𝕥𝕙𝕖 𝕓𝕖𝕤𝕥 😍💖
27 stories
POETLESS CITY | شهـرِ بـی‌شاعـر by BlueGreenChild
BlueGreenChild
  • WpView
    Reads 90,108
  • WpVote
    Votes 24,044
  • WpPart
    Parts 47
[کامل شده] [زیام] به اندازه‌ی شعرهایی که برای تو نگفته‌ام و بلد نبوده‌ام که بگویم و به اندازه‌ی شعرهایی که شاعرانِ دیگرت برای تو سروده‌اند، هنوز هم برای ستایشَت حرف‌های نگفته دارم.
نبودنت by _incnt
_incnt
  • WpView
    Reads 3,821
  • WpVote
    Votes 897
  • WpPart
    Parts 8
نبودن. [ ن َ دَ ] (مصدر منفی) عدم. نیستی. وجود نداشتن. معدوم بودن. مقابلِ بودن. Ziam.
°Little Problem° [Z.M] _ By Sara (Completed) by notevensara_
notevensara_
  • WpView
    Reads 326,630
  • WpVote
    Votes 55,708
  • WpPart
    Parts 62
+آقای پین، یا بچه‌ی بوگندوتو از جلوی در خونه‌ی من دور میکنی یا زنگ میزنم پلیس!! Highest ranks: #1 in fanfiction and #1 in onedirection 💛❤ با احترام به لیام پین و تمام خاطرات قشنگی که بهمون هدیه داد.
feel me 2 by ziam_ir
ziam_ir
  • WpView
    Reads 111,799
  • WpVote
    Votes 10,249
  • WpPart
    Parts 58
@SAaraah __1995
SYNDROME [ZiamFanfiction] by Nazanin_0
Nazanin_0
  • WpView
    Reads 115,856
  • WpVote
    Votes 19,246
  • WpPart
    Parts 52
COMPLETED Ranking #1 in Fanfiction -حداقلش من همینی ام که هستم، تو کی هستی پشت نقاب هات ؟! +من همون لعنتیم که قرار بود عذابت بدم، ولی نمیدونستم با عذاب دادنت خودمم نابود میشم !
◾Mr.Coffee◾{Ziam} by sinincolor
sinincolor
  • WpView
    Reads 16,375
  • WpVote
    Votes 3,799
  • WpPart
    Parts 25
باید میفهمیدم شاعره! غرق شعر بود،غرق جزئیات!غرق حس عاشقانه از طرز نگاهش به قهوه ای که به سردی میرفت،از عطر تلخی که شال گردنش به شاهرگم تلقین میکرد! از نفس های آروم،قدم های مکث دار! از انتخاب یک کافه تکراری! از جمله های کوتاه ولی تا عمق وجود؛نامعلوم باید می فهمیدم؛از طرز نگاهش به نم بارون خوبی آدمای غریبه اینه که مجبور نیستن بهم دروغ بگن! کاش همیشه غریبه بمونیم؛غریبه هایی از جنس آشنا...
Accomplisher (Z.M) by hastiasa
hastiasa
  • WpView
    Reads 80,079
  • WpVote
    Votes 13,065
  • WpPart
    Parts 48
"من میتونم کاملت کنم لیام." "نمیخوام. چون اونم همینو میخواست ولی من نتونستم ازش محافظت کنم، اگر تو روهم از دست بدم..." "من خودم کسیم ک قراره از تو محافظت کنه." [Completed]
Yellow&red {Z.M}{completed}  by zahra_284
zahra_284
  • WpView
    Reads 133,171
  • WpVote
    Votes 14,246
  • WpPart
    Parts 73
Ziam Good story 🙂💛❤ زود قضاوت نکنید داستانو چون ماجرا داره! یه زندگی آروم از زیام که خب مشکلاتی هم سد راهشون میشه و اونجاست که باید برای موندن و جنگیدن یا جا زدن تصمیم بگیرن!
The Wedding Date [ Persian Translation ] by themaniro
themaniro
  • WpView
    Reads 56,836
  • WpVote
    Votes 10,543
  • WpPart
    Parts 33
• زین توی فروشگاه والمارت کار میکنه. اون دوست پسر نداره و خیلی وقته که به یه قرار نرفته. مامانش همیشه دنبال یه پارتنر برای اونه و حالا هم که برادرش میخواد ازدواج کنه، فشار از طرف اون بیشتر شده. زین میخواد که یک نفر رو پیدا کنه، ولی با درنظر گرفتن اتفاقاتی که در گذشته براش افتاده یکم سخته. اون مجبور میشه با کسی که مامانش انتخاب کرده به یه قرار بره. اون شب یه اتفاقی می افته. اتفاقی که باعث میشه لیام پین رو استخدام کنه تا به عنوان قرار در عروسی برادرش حضور داشته باشه. چیزی که در نهایت، تبدیل به بهترین تصمیمی میشه که تا حالا توی عمرش گرفته. • [ ترجمه فارسی ] [کمپلتد]
Fire And Stone(Z.M) by youcancallmemrless
youcancallmemrless
  • WpView
    Reads 173,145
  • WpVote
    Votes 26,845
  • WpPart
    Parts 69
اون حتي جرعت نداشت به اون مرد نگاه كنه