SECOND CHANCES, I didn't believe in it, I have never been known to the world, I was born disfigured, useless and without a name. To the General, my father I should never have been born, I was conceived by a maid and caused his most beloved wife to never forgive him. Hidden and forgotten until I was needed to take my sisters' place, she was to become the Emperor's Empress as I was made to believe but eloped with her lover. A crime that will lead to the death of nine generations of the general's family descendants, therefore I was made to take her place and if caught I will have to take the blame and say it was due to my GREED. I wondered why the General's manor will allow a disfigured person like me to pose as my sister but before marrying the Emperor, I was assassinated, I heard my killers say " this way the generals manor will never be caught since the empress elect to be was assassinated before arriving at the imperial palace", they never planned on letting me enter the palace, I was their scapegoat to save their necks but I never thought I will get a second chance at life, a second chance to change my fate. In my past life, I was born to never be loved but to be used and discarded but not in this life, I don't care if I am not loved but I won't be used and discarded. BOOK COVER BY @silentscarlettt #Please note that NONE of the artworks/pictures in this story belongs to me, I DID NOT DRAW THEM and all credit goes to the artist but NOTE that the story itself is my ORIGINAL WORK, Also I am an Amateur writer so read at your own risk. COPYRIGHT LAWS APPLIES PLEASE DON'T REPOST THIS STORY ANYWHERE WITHOUT MY EXPRESS PERMISSION. I CAN NEVER GIVE ANYONE PERMISSION TO POST THE ENGLISH VERSION OF THIS STORY ANYWHERE AND IF I WHERE TO POST IT SOMEWHERE I WILL TELL MY READERS WHERE THAT WILL BE, SO IF YOU SEE IT PLEASE LET ME KNOW. THANKS. #boyslove- 12/06/18-highest ranking #1 HF-30/09/18-highest ranking #01

📢کامل شده📢 🐋سوئیس آرمی من فیلم محصول ۲۰۱۶ با بازی دنیل رادکلیف و پائول دانو عه. یکی از شاهکارهای سینما که‌ شاید خیلی هاتون دیده باشیدش. خلاصه فیلم: هنک (پائول دانو) که خیلی تنها و بی کسه و فکر می کنه پدرش بهش اهمیت نمیده تصمیم میگیره دلو به دریا بزنه و به یک جزیره بره و خودکشی کنه، اما درست قبل به دار زدن خودش میبینه که اقیانوس یک جسد( دنیل رادکلیف) رو با خودش به ساحل آورد، هنک میتونه جسد رو احیا کنه و براش اسم میذاره ( منی) اما انگار اون آدم نیست، هیچی از زندگی آدما نمیدونه، اون یک موجود ساده و خوش قلب و زودباوره، کسی که به هنک امید تازه ای برای زندگی می بخشه، اون دوتا تصمیم میگیرن به دور از آدما و دردسرهاشون زندگی خودشون رو‌ بسازن. اما در نهایت اتفاقی میفته که از هم جدا میشن و منی به اقیانوس برمیگرده.... این جانب خرگوش وانگشیان، شبی که این فیلم رو سه سال پیش دیدم، تو خواب قسمت دومی هم براش دیدم، صبح که بیدار شدم، خوابم رو نوشتم و با تشویق دوستام تبدیل شد به یک فن فیکشن کوتاه و درواقع یک ادامه برای پایان تلخ/شیرین فیلم، امیدوارم از خوندنش لذت ببرین 🐋🐇 ژانر: رومنس/بوی لاو/کمدی/ ماجراجویی/ فانتزی/ایندیه/ فن فیکشن

«بهش میگن زمزمه ی دریا و اون بزرگ ترین رازی که دریا توی خودش قایم کرده.»

این فیک دارای صحنه های خشن و خشونت جنسیه.اولین داستانیه ک مینویسم و پارت به پارت نگارشش بهتر میشه پس لطفا بخونیدو نظر بدید ممنون

✾ 𝐍𝐚𝐦𝐞 𝐍𝐨𝐯𝐞𝐥 : ↬Mo Flower🌸 ✾ 𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫 (𝐒) : ↬Heibai Jian Yao 🍃 ✾ 𝐄𝐧𝐠𝐥𝐢𝐬𝐡 𝐓𝐫𝐚𝐧𝐬𝐥𝐚𝐭𝐨𝐫 : ↬Mnemeaa ↬Luxiufer ↬pucari ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ ✾ خلاصه : شایعه شده که معاون وزیر حاملست دلیل این اتفاق اینه -امروز خیلی کسل کنندس -حوصلت سررفته؟ -روزم خیلی خسته کنندس -چینگ بچه میخوای؟ -اگه بخوام امپراطور حاضرن بهم بدن؟ تاریک شد و فاجعه ای اتفاق افتاد،و آب بهاری رو متلاطم کرد -دیوونه شدی؟ -یادته اونروز موقع شکار همو دیدیم؟اونموقع دیوونت شدم اشتیاق بی پایان و وحشیه،عشق عمیق و بدون پشیمانیه از دنیا همه چیز رو نخواه فقط دنبال قلب باش امپراطور برای هیجانات روزمره اش به یه پایان آشفته رو آورد ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━

_دوسم داری؟ _آره.. _نه نداری.. این فقط یه حس اجباره.. چیزی که تو بهش عادت کردی... _درست میگی... من دوست ندارم.‌ من بهت عادت کردم‌‌... _خب؟ _و میدونی که ترک کردن عادت باعث مرگ میشه..

ووگو خدای قدرتمند عدالت... چیانگ دا پسر سرخوش و بی هیچ هدفی... چه اتفاقی میوفته وقتی این دوهمو میبینن استاد و شاگرد عشق و تنفر دشمنی و خیانت دنیایی پر از خدایان طرد شده دنیایی نه تاریک نه روشن دنیایی که باعث میشه چیانگ دا به سمت وو گو شمشیر بگیره... اما آیا میتونه؟عشقش چی؟

[COMPLETED] با عشق، تقدیم به کسانی که علی رغم آسیبی که به قلبشون رسیده، هنوز قوی هستند❤ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 ≈دروغگوی خوب≈ 〽شیپ: هیدلسورث (تام هیدلستون،کریس همسورث) 〽 وضعیت آپ: تکمیل شده 〽ژانر: رمانتیک،کمدی، درام 〽نویسنده:melorin stylinson 🆔Instagram: jentle_.girl دیگر آثار: فن‌فیکشن‌های بادیگارد (مولتی فندوم) امشب اشکی می‌ریزد (لری) ارباب جوان (لری) دشمن ملت(لری) چشم‌هایش (لری)

[همه چی قاطی شد] ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ همه چی تو مسیر خودش بود که یکی رفت و این مسیر بهم ریخت دلیل کارش مهم نبود، مهم این بود که همه چی رو بهم ریخت و کل مسیر زندگی همه رو بهم ریخت همه چی تو مسیر حقیقی خودش بود تا این که با اتفاق همه چی بهم میریزه