چطور میتونم به عقب برگردم؟ چطور میتونم همه چیز رو از اول بسازم؟ "گذر از محدوده قدرت" چیزیه که زیاد بهش فکر میکنم. شاید بتونم زمان بیشتری از همیشه به گذشته برگردم. شاید بتونم تغییرش بدم. شاید بتونم از کشته شدن اون کسی که عاملش بودم جلوگیری کنم.
Started: 2020, 19 Jan.
Finished: 2020, 30 Jun.
هوسوک یه گل آفتابگردون بود که زیر سایه ی تاریک و سرد مین یونگی آروم آروم پژمرده میشد.
─────────────
Couples: Sope , JinKook , YoonMin , Vmin
Genre: angust , Sad Ending
Writer: OpalDie
-Complited.
Couple: Kookhope
Genre: fluff, romantic
اگه بخوام برای درخشش معنایی انتزاعی بیان کنم، لبخند تو رو با تک تک جزئیاتش به زبون میارم که چطور روزم رو روشن میکنه
[ کامل شده ]
تاحالا عاشق صمیمی ترین دوست خودت شدی؟!
چوی یونجون یکی از موفق ترین ایدل های کره عاشق چوی بومگیو صمیمی ترین دوست و هم گروهی خودش میشه؛ قراره پایان این عشق به کجا برسه؟
نام فیک: بزار قلبت رو از خودم پر کنم
کاپل: یونگیو
ژانر: رمنس، انگست، درام، زندگی روزمره
نویسنده: ایدن واکر
اینکه دوستت دارم رو به یاد بیار. میشه؟!
یونجون ، هرروز برای معشوقه اش نامه مینویسه. معشوقه ای که خاطرات مبهمی ازش به خاطر داره . فکر میکنه اگه خاطراتش رو به یاد بیاره،حالش بهتره میشه. اما روزی که به یاد میاره چه اتفاقی برای 'بومگیو' افتاده ،
ارزو میکنه کاش هیچوقت اون حرفهارو بهش نمیزد.
-این فیکشن پارت های کوتاهی داره-
𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲┆𝘈𝘯𝘨𝘴𝘵 ↬ 𝘈𝘮𝘯𝘦𝘴𝘪𝘢
𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚┆𝘠𝘦𝘰𝘯𝘎𝘺𝘶
𝙒𝙧𝙞𝙩𝙚𝙧┆@jadedstilll
𝙏𝙧𝙖𝙣𝙨𝙡𝙖𝙩𝙤𝙧┆@𝘤𝘰𝘸𝘢𝘣𝘶𝘯𝘨𝘢𝘋𝘶𝘥𝟑
توجه: خودازاری،خودکشی،مرگ،سداند
-پایان یافته-✓
[ افسانه ای ژاپنی وجود داره.
ولی این هاناهاکی نیست.
این افسانه هم با عشق یک طرفه شروع میشه،و زمانی که فرد مبتلا گریه کنه،همراه با اشک،کریستال های کوچیکی از چشم هاش بیرون میریزن.
با بیشتر شدن شدت عشق فرد،کریستال ها بزرگتر میشن.
اگه عشق فرد قبول نشه،این کریستال ها تا جایی که فرد نابینا بشن ادامه پیدا میکنن و باعث نابینایی و فراموشی گرفتن فرد میشن. ]
هان جیسونگ همیشه تصور میکرد این فقط یه افسانست،تا وقتی که خودش هم به این افسانه مبتلا شد.🎐
[Minsung]
angst, dram, sad end warning ⚠️
hope you enjoy<3
( تا وقتی کامل ننویسمش آپ نمیکنم پس فعلا شروعش نکنین عزیزای دلم )
از پشتِ دید تار چشم هاش به پسری چشم دوخت که بدن بی حالش رو بغل گرفته بود و هرلحظه بیشتر صورتش از درد توی هم جمع میشد!
نور مهتاب که تا اون لحظه اثری ازش نبود حالا داشت گونه های خیسش رو واضح و روشن تر میکرد
اون پسر... همون پسر بی احساسی بود که بومگیو میشناخت؟!
________________________________
✙ ژانر : رمنس-انگست-اسمات-خون آشام-سوپرنچرال
✙ کاپل : یونگیو - 𝒚𝒆𝒐𝒏𝒈𝒚𝒖
✙ نویسنده : 𝒆𝒍𝒊𝒎𝒂𝒏 𝒓𝒐𝒔𝒆
✙ روزهای آپ : تا چند ماه آینده آپ نمیشه
Мч маd маи 🤬
<مرد عصباني من >
▪ Romance , Comedy , Happy end
🛡 #Boy_Girl
🔻 يونگي پسري بيست و هشت سالس كه بعد از مرگ مادرش و شكست هاي متعددش از زندگي نااميد شده و به فكر خودكشيه.
يك روز دختري به نام ميا وارد زندگيش ميشه كه نه تنها راه زندگيشو عوض ميكنه بلكه....
جانگ اوکامی، پادشاه ترسناک زندانه و شکی درش نیست! اما یه روز پسر لال و نحیفی به اسم مین یونگی باهاش هم سلولی میشه و همه چیز رو برای اوکامی زیر و رو میکنه...
■ کاپل اصلی: Sope
■ کاپل فرعی: Namgi, VKook
■ ژانر: اجتماعی، انگست، رمنس، اسمات
■ نویسنده: ELA
■ تکمیل شده.
#1 Rank In:
#Sope
#Full
#Namgi
#Social
#Angst
#Harsh