I wanna read
74 stories
Masquerade  by mirror_77
mirror_77
  • WpView
    Reads 1,520
  • WpVote
    Votes 243
  • WpPart
    Parts 1
واقعا دردناک بود!!! دندوناش با خون گردن جان آغشته شدن. دندوناشو از گردن جان جدا کرد و شروع کرد رد خون رو با زبونش از روی گردن جان پاک کرد. جان که هنوز هم دهانش با دست ییبو بسته نگه داشته شده بود چشماشو بسته بود و اشک هاش گونشو از زیر ماسک خیس می کردن. بعد از این که چند بار زبونشو روی جای دندوناش کشید و مارکش رو روی گردن امگاش دید نگاه مغرورشو بهش دوخت و توی دلش به خودش آفرین گفت! __________ ژانر: امگاورس، عاشقانه، فلاف، اسمات نویسنده: 🪞 کاور، ادیتور و فتوشاپ: 🪞
CHERRIES (YIZHAN)(bjyx) by Midoria2004
Midoria2004
  • WpView
    Reads 1,067
  • WpVote
    Votes 175
  • WpPart
    Parts 1
یه وانشات قندی، رمنس و اسمات از ییژان ییبوتاپ* هیچی نمیگم خودتون حالشو ببرین❤️ (بچه ها شمام بیخیال عکس کاورش.. هر کاری کردم نشد درستش کنم-_-) 🏅268-#yizhan
🔞 نوازش قلبت 🔞 (ییجان) (تموم شده) by _septimus_
_septimus_
  • WpView
    Reads 879
  • WpVote
    Votes 129
  • WpPart
    Parts 1
چی میشه اگه شیائو جان که یه جراح قلب مشهوره، عاشق آیدل موطلایی تحت درمانش بشه؟ ژانر: اسمات، رمانتیک، پزشکی، انگست . . . خلاصه: همه چیز روند عادی خودش رو طی می‌کرد که با بستری شدن وانگ‌ییبو، آیدل موطلایی و جذاب گروه یونیک، شرایط به کل برای شیائو جان تغییر می‌کنه. چی میشه اگه بهترین و جوان‌ترین کاردیولوژیست شهر که تنها با سی سال سن جزو بهترین متخصصان قلب‌و‌عروق کشوره، فقط با گذشت سه هفته، درگیر عشق پسری ده سال کوچک‌تر از خودش شده‌باشه؟
موزیسین  by baharan_kim
baharan_kim
  • WpView
    Reads 32,934
  • WpVote
    Votes 7,000
  • WpPart
    Parts 36
ژانر = ییبو تاپ تفاوت سنی ۹ سال ییگا و سوان بیست سال پیش عاشق هم بودن اما عشقشون ممنوعه بود ولی الان جان و ییبو پسراشون دوباره تو راه عاشقی هستن...جان بیست ساله و ییبوی يازده ساله با هم همخونه میشن و کی می تونه ثابت کنه ییبو از جان به اندازه صد سال کینه نداره؟.یکی عاشق و دیگری پر از کینه
🖤خدانگهدار|goodbye🖤 by Supernatural313
Supernatural313
  • WpView
    Reads 406
  • WpVote
    Votes 68
  • WpPart
    Parts 2
📌وضعیت: متوقف شده.🪧🤎📚 ⏳آغاز: ۸ آوریل ۲۰۲۳ ⌛پایان: --- ⏰ بازنویسی: --- :عوضی اینقدر اذیتش نکن، اون به خاطر تو منو ول کرد...🥀💔 •°•°•°• تنفر گاهی از عشق نشأت میگیره و عشق گاهی بی‌هوا پیداش میشه... تنفر و عشق این دو کلمه پروداکس جالبین، مگه نه؟ #S_M_H #ییبو‌تاپ #برومنس #هپی‌اند #امگاورس
⚓forgotten|ازیادرفــته⚓ by Supernatural313
Supernatural313
  • WpView
    Reads 5,739
  • WpVote
    Votes 1,451
  • WpPart
    Parts 68
📌وضعیت: پایان یافته.🕯️💜📚 ⏳آغاز: ۶ نوامبر ۲۰۲۵ ⌛پایان: ۵ دسامبر ۲۰۲۵. ⏰بازنویسی: --- ⟨چگونه پیدایت کنم، وقتی به‌ یاد نمی‌آورم چگونه گُم‌ات کرده‌ام؟!⟩ یک وصیت‌نامه، یک شرطِ ناممکن. او باید با کسی ازدواج کند که روزی دشمنش بود، و تا پیش از گذشت یک سال، فرزندی از عشقشان متولد شود. اما هیچ‌کس نمی‌دانست عشق، درست در میان اجبار و انکار، چطور ریشه می‌دواند... در میان بوی تلخ نارنج و قلب‌هایی که از هم می‌ترسند. #S_M_H #ییبو‌تاپ #آنگست #هپی‌اند #امگاورس
Love is a type of cancer 🧶 عشق‌نوعی‌از‌سرطان‌است by Supernatural313
Supernatural313
  • WpView
    Reads 605
  • WpVote
    Votes 128
  • WpPart
    Parts 4
📌وضعیت: درحال نوشتن...✒️💔📚 ⏳آغاز: ۳ سپتامبر ۲۰۲۳ ⌛پایان: --- ⏰ بازنویسی: --- هر شب دوست داشتنت شکل دیگری‌ست یک شب میانِ غزل واژه می‌شود یک شب میانِ گریه بغل یک شب میانِ خنده سکوت ... 🐾🐾🐾 -من تنها برای زنده ماندن آمده بودم که تو هم درد من شدی و هم درمانم! داستان عشقی که در ازدحام ناامیدی ها رقم میخورد... #S_M_H
The Broken Mafia & His wounded angel (translate)    by nikolasrothschild666
nikolasrothschild666
  • WpView
    Reads 420
  • WpVote
    Votes 97
  • WpPart
    Parts 2
ارباب مافیا وانگ ییبو نگاهی به حیوان خونگی اش انداخت و گفت : -یکم خوراکی میخوای پِرسی؟ حیوون خونگی ارباب مافیا غرش بلندی کرد و اونم فهمید که حیوون خونگیش چی میگه ، به سردی سرش رو تکون داد . هر سه نفر اونها روی زانو هاشون سریع زانو زدند و شروع کردند به گریه کردن و التماس کردن برای رحم و بخشیده شدن . - ارباب خواهش میکنم یکم رحم داشته باشید ... -ارباب... لطفا ... التماس میکنیم -ارباب لطفا رحم داشته باشید... ما رو ول کنید لطفا .... هر سه ی اون ها شروع کردند به خم کردن سر هاشون نزدیک به زمین . ارباب مافیا وانگ ییبو برای لحظه ای ساکت شد . به سردی گفت : -به جز کسی که اون حرف رو زده همه میتونند برند . مرد اول در حالی که سریع از روی زمین بلند شد گفت -ممنون ... ممنونم ارباب مرد دوم هم بلند شد و گفت -خیلی ممنونم ارباب مرد سوم داد زد و سعی کرد اونها رو نگه داره -نه ... نه ... من رو اینجا ول نکین ... این کارو نکنین ولی اون دوتا مرد بدون گوش کردن به حرف های اون مرد از اونجا خیلی سریع فرار کردند . حالا فقط اون مرد روبه روی اباب مافیا بود .شروع کرد به بلند گریه کردن و التماس بیشتر . -ارباب ... من متاسفم ... لطفا من رو ببخشین... ارباب دوباره فریاد زد -ارباب ، التماستون میکنم ... لطفا
Never You and Me by suzilv
suzilv
  • WpView
    Reads 8,261
  • WpVote
    Votes 1,787
  • WpPart
    Parts 20
Never You and Me من و تو هرگز Genre: Romance, Smut Couple: Yizhan Type: Yibo Top Translator: 7yearswithkyungsoo Editor: Suzilv Cover: Suzilv Status: Ongoing مجوز بازگردانی داستان از مترجم گرفته شده، سپاس بی کران از مترجم مهربون و خوش اخلاق🙏
Freedom of exile  by ptfm5yizhan
ptfm5yizhan
  • WpView
    Reads 12,586
  • WpVote
    Votes 2,148
  • WpPart
    Parts 21
عنوان فیک: آزادی تبعید نویسنده: ᴘᴛꜰᴍ5 کاپل: ییجان ژانر: امگاورس، جنایی-معمایی روز آپ: دوشنبه‌ها اپ اصلی: UkyioStory تعداد چپتر: فصل اول ١٠ (تمام شده) فصل دوم ١١ (تمام شده) خلاصه ای از داستان: با شنیدن کلمۀ "تبعید"، اسارت و انزجار توی ذهن هر انسانی تداعی می‌شد و چهره‌ش درهم می‌رفت؛ حتی برای منی که به این حکم محکوم شدم دلسوزی می‌کرد. اما برای من این تبعید، کلیدی برای باز کردن و رهایی از قفسی بود که تمام عمر من رو اسیر خودش کرده بود. برای من آزادی این تبعید، به عروسک خیمه شب بازی بودن میلیون‌ها بار می‌ارزید.