سداند سگی
31 stories
Silver Fire [Vkook] (Completed) by agust_a7
agust_a7
  • WpView
    Reads 11,233
  • WpVote
    Votes 1,791
  • WpPart
    Parts 57
▪︎آتش نقره ای.. ▪︎°•○فصل اول○•° _اونا بهم بغض رو یاد دادن..کینه رو یاد دادن..بد بودن رو یاد دادن.. میخواستم به جای سیلی های باد تو اون شب برفی،ضربه های شلاق رو روی تنش بشونم.. میخواستم جای سوزشی که کریستالای برف روی گونه های یخ زدم بجا میذاشت رو بانمک مالیدن رو زخمای همون شلاق جبران کنم .من به اندازه شونزده سال درد کشیدم وخواستم تلافی فقط یه شبش رو سر جونگکوک محبوب هرمونی دربیارم.. ___________ خشکم زده بود ونمیتونستم هیچ حرکتی بکنم.چشمای گرد شده ازتعجبم روی لب های سرخش میخ شده بود.. اون الان..منو بوسید؟ _تو..باعث میشی من بخوام همه چیزو کنار بذارم و فقط به احساس لعنتی ای که داره تو وجودم شکل میگیره فکر کنم. بوسه دوم سریعتر وسطحی تر بود ومن همچنان صدای ضربان قلبم رونمیشنیدم.. _اما اگه این بذر احساس تو خاک قلبم ریشه بدوونه..همه چی بهم میریزه.این من دیگه من سابق نمیشه. بوسه سوم و بهت من که سر به بیابون شرم وخجالت-وکمی تاقسمتی حس خوب-میگذاشت. _میتونم..فقط برای امشب طعم شکلاتی لب هاتو برای خودم بدونم؟ به زور تونستم صدای گرفته و آرومم روبه گوشش برسونم. +ن..نمیدونم.اگه..اگه این حالت روبهترمیکنه پس..انجامش بده. ___________•○°♡°○•___________ ~Silver Fire 🥀🦋 Season one Cople:Vkook Gener:Dram,Slice of Life,Angest,Romance,Sad End Wr:ADeN Status Up:Completed وضعیت آپ:تکمیل
‏ ‏𝐒𝐨𝐠𝐨𝐥𝐢 𝐁𝐞𝐡𝐞𝐬𝐡𝐭 by MetanoiaNovel
MetanoiaNovel
  • WpView
    Reads 275
  • WpVote
    Votes 8
  • WpPart
    Parts 8
┎╼⃘۪‌ꦽ⃟𖧷۪۪‌ᰰ᪇❈᪇𖧷۪۪‌ᰰ⃟ꦽ⃟╾╾╌◕ 『 فن‌فیکشن ⤎ 𝐒𝐨𝐠𝐨𝐥𝐢 𝐁𝐞𝐡𝐞𝐬𝐡𝐭』 در سپیده دم بی آغاز ازل، زمانی که نه آسمان به این بلندی بود و نه زمین به این فراخی، خدای خدایان زئوس جامی از شراب فراموشی به دست گرفت. جامی که از حسرت و آرزوهای برباد رفته پر شده بود... آرزوهایی که آرزوی برآورده شدن داشتند! شرابی که هرکس از آن می نوشید، تمام خاطرات تلخ و شیرین رو از یاد می‌برد و دل به خاطرات جدیدی می‌بست. اما عشق نیرویی جاویدان بود... عشقی که بین فرشته‌ی عشق تهیونگ و خدای خدایان، جئون جونگ کوک شکل گرفت. عشقی که ریشه در نابودی تخت پادشاهی داشت و در آخر توسط زئوس نفرین شد... فرشتگانی که قتل عام شدند و خدایی که به اعماق جهنم تبعید و در آخر تبدیل به خدایی نیمه شیطان شد. قسمتی از فیک ⬐ -اگر می‌دونستم قراره اینجوری بشه، آخرین بار محکم‌تر بغلت می‌کردم، بلندتر باهات می‌خندیدم، دست‌هات رو سفت‌تر می‌گرفتم، محکم‌تر می‌بوسیدمت و اعتراف به دوست داشتنت می‌کردم. 𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒: کوکوی، نامجین، یونمین 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: اساطیری، فانتزی، عاشقانه، کمدی، درام، اسمات 𝑊𝑟𝑖𝑡𝑡𝑒𝑟: Psycho killer روزهای آپ: دوشنبه‌ها ┖╼⃘۪‌ꦽ⃟𖧷۪۪‌ᰰ᪇❈᪇𖧷۪۪‌ᰰ⃟ꦽ⃟╾╌╌◕
MISSED by IRIS-NO
IRIS-NO
  • WpView
    Reads 441
  • WpVote
    Votes 49
  • WpPart
    Parts 1
"وانشات" کاپل: ویکوک ژانر: عاشقانه، انگست، سداند ~~~~~~~~~~~~~~~~ _الان دیگه سرت شلوغ نیست که اومدی پیشم؟ ~~~~~~~~~~~~~~~~ IRIS-NO
LETTER by IRIS-NO
IRIS-NO
  • WpView
    Reads 343
  • WpVote
    Votes 49
  • WpPart
    Parts 1
"وانشات" کاپل: ویکوک ژانر: عاشقانه، انگست، سداند ____________________________ پنج سال گذشت، حالا تمام وجودم عطر چای سبز، کیک گردویی و بوسه‌های اون رو بازتاب میکرد. ____________________________ IRIS-NO
| without me ❄ بدون من | by S_Meraldo
S_Meraldo
  • WpView
    Reads 6,574
  • WpVote
    Votes 650
  • WpPart
    Parts 17
این فیک ۲ تا پایان داره یکی سد انده و یکی هم هپی اند جونگکوک تهیونگ مقداری جیمین من فقط تو رو دارم .. باید ادامه بدم .. اما اگه نتونستم .. اگه .. نتونستم برگردم .. منو ببخش ..
𝙈𝙮 𝘽𝙡𝙪𝙚 𝙍𝙤𝙨𝙚 by RoseBlueSide
RoseBlueSide
  • WpView
    Reads 11,427
  • WpVote
    Votes 1,323
  • WpPart
    Parts 27
"میدونستی وقتی روی کارت تمرکز ‌کردی ناخوداگاه لب پایینت رو جلو میدی رز آبیه من؟" couple:Taekook genre:Mini ficfion/romance/-sad end-!
It's Too Late by Hastan_H
Hastan_H
  • WpView
    Reads 7,919
  • WpVote
    Votes 736
  • WpPart
    Parts 9
[دیگه خیلی دیره...] مینی‌فیک. ____ تهیونگ بابت همه‌ی کارهایی که با جونگکوک کرده پشیمونه، و حالا فکر می‌کنه که شاید بتونه دوباره همه‌چیز رو درست کنه؟ اما نمیدونه که دیگه دیر شده؛ خیلی دیر... و حالا انگار که جای تهیونگ و جونگکوک عوض شده. ____ کاپل: ویکوک ژانر: درام، رمنس، انگست، روزمره، سد اند شروع: ۱۴۰۲/۱۱/۲۸ پایان: ۱۴۰۲/۱۲/۲۲
Forgetting | vkook by raha435795
raha435795
  • WpView
    Reads 293
  • WpVote
    Votes 43
  • WpPart
    Parts 2
‎مرور خاطرات برای یک ذهن فراموشکار اتفاق نمیوفته اما ایا ممکن نیست فرد دیگه ای با خاطرات ذهن دیگری قدم به قدم به مرگ نزدیک بشه؟ . . . یه بچه با اسم تو جونگکوکم (: . . ایستادن قلبت ... ورژن ویمینیش هم اپ شده و میتونید اونو بخونید امگاورس و امپرگ نیست وانشات پایان یافته شاید سد اند ، شایدم هپی اند (:
Once Upon: a Daydream |Vk by _0Anne0_
_0Anne0_
  • WpView
    Reads 6,906
  • WpVote
    Votes 1,036
  • WpPart
    Parts 13
روزی روزگاری: یک رویا تو خلق شده بودی تا گم بشی و من خلق شده بودم تا تو رو پیدا کنم. ★ویکوک
Listen before I go by _ZARA_KIM_
_ZARA_KIM_
  • WpView
    Reads 462
  • WpVote
    Votes 76
  • WpPart
    Parts 5
یه مینی فیک کوچیک از یه عشق تازه جوونه زده. ولی جهان قرار نیست به طرفی که ما میخوایم بچرخه. تمام شده ☆