My Favorites
8 stories
My driver | charlos by atizred
atizred
  • WpView
    Reads 28,298
  • WpVote
    Votes 628
  • WpPart
    Parts 15
"It's a gay story" -- Charles Leclerc, the golden boy of the Ferrari and Carlos Sainz , who has big secrets in his life They hate each other because of what happened between them And at this time , things happen between them that make this two enemies turns into lovers; WARNING : +18 -----
Dark light [Drarry] by lizardmtm
lizardmtm
  • WpView
    Reads 126,859
  • WpVote
    Votes 16,252
  • WpPart
    Parts 50
دراکو: میخواستم روی ماه ببوسمت اما وقتی بوسیدمت تو خود ماه بودی هری!
Marvel Land by Ritadepp
Ritadepp
  • WpView
    Reads 126,206
  • WpVote
    Votes 4,225
  • WpPart
    Parts 55
بوک وانشات از همه ی کاپل های مارولی * ~ * 💦اسم کاپلِ وانشات و تاپ یا باتم بودنِ شخصیت ها اول هر پارت ذکر شده💦
Blue Bonnet | Niall Horan  by maiwoh
maiwoh
  • WpView
    Reads 2,782
  • WpVote
    Votes 835
  • WpPart
    Parts 19
[completed] من و تو گرمای خورشید موهای خرمایی رنگت رقص پیرهنت بین خوشه های گندم‌زار منو داری به جنون میکشونی! 20200821 20201026
دور ایران در... 14 روز؟! by se_ne200
se_ne200
  • WpView
    Reads 32,452
  • WpVote
    Votes 2,568
  • WpPart
    Parts 15
هری، لویی، زین، لیام و نایل با بهترین دوستشون یاسی میان که دور ایران رو بگردن، به امید اینکه یه سفر بی سر و صدا، بی خطر و آروم داشته باشن. ولی مگه میشه؟
حصاری که ما بودیم by Obsessum
Obsessum
  • WpView
    Reads 847
  • WpVote
    Votes 192
  • WpPart
    Parts 16
چارلز یه دام پزشکه. اریک آهنگری می کنه
12 (l.s)(z.m) -Complete- by toovic
toovic
  • WpView
    Reads 249,377
  • WpVote
    Votes 44,177
  • WpPart
    Parts 58
۴ تا جوجه دانشجو که تنها دغدغه ی زندگیشون نمره ی دانشگاس و فکر میکنن تمام دنیا دور خودشون میچرخه و تنها چیزی که بهش فک می کنن اینه که کرم بعدیشونو کجا بریزن. غافل از اینکه یه اتفاق عجیب انتظارشونو میکشه ! یه اتفاق عجیب؟ شایدم یه موجود عجیب! موجودی که اجازه ورود به این دنیا رو نداره.... کاری که انجام دادن واقعا ارزششو داشت ؟؟ ........ نگاهمو به چشمای یخیش دوختم. تیله های بی روح آبیش نه تنها کمکی به کمتر شدن لرز بدنم نمیکرد بلکه حس میکردم مثل سیاه چاله روحمو سمت خودش میکشید. دستشو اروم بالا اورد و روی فکم گذاشت و از سرمای غیر عادی دستش صورتم مور مور شد. آروم سرمو سمت راست برگردوند. با دیدن بازتاب خودم توی آینه نفسم برید آخه...‌ فقط.... من..... توی آینه معلوم بودم. ⚠️هنگام خوندن فف نخ و سوزن همرایتان باشد.....خطر پاره شدن(از خنده) پارت های اولیه در دست تعمیر میباشد🛂
- Must be love - (Charlos) by atizred
atizred
  • WpView
    Reads 23,112
  • WpVote
    Votes 480
  • WpPart
    Parts 11
"Charles Leclerc and Carlos Sainz Two teammates who never felt more than two friends But by accident, they get stuck together in London What happens between them that makes them fall in love?"