Kookgi
23 stories
Gangstas  by intheforest1
intheforest1
  • WpView
    Reads 24,050
  • WpVote
    Votes 3,356
  • WpPart
    Parts 40
[کامل شده] «هر کسی که با هیولاها می‌جنگه، باید مراقب باشه که خودش هم تبدیل به یکی از اون‌ها نشه‌.» 「𝐆𝐚𝐧𝐠𝐬𝐭𝐚𝐬」 •Couples: Yoonkook (kook top), HopeV, Nammin. •Genre: Omegaverse, Underworld, Drama, Dystopia, Romance, Violence, Smut. •Author: Liya Movadin •Translator: Echo
BAD BOYS by hikari8569
hikari8569
  • WpView
    Reads 70,676
  • WpVote
    Votes 13,242
  • WpPart
    Parts 68
کاپل اصلی: کوکگی کاپل فرعی: مخفی ژانر: رمنس، مدرسه ای، انگست
Leviathan [Kookgi] by intheforest1
intheforest1
  • WpView
    Reads 2,760
  • WpVote
    Votes 422
  • WpPart
    Parts 8
[کامل شده] وقتی همه از اژدها فرار می‌کردن، یونگی بود که قدم برداشت و برای نجات سرزمینش به قلب هیولا نزدیک‌‌تر شد... 「𝐋𝐞𝐯𝐢𝐚𝐭𝐡𝐚𝐧」 •Couple: Kookgi •Genre: Fantasy, Omegavers, Romance, Dram, Historical, Smut. •Author: Liya Movadin •Translator: Echo
La Familia [Kookgi] by intheforest1
intheforest1
  • WpView
    Reads 3,012
  • WpVote
    Votes 379
  • WpPart
    Parts 5
[کامل شده] جونگکوک خبر نداشت که آشپز نودل‌های مورد علاقه‌اش، صاحب یه بچه هم بود! 🍥 •Couple: Kookgi •Genre: Fluff, Omegaverse, Romance, Slice of life •Author: Liya Movadin •Translator: Echo
Ten nights by intheforest1
intheforest1
  • WpView
    Reads 2,401
  • WpVote
    Votes 408
  • WpPart
    Parts 10
تهیونگ آرزو داشت که درس بخونه، توی یه شهر دیگه زندگی کنه و دامپزشک بشه. اما توی واقعیت با یه دست و صورت زخمی، وسط ایستاده بود و منتظر بود تا نفرت‌انگیزترین آلفای منطقه‌ی انسان‌ها، به عنوان امگا انتخابش کنه. [دنیایی که مردم امگاها رو سالی یه‌بار‌ جلوی دید آلفاها قرار می‌دادن تا به عنوان جفت انتخاب بشن. این بار انتخابِ گرگ معروف، یه امگای انسان بود.] •Couple: HopeV, Kookgi, Nammin •Genre: Omegaverse, Werewolves, Romance, Fantasy, Smut •Author: Liya Movadin •Translator: Echo
Your voice is silent(کوکگی) by mahnaz23
mahnaz23
  • WpView
    Reads 10,076
  • WpVote
    Votes 1,611
  • WpPart
    Parts 22
(پایان یافته) نام:صدای تو، سکوته کاپل اصلی: کوکگی ژانر:تخیلی، انگست، با چاشنی هیجان، شاید یکم طنز (بستگی داره به بی نمکی قلم من بخندین یا نه) و ..اگه بچه های خوبی باشید شاید اسمات درباره: یونگی در اثر حادثه ای شنواییش رو از دست داده.حالا اون بعد از گذشت چند سال در سکوت، ارتباطش رو با دنیای بیرون فراموش کرده..ایا جانگکوک میتونه باعث بشه پسر با دنیایی به جز اتاقش آشتی کنه؟یا حضورش اتفاقات جدیدی در زندگی یونگی ایجاد میکنه؟
Kiss me under the Ponte Vecchio | Kookgi by eva__lina
eva__lina
  • WpView
    Reads 460
  • WpVote
    Votes 66
  • WpPart
    Parts 1
name: Kiss me under the Ponto vecio author: evalina couple: kookgi genre: romance, dram, oneshot date: 10 September 2023 Summary: _" گفتی زیاد فکر کردن یه نوع سرطانه... پس بی فکر من رو ببوس جونگکوک! من بی‌فکر دوستت دارم و لب‌هام بی‌فکر می‌خوانت... من رو زیر پونتو وکیو ببوس!" تذکر: این داستان، تاریخ‌ها، اسامی، حوادث و... تماما زاده ذهن بنده‌اس. استفاده از اشخاص و نام‌های ذکر شده در فیکشن، برای انتقال بهتر داستان استفاده شده و ربطی به دنیای واقعی و ارتباطات بین شخصیت‌های ذکر شده نداره.
To Find You by Zizi055
Zizi055
  • WpView
    Reads 4,560
  • WpVote
    Votes 666
  • WpPart
    Parts 20
یونگی هیچوقت فکر نمیکرد که با یک اعتراف اشتباهی زندگی مزخرفش به یک زندگی مزخرف‌تر تبدیل بشه! البته اگه کلکل های بین خودش و جئون جونگکوک رو فاکتور بگیریم. ...تازه وارد عاشق جئون جونگکوکه "پسر محبوب مدرسه اون رو جلوی همه رد کرد"
BUSAN TRAIN |Kookgi| "completed"  by jeonmoon_1993
jeonmoon_1993
  • WpView
    Reads 2,954
  • WpVote
    Votes 473
  • WpPart
    Parts 10
" قطار بوسان " _تنهام نذار! تو حق نداری ترکم کنی... تو قول دادی نذاری دیگه درد بکشم. سرباز زخمی محو صدای معشوق نعناییش بود،صدایی که پنج سال آرزوی شنیدنشو داشت و الان قبل مرگ گوشهاشو نوازش میکرد. _شبدر شانسم...بذار جای هردومون، من بمیرم. Couple: kookgi genre: romance,dark fantasy, action, horror, s.o.life "@prince_agustD" چنل تگرام
[ A Flower In My Heart ] by luna_se
luna_se
  • WpView
    Reads 16,520
  • WpVote
    Votes 3,561
  • WpPart
    Parts 34
[ Completed ] ( فصل دوم فیکشن look like a rose) وقتی که برف می باره ، وقتی که درخت ها شکوفه می دن ، وقتی برگ ها روی زمین می افتند ، وقتی بارون می باره من به تو فکر می کنم . وقتی که کنارم نیستی گذر زمان هیچ معنایی نداره ، وقتی که نیستی بهار و زمستونی برای من وجود نداره . تو گرمای زندگی منی ، سرما با تو برای من معنی پیدا می کنه . زمستون من کنار تو رنگ سفید به خودش می گیره ، بهار من با تو پر از شکوفه های صورتی می شه . من بدون تو مثل مردابی هزار ساله می مونم که سال هاست از دور به صدای رودخانه گوش می ده . می خوام بدونی که من نمی خوام اون مرداب گندیده باشم ، من می خوام اون ماهی ای باشم که توی رودخانه شنا می کنه . لطفا برگرد و دوباره دستم رو بگیر ، این بار من تا آخر دنیا کنارت شنا می کنم . قسم می خورم .