی و ضربان قلب نیمه مُرده ام. سبب گرمای تو تنم؛ جنبش تو سینم؛ نبض رو گردنم؛ رنگ رخم؛ همه چیز و هرچیزی که گمان میکنم من رو سرپا نگه داشته تا حالا و بعد از دیدن تو، خود تویی. -⚠️محتوای بوک شامل روابط جنسی متعدد، خشونت، تجاوز و دل شکستی های عمیق است. اما جدا از ضربه های روحی قراره شاهد نشستن کشتیِ دل دو تا انسان بالغ به گِلِ عشق باشید🧡 Telegram: myoasis_larry ᯽𝓛𝓸𝓷𝓰 𝓢𝓽𝓸𝓻𝔂 ᯽𝓛𝓪𝓻𝓻𝔂 ᯽ 𝓓𝓻𝓪𝓶𝓪, 𝓑𝓻𝓸𝓶𝓪𝓷𝓬𝓮 ᯽ 𝐛𝐲: 𝒮ℴ𝓃𝓎𝒾𝒶
Too Soon To Be This Late by theirgirlxx
theirgirlxx
  • WpView
    Reads 9,543
  • WpVote
    Votes 2,030
  • WpPart
    Parts 24
- زیادی زوده که اینقدر دیر بشه - "هری بهترین دوست من بوده، هست و خواهد بود. هیچ چیزی نمیتونه این حقیقت رو تغییر بده میفهمید؟ حتی حقیقت اینکه من دیوونه وار عاشقشمم باعث نمیشه اون بهترین دوست من نباشه." 🏅 #1 onedirection
You're my masterpiece [L.s].[completed] by Beti_Tommo
Beti_Tommo
  • WpView
    Reads 177,247
  • WpVote
    Votes 25,906
  • WpPart
    Parts 32
Larry+a little bit of ziam 👬 Strong language ⛔ Drug using🚫 Smut🔞 #1 in, onedirection لویی از زندگی بیزاره و هری عاشق زندگیه.... یا، داستان نویسنده ای که شیفته یه استریپر میشه و استریپری که عاشق یه نویسنده میشه.
Gray World(L.S) by S_Larry_S
S_Larry_S
  • WpView
    Reads 150,210
  • WpVote
    Votes 18,022
  • WpPart
    Parts 52
(completed) يه دنياي جديد با قانون هاي جديد...
Let Your Damage, Damage Me [L.S] by AidaStylinson
AidaStylinson
  • WpView
    Reads 18,780
  • WpVote
    Votes 4,239
  • WpPart
    Parts 21
[ C o m p l e t e d ] "فکر کردی چه خری هستی؟" آلفا فریاد کشید، نگاهش تیره و پره‌های بینیش گشاد شده بودند. نگاه خیره و عصبانی مرد باعث شد نفس‌هاش بریده بشن. اون مرد قرار بود جفتش باشه. 'فردا قراره من زیر تنش باشم. با اون عضله‌ها و اون حجم از خشم، قراره داخل من باشه.' بهترین نیشخندش رو روی لبش نشوند، از همون نوعی که آلفاها از دیدنش‌ متنفر بودند. "فکر می‌کردم منتظرمی شوهر عزیزم. من جفت آینده‌اتم!" •امگاورس✓ •Persian Translation •Translated by: @Aidastylinson •Original Story by: @Outropeace #1 in Larry #1 in PersianTranslation #1 in Styles #1 in Tomlinson #1 in LouisAndHarry
Let Me Show You How To Love Yourself [L.S|Z.M] by sunshineT28
sunshineT28
  • WpView
    Reads 25,306
  • WpVote
    Votes 5,823
  • WpPart
    Parts 41
•| Completed |• [Persian Translation] هری استایلز به همراه زین و لیام توی آپارتمانی در لندن زندگی می کنه. لویی پسر جذاب و شجاعیه که شغلش مجله نویسی هست و از همون اول که به واحد توی راهروی مقابل خونه هری نقل مکان می کنه، از هری خوشش میاد. البته که هری هم از لویی خوشش میاد اما اون مشکلاتی داره و باید اون ها رو حل کنه قبل از اینکه توجه کاملش رو به لویی بده. اون دائما در حال رفت و آمد به بیمارستان برای بیماریشه و زین و لیام نگران این هستن که ممکنه وارد شدن به رابطه ای جدید به هری آسیب بزنه. Writer : @Larry_Love_ED #1- larrystylinson
Vampire's Kiss [L.S] [Z.M] Completed by Haniye_styles
Haniye_styles
  • WpView
    Reads 113,351
  • WpVote
    Votes 21,036
  • WpPart
    Parts 96
تمام شده~ «برای صدها سال فکر میکردم پرقدرت ترین موجود این دنیام... ولی من چیزی بجز یه هیولای نفرین شده نیستم! من مجبورم ازت دور باشم تا بهت آسیب نزنم... من... من مجبورم. مجبورم برم که تو آسیب نبینی مخلوق شیرینم...» . . . . . . . «نرو! اشکالی نداره اگه بهم آسیب بزنی! دردای جسمم خوب میشن ولی اگه نباشی من دردای قلبمو چیکار کنم؟میخوای منو بکشی؟» . . . . . . . پروانه شو لویی من پیله ات میشم ! . . . . . . . هری ادوارد استایلز آخرین خوناشام باقی مونده توی دنیاست اما اون درگیر طلسم نهصد ساله ی خودشه! عشق و دوست داشتن رو فراموش کرده و تمام چیزی که براش باقی مونده عطشش برای خونه...برای مایع سرخرنگ تو قلب های تپنده آدم ها... اما هری هیچوقت به عمیق ترین نقطه های ذهنش هم خطور نمیکرد که قلب تپنده یکی از این آدم ها قلب مرده خودش رو هم به تپش بندازه! و هفت برابر! هر حس یک خوناشام هفت برابر هر آدمیزاد قوی تره . بینایی ، شنوایی ، لامسه ، بویایی ، عشق ، عشق ، عشق ، عشق و عشق! اون هیولا این عشق رو هفت برابر بیشتر حس میکنه... آخرین خوناشام تاریخی که نمیدونه با حس اغراق شده عشق هفت برابریش باید چکار کنه!؟
Blue Ice. by XBlueShineX
XBlueShineX
  • WpView
    Reads 50,758
  • WpVote
    Votes 6,643
  • WpPart
    Parts 25
هری خیره توی چشم‌هاش غرید: -‌ هرگز به من دست نزن. نمی‌خوام ببینمت! لویی با صدای خفه‌ای گفت: -‌ من..من نمی‌فهمم... به دیوار تکیه زد تا سقوط نکنه و خودش رو در آغوش گرفت. تنش یخ بسته بود. -‌ چی رو نمی‌فهمی؟ نمی‌خوامت! . . . *Persian Translation *Original Story By: @purpledandeli0n