dejavu-Thomy's Reading List
3 stories
MY LITTLE MIRACLE by IRIS-NO
IRIS-NO
  • WpView
    Reads 551,541
  • WpVote
    Votes 47,677
  • WpPart
    Parts 85
"تمام شده" کاپل اصلی : کوکوی کاپل فرعی : هوپمین، نامجین ژانر : رومنس، انگست، اسمات، یکم خشن، هایبرید IRIS-NO × جونگی گول میده ملاگب ببلی باشه، تولوهدا بابایی _عزیزم بابایی همه تلاششو میکنه تا ببری رو بباره پیشت، چون خودشم دوست داره مراقبش باشه. ----------- اگر قبول ن..نکرد چی؟ پسر کوچولو زمزمه کرد ، مرد نگاه مهربونی به هایبرید انداخت و گفت نگرانش نباش، هیونگی قراره تا آخر عمر تورو پیش خودش نگه داره، دیگه نمیزارم بلایی سرت بیارن. ----------- × ته‌ته میتونه مامان باشه؟ + جونگی نباید اینو بگی، من پسرم، پسرا که نمیتونن مامان باشن فسقلی. چونه پسرک شروع به لرزیدن کرد و با چشمایی پر از اشک به تهیونگ خیره شد. ×ولی جونگی عاشگ ته‌ته شده، نمیهواد دوباله تنها و نالاحت باشه. ----------- با دستایی لرزون اشکهاش پاک کرد، سعی کرد نفسش رو تنظیم کنه و به حرف اومد +م..من فکر میکردم..شاید بتونیم یه فرصت کنار هم داشته باشیم..م..میدونم که موقعیتمون خیلی متفا... مرد با تک‌خندی بین حرف هایبرید پرید _ و کی گفته من قبول نمیکنم بچه؟
We Got Stuck In a FANFICTION  by Cruellalove
Cruellalove
  • WpView
    Reads 14,637
  • WpVote
    Votes 2,941
  • WpPart
    Parts 7
←[کامل شده]→ •[فصل دوم فیکشن I got stuck in a Fanfiction]• جیمین رو یادتونه؟ پارک جیمین. همون آیدلی که یهویی افتاد توی یک فن‌فیکشن و با بدبختی از اون نجات پیدا کرد. ولی حالا... چی می‌شه اگر اون نویسنده بخواد یک داستان جدید بنویسه و به کاراکتر نیاز داشته باشه؟ اونم نه یکی... هفتا!!! •برشی از فیک• «این‌دفعه خودت نزاییدی... ولی گاوت زایید.» «اگه اونایی که توی این فیکشن هستن هنوز وجود داشته باشن و همزمان ما اینجا باشیم...» «بدبخت شدیم.» ژانر: کمدی، فلاف، فانتزی به قلم: اقیانوس
The Proposal | VKOOK | Completed  by elicasso
elicasso
  • WpView
    Reads 433,612
  • WpVote
    Votes 55,100
  • WpPart
    Parts 27
「 خواستگاری 」 • کامل شده • • ژانر: عاشقانه، کمدی، دارای محدودیت سنی . . خلاصه: تهیونگ توی کل زندگیش عاشق این بود که ویرایشگر بشه و بخاطر همین هم به سئول اومده بود، دانشگاه خوب، تحصیلات خوب و شاید یک شغل خوب؟ همه‌چیز خوب تا زمانی که اون جادوگر استرالیایی رئیسش نمی‌شد. . . - رئیس... من می‌خوام یه دستیار نمونه باشم و علاوه بر اون نمی‌خوام این سه سال زحمتی که کشیدم، تمام اوقاتی که باهم بودیم، تمام لاته‌های کاراملی، تمام قرارهای کنسل شده ، تمام پیچوندن‌های شبونه، همه برای هیچی از بین بره. و همچنین آرزوی من برای ویرایشگر بودن. می‌دونم می‌بخشیم و این کاری که میخوام بکنم به نفع توهم هست. پس فقط همکاری کن. فکر کن واقعا دوست‌پسرتم. در هر صورت واگن توهم به قطار من وصله.