reading list
150 stories
𝐒𝐞𝐯𝐫𝐚𝐧 by ssralp
ssralp
  • WpView
    Reads 633
  • WpVote
    Votes 116
  • WpPart
    Parts 4
𝐙𝐢𝐚𝐦 𝐅𝐚𝐧𝐟𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧 | 𝐃𝐚𝐫𝐤 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 « وقتی گلوله‌ای سینه‌ی چپت رو می‌شکافه، یعنی همه‌چیز تمام شده. اما برای اون، تازه شروع ماجرا بود. » 🚫 این فنفیک شامل صحنه‌هایی هستش که ممکنه برای هرکسی مناسب نباشه.
cause love is blind [ziam] by FaRezXx
FaRezXx
  • WpView
    Reads 22,496
  • WpVote
    Votes 360
  • WpPart
    Parts 20
برنامه ها چیده می شن تا به هم بریزن قانون ها نوشته می شن تا زیرپا گذاشته بشن قلب ها عاشق می شن تا بشکنن فکر کنم بهش می گن قانون زندگی... [ZIAM], little bit [larry] and [shiall]
Who are you? by ZiamsNation
ZiamsNation
  • WpView
    Reads 479,911
  • WpVote
    Votes 56,104
  • WpPart
    Parts 75
Highest ranking: #1 in fanfiction [complete] by sadafiiiii تو کی هستی؟ یه فرشته از قعر جهنم... زین مالیک پسری که حامله شد
+17 more
^^LeMOn CAndy^^ by Don_Mute
Don_Mute
  • WpView
    Reads 22,825
  • WpVote
    Votes 5,418
  • WpPart
    Parts 16
^^Ziam Mayne Cute Short Story^^ جایی که لیام یه پاستیل خور حرفه اییه و زین براش پاستیل می خره تا راضی بشه باهاش حرف بزنه... ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ #1_fanfiction #1_Ziam
Sunken (Ziam) by Setareeh181
Setareeh181
  • WpView
    Reads 9,172
  • WpVote
    Votes 2,114
  • WpPart
    Parts 40
تا حالا به این فکر کردید که شما تو چه چیزی غرق شدید؟ تو عشق؟ تو تنهایی؟ تو پول؟ تو تاریکی؟ تو شهرت؟ شاید هر کدوم از شما تو یکی از این ها غرق شده باشید... اما من... تو اکثر این ها غرق شدم... وقتی تو تاریک ترین روز های زندگیم بودم... وقتی همه امیدم رو برای زنده موندن و زندگی کردن از دست داده بودم... وقتی اصلا انتظارش رو نداشتم... جوری تو عشق غرق شدم که نه خودم و نه هیچکس دیگه ای نمی‌تونست نجاتم بده... این داستان داستان منه... پسری که تو اوج بدبختی و ناامیدی با غرق شدن تو عشق نجات پیدا کرد...‌ And they're so sunken in love
NIGHTMARE  by ChibeniTP
ChibeniTP
  • WpView
    Reads 17,187
  • WpVote
    Votes 2,580
  • WpPart
    Parts 33
[Completed] ☜︎︎︎--تمام زندگی اش هول محور اشتباهاتش میچرخد و شروع به کشیدنش داخل سیاه چاله ی کابوس می‌کند او با هر اشتباه زندگی اش را بیشتر به کابوس مبدل میکند، کابوسی سرد و سیاه تنها راه نجاتش معشوق شیرینش است که هر لحظه از هم دور و دورتر میشوند او در جستجوی زره ای آرامش، چه در بیداری و یا خواب در کابوس گمشده پایان این کابوس، برایش تلخ است یا شیرین؟ --☞︎︎︎ ☞︎︎︎ 𝒁𝒊𝒂𝒎 , 𝑳𝒂𝒓𝒓𝒚 , 𝑵𝒊𝒂𝒍𝒍 ɪɴ ᴇɴɢʟᴀɴᴅ 🇬🇧 🎖Top rankings: {🥇 #1 واندایرکشن #18 Directioner #48 ziammayn }
|A.g.A.p.e| by Don_Mute
Don_Mute
  • WpView
    Reads 4,498
  • WpVote
    Votes 1,367
  • WpPart
    Parts 21
.Ziam.Mayne.Spiritual.Fanfiction. من یه کابوس گردم, معبودِ عالم ترس! شیطانی با چشمای آبی رنگ و تاریکی محض وجودش... قراره کاری کنم تمام رویاگردها... تقاص پس بدن! روح پاک و معصوم همشون رو میبلعم... همشون... بغیر از رویای دوست داشتنیم همشون بغیر از آرزوی شیرینم...! .ففیک دارای محتوایست که شاید برای همه مناسب نباشد!. |·|·|·|·|·|·|·|·|·|·|·|·|·|·| #1_nightmare #1_paranormal #2_dream #3_scifiction
Towards the sun [Z.M] [Completed]  by mhdimghdm
mhdimghdm
  • WpView
    Reads 1,990
  • WpVote
    Votes 749
  • WpPart
    Parts 9
- بـه سمـت خورشـید - داستان کوتاه هشت قسمتی - short story by blue " ناراحتی؟‌" پسر لبخندی زد. " کاش بودم! همیشه می‌گفت آدم ها وقتی برای کسی ناراحت اند که در اعماق وجودشون باهاشون ارتباط برقرار کردند. من از دوری اون نه بیمار میشم و نه افسرده. برای مرگش خوشحالم " " ولی من از دوری تو بیمار میشم!‌ " " اگه دل های ما به هم نزدیک باشه، بیماری تو به منم سرایت میکنه. اینطوری دردی که از دوری من میکشی بینمون تقسیم میشه غزالِ من! "
Flower Crowns (Ziammayne) by Shahrzadmayne
Shahrzadmayne
  • WpView
    Reads 20,708
  • WpVote
    Votes 4,110
  • WpPart
    Parts 11
جایی که لیام عاشق پسری با موهای صورتی و تاج گل میشه، همه چیز عالی پیش میره تا اینکه گلها پژمرده میشن، درست مثل اون پسر. Highest rank : 2 in short story 🧚🏿‍♀️ 'Persian Translation' Original story by @ziamstunes
maybe tomorrow   شاید فردا by Farapo21
Farapo21
  • WpView
    Reads 31,668
  • WpVote
    Votes 8,162
  • WpPart
    Parts 84
[ کامل شده] هیچ وقت به سرنوشت اعتقادی نداشتم . همه چیز برای من بوی اجبار میداد . در سرنوشت کسی شبیه به من ، حتی آزادی هم اجباری بود ☆☆☆ زیام *‌ لیام تاپ * تاریخی _ عاشقانه_انگست_ هپی اندینگ *اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا ، برای درک و لمس بهتر داستان به عاریه گرفته شدند*