Sarina
4 stories
"Relax.. ok? I'm here." Fengqing oneshot by lucascoat
lucascoat
  • WpView
    Reads 2,387
  • WpVote
    Votes 90
  • WpPart
    Parts 1
Feng Xin having a panic attack and Mu Qing comforting him.
ساسونارو_ ر�وباه کوچولوی من by Naruto_Uzumaki_88
Naruto_Uzumaki_88
  • WpView
    Reads 798
  • WpVote
    Votes 80
  • WpPart
    Parts 2
یه داستان ساسوناروی مافیایی...
Secretary kim by katayoon_malik
katayoon_malik
  • WpView
    Reads 61,241
  • WpVote
    Votes 9,204
  • WpPart
    Parts 13
در اتاق نامجون زده شد **بیا تو** *عصربخیر قربان* **سلام،اینجا چیکار میکنی؟و اون چیه توی دستت؟** *ای دیمه،دارم برش میگردونم چون دارم استعفا میدم.* **نمیتونی اینکارو بکنی،من بهت حقوق خوبی میدم.** *درسته اما من نمیتونم 6 روز هفته کار کنم،من یه زندگیم دارم.* دستیار قدیمیه نامجون دفترشو ترک کرد.آه کشید،اون واقعا به یه دستیار نیاز داره.رفت توی پروفایلی که مردم درخواست کار داده بودن.از اطلاعات هیچ کدومشون خوشش نیومد.اونا آدمای تنبلی بنظر میرسیدن.کمی زمان برد،اما بالاخره آدم پرفکتو پیدا کرد. **کیم سوک جین** قبل از استخدام کردنش،درخواست یه مصاحبه باهاش رو کرد.