دنیای بکهیون چیزی جز قتل و بیماری های روانی نداشت تا قبل از اینکه محور زندگیش از جنون و اعتیاد، به چشم های وحشی پسری که پیانو میزد تغییر کنه
_______
یه پسر برهنه و خون الود تو چشم هاش میرقصید. چیزی شبیه اخرین رقص اکو به عشق نارسیس، قبل از اینکه ازش فقط یه صدا باقی بمونه که هر ثانیه بیشتر رو به افول میره...
کامل شده
چانبک، سکای
خشن، روانشناسی، رمنس، اسمات
فصل دوم آگوست دی.فیک ترجمه شده.
یونگی داره بیخیال میشه. داره آگوست رو رها میکنه. چون با وجود آفتاب، درخت های نخل و دریا، کی به یه آدم کش نیاز داره؟
ولی به شکل بی رحمانه ای بهش یادآوری میشه نمیتونه از هویتش فرار کنه، نه تا یه میلیون سال دیگه.
چون به یه چیز تیره تر، یه چیز سرد تر از آگوست نیازه تا تیم از این مخمصه نجات پیدا کنه.
هیچوقت نباید چیزی که مال اونه رو ازش بگیری.
هیچوقت.
(این فیک هنوز توسط نویسنده در حال آپه، پس لطفا قبل خوندن به ریسکش توجه کنید)
Written by: Hopefullylost
فیک ترجمه شده.کامل شده.
روز شوگا به اندازه کافی بد هست.
دیگه لازم نیست دزدیده بشه و برگردونه بشه به همون کاری که خیلی سخت تلاش کرده ازش فرار کنه.
مخصوصا وقتی با یه موقرمز پرحرف روبرو میشه که به نظر اصلا از یونگی نمیترسه،یه دکتر خوش قیافه که قبلا میشناخته،یه موچی کوچولوی اغواکننده که واسه این دنیا زیادی عزیز و خطرناکه،یه بچه ی اعصاب خورد کن با دستای ماهر،یه هکر ساکت که قبلا باهاش کار میکرده، و پسر دشمن قدیمیش.
خیلی زود یونگی خودشو تو موقعیتی پیدا میکنه که یه گروه آدمو که نمیخواد هدایت کنه، هدایت می کنه،مستقیم میره لندن که چیزایی رو بدزده که نمیخواد بدزده و امیدواره مجبور نشه کاریو بکنه که به خاطرش معروفه.
امیدواره مجبور نشه یه بار دیگه آگوست دی بشه.
یونگی!مافیا سابق هوسوک!رقاص
Written by: hopefullylost
سوپ: سوییچ
کوکوی: کوکی تاپ
نامجین: جین تاپ
جیمین و ریچارد: جیمین باتم